بازیگر «خورشید»: قبلا قلیان می‌کشیدم؛ الان کتاب می‌خوانم

سرنا_بازیگر نوجوان فیلم «خورشید» و برنده جایزه بهترین بازیگر جوان جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۲۰، گفت: بعد از بازی در فیلم خورشید ساخته مجید مجیدی یک روح‌الله‌ی دیگری شده‌ام.

بازیگر «خورشید»: قبلا قلیان می‌کشیدم؛ الان کتاب می‌خوانم

روح‌الله زمانی متولد سال ۱۳۸۴ بازیگر نوجوان ایرانی است که در نخستین تجربه بازیگری خود در فیلم خورشید ساخته مجید مجیدی جلوی دوربین رفت و توانست با بازی درخشانش نظر مثبت اهالی رسانه و منتقدان را به خود جلب کند. مجیدی بازیگران فیلمش را از میان کودکانی که در خیابان دستفروشی می‌کردند انتخاب کرد. روح الله یکی از آن کودکان بود که از دستفروشی بود که به بازیگری رسید.

او با بازی درخشان خود در فیلم خورشید موفق شد عنوان بهترین بازیگر جوان جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۲۰ را به خوداختصاص دهد.

روح الله زمانی بعد از بازی در فیلم «خورشید» چه تغییراتی کرده است؟

بعد از خورشید یک روح الله دیگری شده ام. انگار از نو متولد شده ام. قبلا قلیان می کشیدم؛ الان کتاب می‌خوانم.

چه کتابی می خوانی؟

کتاب شازده کوچولو را الان دارم می‌خوانم. ساعت ۴ صبح امروز ۲۰ صفحه‌اش را خواندم. این کتاب خیلی به من کمک کرد. خیلی چیزها یاد گرفتم. یک نفر در یکی از کتابفروشی‌های خیابان انقلاب با من رفیق است. کتاب‌های قدیمی می‌فروشد. او این کتاب را به من معرفی کرد. گفت کتاب خواندن را از شازده کوچولو شروع کن.

اوضاع درسی‌ات چطور است؟

درس و مشقم را دارم ادامه می دهم. تا هشتم خوانده بودم. ولی سر کلاس معمولا خواب بودم. یک سال مدرسه نرفتم. الان کلاس نهم هستم. دوست دارم در سینما یک جایی داشته باشم. دوست دارم وقتی بازی می‌کنم، بتوانم خودم چهار کلمه به دیالوگ‌ها اضافه کنم. اگر کسی در سینما بی‌سواد باشد زمین می‌خورد. من اگر باسواد بشوم بهتر بازی می‌کنم. گری مک کندری، کارگردان سینما می‌گوید می‌شود سینما را در یکی دو هفته یاد گرفت. ولی برای کامل یاد گرفتن باید یک عمر در سینما تلاش کنی.

بعد از بازی در فیلم «خورشید» چه فیلم‌هایی دیدی؟

فیلم‌های تی تی، شنای پروانه، صحنه زنی را دیدم. فیلم بدوک آقای مجیدی را دیدم و گریه کردم.

درباره این فیلم‌ها می‌توانی نظرت را بگویی؟

بازیگری سواد می‌خواهد. من الان وقتی یک فیلمی می‌بینم، آن را درک می‌کنم. ولی نمی‌توانم منظورم را برسانم. باید علم تحلیل کردن داشته باشی.

فیلم خورشید را کسی که سواد داشته باشد می‌فهمد. مردم باید از خودشان بپرسند چه چیزی باعث شده این بچه‌های کار به این روز بیفتند؟ خودم به آقای مجیدی گفتم نمی دانم چرا بعضی‌ها شخصیت «علی» فیلم خورشید را درک نمی‌کنند. اگر من بودم بیشتر از او زمین را می‌کندم.

قبل از «خورشید» چه فیلم‌هایی را دیدی؟

اصلا در خانه‌مان تلویزیون نداشتیم که بخواهم فیلم ببینم. اولین فیلمی که در سینما دیدم خاله سوسکه بود.

از این که نتوانستی به جشنواره ونیز بروی ناراحتی؟

چون کرونا گرفتم، نشد بروم. خیلی بدشانس بودم. من حتی از نظر اکران فیلم خورشید هم بدشانس بودم. فیلم خورشید باید در سینماهای خودمان بیشتر دیده می‌شد. اگر این فیلم دیده می‌شد، وضعیت کودکان کار خیلی بهتر می شد. من از این ناراحتم. کرونا سینمای ایران را به کما برد.

بعد از فیلم «خورشید» در چه فیلم‌ها و سریال‌هایی بازی کردی؟

در شهیدان باکری نقش یکی از رزمندگان نوجوان را بازی کردم. این رزمنده در عملیات خیبر کنار شهید حمید باکری حضور داشته. آقای هادی حجازی‌فر کارگردان این سریال هستند. من اجازه ندارم داستان سریال را لو بدهم.

برای فیلم خانم پوران درخشنده هم تست دادم. فیلم هیس پسرها فریاد نمی زنند به خاطر کرونا ساخته نشد. خانم درخشند از بازی من خوشش آمد. ولی فیلمنامه را نخواندم.

از بچه هایی که در «خورشید» با تو همبازی بودند خبری داری؟

یکی از بچه‌ها با وجود این که احتیاج به پول دارد، دیگر کار نمی‌کند. دارد کلاس تئاتر می رود. یک استادی هست که به همه بچه ها به صورت رایگان آموزش می دهد. از شمیلا شیرزاد خبری ندارم. مانی غفوری که جزو ۴ تا پسر بود گفت من به فوتبال بیشتر از سینما علاقه دارم. می‌خواهم فوتبالیست شوم. من هم به او گفتم پسر خوب تو حتما استعدادی داشتی که آقای مجیدی تو را انتخاب کرده است.

با درآمد بازیگری‌ات چه کار کردی؟

دستمزدی را که از خورشید گرفتم به مادرم دادم.

خانواده‌تان چند نفره است؟

سه نفر هستیم. پدرم کارگر است. خواهر و برادر ندارم. تک فرزند هستم.

با دوستان قدیمی‌ات که بچه‌های کار بودند در ارتباط هستی؟

با بچه‌های مولوی ارتباط دارم. آشغال جمع می‌کنند. زباله‌گرد هستند. بعضی‌هایشان دزدی می‌کنند. من توانستم به آنها با مشت و لگد بفهمانم که دزدی کار خوبی نیست.

روش دزدی‌شان چطور است؟

مثلا مشمای سیاه با خودشان داخل کفش‌فروشی می‌برند. کفش‌ها را می‌ریزند داخل مشما و فرار می‌کنند.

خودت زمانی که کودک کار بودی چه چیزی می‌فروختی؟

باربری می‌کردم. به مغازه‌دارها می‌گفتم اگر باری دارید من جابجا می‌کنم. نزدیک عید که می‌شد مار و لاکپشت می‌فروختم. نزدیک چهارشنبه سوری در محله بریانک مواد منفجره می‌فروختم. با دوچرخه تراکت پخش می‌کردم.

در سریال «ملکه گدایان» می‌بینیم که کودکان کار باند دارند و برای رئیس باند کار می‌کنند. این تصویری که سریال نشان می‌دهد درست است؟

همه کودکان کار این طوری نیستند. از هر صد نفر کودک کار ۲۰ تایشان مال باند هستند. بقیه آزاد کار می‌کنند. خیلی از دوستان من در باند نبودند و شب گرسنه می‌خوابیدند. اگر باندی داشتند حتما رئیس باند یک شامی به آنها می‌داد که سیر بشوند.

به عنوان حرف آخر اگر چیزی باقی مانده بگو.

بعضی‌ها به من می گویند آقا روح‌الله دو سال دیگر که خیلی معروف شدی، ما را تحویل بگیری. تقصیر بازیگران است که بعضی وقت‌ها خودشان را می‌گیرند. من اگر معروف بشوم اصلا مغرور نمی‌شوم. اگر کسی معرفت داشته باشد، دنیا را که به او بدهی هیچ تغییری نمی‌کند.

منبع: ایرنا

کد مطلب: ۲۱۰۹۸۸
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت