انیمیشن«روح» و تبلیغ یک بدعت خطرناک

سرنا_آرش خوشخو معتقد است کارگردان انیمیشن «روح» کم‌کم در نقش واعظی برای کودکان ظاهر شده است که دارد مذهب تازه‌ای را برای بچه‌ها تولید می‌کند.

انیمیشن«روح» و تبلیغ یک بدعت خطرناک

به گزارش سرنا به نقل از روابط عمومی برنامه تلویزیونی «نقد سینما»، سی‌ دومین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه‌شب هشتم اسفندماه روی آنتن شبکه پنج رفت. در این قسمت از برنامه ضمن نقد و بررسی انیمیشن سینمایی «روح»، کارنامه یک دهه اهدای جایزه سینمایی «ققنوس» مورد ارزیابی قرار گرفت.

در بخش نخست برنامه امیررضا مافی میزبان کمیل سوهانی فیلمساز و منتقد و آرش خوشخو منتقد سینما بود تا درباره انیمیشن سینمایی «روح» به گفتگو بپردازند.

آرش خوشخو در ابتدای این بحث گفت: انیمیشن «روح» یکی از آثار پرسروصدا و پرطرفدار امسال بود که به من نچسبید. به‌عنوان یک کارتون‌بین حرفه‌ای، «روح» را کارتون پرمدعایی می‌دانم که پیامش را می‌خواهد به مخاطب تحمیل کند. پافشاری‌اش بر پیام حتی به حدی می‌رسد که داستان را فراموش می‌کند. تصویری که این انیمیشن از دنیای پیش از تولد و پس از مرگ ارائه می‌دهد،‌ بیش از حد پرگویی دارد. ما به‌عنوان بزرگ‌سال متوجه فانتزی درون روایت می‌َشویم اما برای بچه‌ها که به‌عنوان مفاهیم مطلق به اثر نگاه می‌کنند، این روایت می‌تواند خطرناک هم باشد.

کمیل سوهانی هم درباره پیام انیمیشن «روح» گفت: واقعیت این است که از نظر فنی، یک انیمیشن نمی‌تواند انیمیشن خوبی نباشد و تا این اندازه در سطح دنیا موردتوجه مخاطبان قرار بگیرد، اما جهانی که این فیلم خلق می‌کند، جهانی خطرناک است. من انیمیشن «روح» را در ادامه ۲ انیمیشن «کوکو» و «درون بیرون» می‌دانم که دورترین سرزمین‌های خیال ما را هم تسخیر می‌کنند.

وی افزود: ما باید بتوانیم دنیای پس از این دنیا را آنگونه که می‌خواهیم تصور کنیم. باید دنیای ذهن‌مان را آنگونه که می‌خواهیم تصور کنیم. عجیب‌ترین وجه انیمیشن «روح» این بود که فکر نمی‌کردم دامنه تسخیر دنیای خیال انسان‌ها به دنیای پیش از تولد هم کشیده شود. در «کوکو» شاهد تسخیر دنیای پسین بودیم،‌ در «درون بیرون» دنیای ذهن به تسخیر درآمد و این‌بار در «روح» شاهد تسخیر دنیای پیشین هستیم.

تصویری که این انیمیشن از زندگی پس از مرگ و پیش از تولد ارائه می‌دهد، به‌طور کامل مبتنی‌بر فرهنگ امروز حاکم در آمریکا است. به نظر می‌رسد آقای پیت داکتر که هم «درون بیرون» و هم «روح» را ساخته است، کم‌کم در نقش واعظی برای کودکان ظاهر شده است که دارد مذهب تازه‌ای را برای بچه‌ها تولید می‌کنند. این مذهب، مذهب خوش‌آیندی نیستاین منتقد سینما افزود: تفکری وجود دارد که می‌خواهد بگوید، واقعیت مطلق منم. همه ایدئولوژی‌ها وقتی به قدرت می‌رسند،‌ چنین تفکری را پشت خود دارند. در دوران تسلط ایدئولوژی سرمایه‌داری، هر چند دیگر زندان کار اجباری در سیبری وجود ندارد اما همان اعمان نظر و تحمیل واقعیت،‌ با ابزارهایی مثل رنگ و موسیقی و جاذبه‌های دیگر صورت می‌گیرد. وقتی جهان آخرتی را به تصویر می‌کشید که سرشار از المان‌های دنیای سرمایه‌داری است و عالم زری هم خلق می‌کنید که ادبیات کارآفرینی و منتورینگ بر آن حاکم است، دیگر نمی‌توانید تمدنی غیر از تمدن موجود را تصور کنید. اینجاست که درگاه‌های خیال انسان بسته می‌شود و دیگر نمی‌تواند برای آینده‌ای متفاوت تصمیم‌گیری و فکر کند.

خوشخو هم «روح» را اثری جزمی‌نگر توصیف کرد و گفت:‌ تصویری که این انیمیشن از زندگی پس از مرگ و پیش از تولد ارائه می‌دهد، به‌طور کامل مبتنی‌بر فرهنگ امروز حاکم در آمریکا است. به نظر می‌رسد آقای پیت داکتر که هم «درون بیرون» و هم «روح» را ساخته است، کم‌کم در نقش واعظی برای کودکان ظاهر شده است که دارد مذهب تازه‌ای را برای بچه‌ها تولید می‌کنند. این مذهب، مذهب خوش‌آیندی نیست.

وی با تأکید بر این پیش‌بینی که انیمیشن «روح» جوایز اصلی فصل جوایز در سینمای جهان را از آن خود خواهد کرد، گفت: ما معمولا خودمان را سرگرم تارانتینو و نولان می‌کنیم اما واقعیت این است که جریان اصلی تأثیرگذاری را همین انیمیشن‌ها دارند رقم می‌زنند.

سوهانی در بخش دیگری از این گفتگو به نسبت جهان داستانی «روح» با دنیای سرمایه‌گذاری اشاره کرد و گفت: نقطه اشتراک نئولیبرالیسم با انیمیشن «روح» آن جایی است که بعد از رفت و برگشت چندباره شخصیت اصلی فیلم به دنیاهای مختلف، به او توصیه می‌شود که تو باید از زندگی لذت ببری. این جنس لذت بردن از زندگی جایگاه دقیقی در نئولیبرالیسم دارد. در جامعه‌ای که میدان جنگ تلقی می‌شود و آدم‌ها باید بجنگند برای سهم بیشتر، قطعا همه آدم‌ها برنده نیستند و ما بازنده‌هایی هم خواهیم داشت. این مفهوم در انیمیشن «درون بیرون» هم بود که می‌گفت، شادی را ما باید در درون خود خلق کنیم،‌ فارغ از هر اتفاقی که در بیرون ما رخ می‌دهد. انیمیشن «روح» هم همین رویکرد را دارد و به نوعی ایستادن پای اهداف را تقبیح می‌کند. چراکه در جامعه برآمده از نگاه نئولیبرالیسم امکانش وجود ندارد که همه به اهداف‌شان برسند. امکان وقوع شورش‌ها وجود دارد و این نگاه مبتنی بر لذت، کلیدی در اختیار آدم‌هایی می‌گذارد که به آن‌ها القا کند، حتی اگر آدم موفقی هم نبودی،‌ ایرادی ندارد، می‌توانی از افتادن یک برگ و یا طعم پیتزا لذت ببری!

خوشخو اما تأکید کرد: مفاهیمی همچون تلاش برای زندگی بهتر و رسیدن به اهداف که در انیمیشن «روح» وجود دارد، سال‌ها است که در سینمای آمریکا وجود داشته و برخاسته از ذات لیبرالیسم است و ارتباطی با جریان جدید نئولیبرالیسم ندارد.

وی افزود: ما همواره نگاهی هولناک نسبت به برزخ و دوزخ داریم اما در سینمای آمریکا، همواره تصویری فانتزی از این جهان ارائه شده است. گویی که می‌خواهند بگویند حالا مرگ آنقدرها هم مسأله مهمی نیست. به نظرم این یک کلک است. این کلک در انیمیشن «روح» هم وجود دارد که شاید برای من بزرگسال قابل فهم باشد اما برای بچه‌ای که مخاطب آن است، ‌بسیار می‌تواند خطرناک باشد.

سوهانی در بخش دیگر گفت: «روح» انیمیشنی در ستایش زندگی است، اما سوال این است که کدام زندگی؟ این فیلم در ستایش جنسی از زندگی است که در آن اعتراض معنایی ندارد. شما باید تلاشت را بکنی،‌ از استعدادهایت استفاده کنی تا سهم بیشتری داشته باشی، اما اگر نتوانستی، مشکل از خود تو است. در عین حال نگران هم نباش چون باید از زندگی لذت ببری! از چنین تربیتی، اعتراض و مطالبه‌گری بیرون نمی‌آید. این بهترین دستاورد برای ایدئولوژی حاکم در دنیا است.

میز خبر؛ ماجرای حاشیه‌ساز واکسیناسیون هنرمندان

در بخش بعدی برنامه «نقد سینما»، علیرضا مرادی میزبان علی زادمهر خبرنگار سینمایی بود تا درباره حواشی مرتبط با نامه منتشرشده با موضوع اولویت دادن به هنرمندان در فرآیند واکسیناسیون ضدکرونا،‌ صحبت کنند.

زادمهر در این بخش گفت: در این زمینه مسائلی مطرح شد که گویی برخی هنرمندان با سازمان نظام‌پزشکی وارد مذاکره شده‌اند که بتوانند برای دریافت واکسن در اولویت باشند. نام برخی هنرمندان هم مطرح شد اما خودشان آن را تکذیب کردند،‌ مانند فاطمه معتمدآریا. همزمان هم این جو رسانه‌ای راه افتاد که هنرمندان غالبا با این درخواست مخالفت کردند. در ادامه روابط عمومی نظام‌پزشکی که نامه اولیه را منتشر کرده بود، عذرخواهی و تأکید کرد که هدفش از ارسال این نامه اشتباه برداشت شده است.

این خبرنگار سینمایی با انتقاد از عدم توجه به متن کامل نامه درباره واکنش‌ها به آن تأکید کرد: بحث اصلی این نیست که آیا هنرمندان باید در اولویت واکسن باشند، یا نباشند. به نظر می‌رسد برخی با یک فضاسازی به دنبال انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی دیگر است.

انتقاد از نبود شفافیت از سوی وزارت بهداشت و دولت درباره گروه‌های دارای اولویت در واکسیناسیون، از دیگر مباحث مطرح شده در این گفتگوی خبری بود.

پرونده ویژه؛ یک دهه اهدای جایزه سینمایی «ققنوس»

در بخش بعدی «نقد سینما» امیررضا مافی به بهانه دهمین دوره اهدای جایزه سینمایی «ققنوس»، میزبان محمدهانی ایرانمنش مسئول جنبش «سینما انقلاب» به‌عنوان متولی اهدای این جایزه بود.

ایرانمنش در ابتدای این بحث درباره شکل‌گیری جایزه «ققنوس» گفت: شاید آنچه ما را به عرصه سینما و رسانه کشاند، متفاوت باشد از آنچه بسیاری دیگر از دوستان را به این حوزه کشانده است. مسئله کانونی ما در این زمینه، مسئله «تمدن» بوده است. تنازع تمدن، اصلی‌ترین مسئله میان جریان‌های جدی در روزگار بعد از انقلاب در ایران بوده است. سینما از حیث نگاه تمدنی برای ما حائز اهمیت شد و تفاوتی هم میان سینما و رسانه در این زمینه قائل نیستیم. هرچند دو مدیوم متفاوت هستند اما با نگاه تمدنی، نقاط مشترک بسیاری دارند.

وقتی ما به تمدن غرب،‌ چه در دوران پیش از عصر ارتباطات و چه پس از آن نگاه می‌کنیم، سینما و رسانه، عنصر، محصول و پدیده‌ای است که بیشترین تجلی تمدنی را داشته است. وقتی درباره ابعاد گوناگون تمدن از سیاست و فرهنگ گرفته تا اقتصاد و اجتماع و حتی صنعت صحبت می‌کنیم، نمود آن را می‌توان در سینمای غرب دیدوی درباره مقصود خود از «نگاه تمدنی» گفت: وقتی ما به تمدن غرب،‌ چه در دوران پیش از عصر ارتباطات و چه پس از آن نگاه می‌کنیم، سینما و رسانه، عنصر، محصول و پدیده‌ای است که بیشترین تجلی تمدنی را داشته است. وقتی درباره ابعاد گوناگون تمدن از سیاست و فرهنگ گرفته تا اقتصاد و اجتماع و حتی صنعت صحبت می‌کنیم، نمود آن را می‌توان در سینمای غرب دید.

ایرانمنش افزود: کسی می‌تواند ادعای تمدنی داشته باشد که این پدیده را درک کرده باشد. ما هم بیش از آنکه آثار سینمایی برای‌مان موضوعیت داشته باشد، زنجیره‌ای که سینما در آن خلق می‌شود و اثرگذاری می‌کند، موضوعیت بیشتری دارد.

وی در ادامه با اشاره به «فقر معنایی» و «فقر فرمی» در سینمای ایران گفت: ما فقر فرمی را هم معطوف به فقر معنایی می‌دانیم. وقتی معنا عمیق می‌شود و به اوج خود می‌رسد، فرم‌های معطوف به آن معنا خلق می‌شود.

ایرانمنش تأکید کرد: فرآیند سینما به شدت گره‌خورده با سبک زندگی است. فرآیند سبک زندگی تعیین‌کننده است که من تا چه اندازه می‌خواهم سینما رفتن بخشی از زیستم را تشکیل دهد. آیا آن را به‌عنوان یک کالای فرهنگی مصرف می‌کنم یا صرفا نگاهم به سینما یک پرستیژ طبقاتی است. این تحلیل‌های فرامتنی است که زنجیره سینما را شکل می‌دهد.

وی در ادامه با تأکید بر اینکه «نگاه ما به جریان‌های مختلف فکری، نگاه گفتمانی و جبهه‌ای است.» درباره نسبت فکری این جریان «سینما انقلاب» با متفکرانی همچون مرحوم فردید و یا سیدمرتضی آوینی نکاتی را مطرح کرد.

ایرانمنش در ادامه درباره شکل‌گیری جایزه «ققنوس» و فرآیند دعوت از کارشناسان حوزه‌های مختلف برای ورود به گفتگوی مستقیم با هنرمندان در جهت خلق نظریه‌های راهبردی تازه، توضیحاتی ارائه کرد.

وی با اشاره به سلوک سیدمرتضی آوینی گفت:‌ جایی که چهره‌هایی همچون میرشکاک، فراستی، پوراحمد، مجید مجیدی و غیره می‌توانند در محفلی، ۱۰ سال در کنار یکدیگر بحث و گفتگو کنند، آن هم با خاستگاه‌ها و نگاه‌های مختلف، می‌توان انتظار داشت از دل این محفل ابراهیم حاتمی‌کیا و فیلم «مهاجر» متولد شود. این محصول یک فرآیند گفتگو است. جریان «سینما انقلاب»،‌ مبتنی‌بر همین سلوک و با تکیه بر گفتگو شکل گرفته است.

ایرانمنش با تأکید بر تنوع دیدگاه‌های حاضر در محافل «سینماانقلاب» گفت: بخش زیادی از روشنفکران سینما به محفل ما آمد و شد دارند. ما اگر درباره سینمای نهیلیسیتی عبدالرضا کاهانی یا بهرام توکلی صحبت می‌کنیم، همواره از آن‌ها هم دعوت کرده‌ایم، آن ها آمده‌اند و با آنها وارد گفتگو شده‌ایم. و یا زمانی که از نسبیت‌گرایی در سینمای اصغر فرهادی می‌گوییم، مباحث ما در گفتگو با خود او شکل می‌گیرد.

وی در ادامه تأکید کرد: در فرآیند اهدای جایزه ققنوس این گفتگوها به‌صورت جهت‌مند شکل می‌گیرد و متفکرین، اصحاب رسانه و هنرمندان همراه با این گفتگوها در فرآیند داوری، فیلم‌ها برتر هر دوره را معرفی می‌کنند. از این منظر جایزه ققنوس وجه نمادین دارد و به همین دلیل هیچگاه به‌صورت رقابتی، جایزه اول، دوم، سوم اهدا نکرده‌ایم. مهمتر از وجه نمادین «ققنوس» شکل گیری همان محافل گفتگو است که در طول سال هم تداوم دارد.

ایرانمنش درباره تقایل «ققنوس» با «سیمرغ» فجر هم گفت: فرهنگ و سنت حاکم بر جشنواره فجر، سنت روشنفکری است و اساسا رویداد گفتگومحور و اندیشه‌محوری نیست. به شدت به ارزش‌های اسکار و کن خودش را نزدیک کرده است. جایزه «ققنوس» اما چیزی بین اسکار، کن و گلدن‌گلوب است. مهم این است که «فجر» سنتی دارد که گام‌به‌گام به محافل روشنفکری نزدیک‌تر شده است. این فرآیند هژمونی‌ای را در سینمای ایران حاکم کرده است که اجازه تحول شگرف را نمی‌دهد. نگاه متحجرانه‌ای در آن شکل گرفته است که اجازه هیچ تحولی را نمی‌دهد.

وی درباره عدم همراهی با جشنواره «فجر» هم گفت: ما اتفاقا راه‌مان را از جشنواره فجر آغاز کردیم اما در مقاطعی دبیران جشنواره فجر در مقابل ما نشستند و گفتند اساسا فلسفه وجودی ما این است که «شما» نباشید! مبارزه با ما را به نوعی آن‌ها آغاز کردند. ما خود را مکمل فجر می‌دانیم و به‌شدت قائل به گفتگو هستیم. در جشنواره «فجر» اما این نگاه وجود دارد که صدایی غیر از صدای «سیمرغ» نباید شنیده شود.

میز آموزش فیلمسازی بهروز افخمی؛ فراخوانی برای علاقمندان

میز آموزش فیلمسازی با بهروز افخمی، بخش پایانی «نقد سینما» بود. در این بخش از علاقمندان همراه با میز آموزش فیلمسازی بهروز افخمی دعوت شد تا براساس یافته‌ها و آموخته‌های خود از مباحث طرح شده در برنامه «نقد سینما» فیلم‌های کوتاهی بسازند و از طریق راه‌های ارتباطی برنامه در فضای مجازی آثارشان را ارسال کنند.

افخمی تأکید کرد: این فرآیند مسابقه نیست و به‌دنبال اهدای جایزه به فیلم‌های برتر نیستیم. فضای کار کاملا آزاد است و تنها محدودیتی هم که در نظر گرفته‌ایم زمان یک دقیقه‌ای آثار است چرا که می‌خواهم همه کارها را ببینم.

وی در ادامه باردیگر در راستای مباحث آموزشی خود در طول پخش این فصل از «نقد سینما» تأکید کرد: هیچ کس از حرف زدن درباره سینما، فیلمسازی یاد نمی‌گیرد. فیلمسازی را با تجربه فیلمسازی می‌توان یاد گرفت. شاید برخی در این فرآیند به این نتیجه برسند که فیلمساز نمی‌شوند.

بهروز افخمی در ادامه به جمع‌بندی مباحث طرح شده در میز آموزش فیلمسازی طی قسمت‌های گذشته «نقد سینما» پرداخت.

برنامه «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری جمعه‌شب‌ها ساعت ۲۲ از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.

کد مطلب: ۱۹۶۴۹۸
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت