حسام محمودی: چرا تلویزیون این‌قدر مسابقه می‌سازد؟

سرنا_حسام محمودی، بازیگر سریال «کلبه‌ای در مه» معتقد است، یکی از دلایل اصلی کاهش تولید سریال طنز، وجود بیش از حد خطوط قرمز است و دلیل دیگر این موضوع هم بودجه و درآمد پایین است که سازندگان را مجاب می‌کند به سمت ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی بروند.

حسام محمودی: چرا تلویزیون این‌قدر مسابقه می‌سازد؟

ماجرای خان و خان‌زاده و ارباب رعیت مخصوصا پیش از انقلاب اسلامی ایران، داستانی تکراری است که هربار می‌توان آن را از زوایای مختلفی شنید و تماشا کرد. این بار هم حسن لفافیان از یک زاویه دیگر یه این قصه پرداخته و حسام محمودی هم یکی از بازیگران اصلی این سریال به شمار می‌آید. دامون، انسانی تحصیل‌کرده است که خانواده نسبتا مرفهی هم دارد اما در جریان اتفاقاتی وارد روستا می‌شود و تبدیل به یکی از شخصیت‌های اصلی داستان می‌شود.

به همین دلیل به گفت‌وگو با حسام محمودی پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

دغدغه دامون در سریال «کلبه‌ای در مه» چیست؟

دامونِ سریال «کلبه‌ای در مه» از خانواده سطح بالا و تحصیل‌کرده است، اما بین یک انتخاب می‌ماند و دغدغه‌اش هم این است که آیا باید به همان روالی که خانواده و جامعه در آن قرار دارند، زندگی کند، یا باید تغییر مسیر دهد.

شما معتقدید که در واقعیت کدام مسیر را می‌توان طی کرد؟

من فکر می‌کنم که انسان اگر هم بر اساس چیزی که خودش دوست دارد، مسیرش را انتخاب کند، باز هم نمی‌توان نقش خانواده را نادیده گرفت.

سریال «کلبه‌ای در مه» یک درام اجتماعی و عاشقانه است، اما چرا تا این اندازه داستان با تلخی پیش می‌رود؟ روایت این حجم از داستان تلخ به روحیه مخاطب آسیب نمی‌زند؟

موضوعی که وجود دارد این است که باید دید مفهوم تلخ از دیدگاه هرکسی چگونه است، طبیعتا داستانی که درام است مقداری غم و اندوه دارد و نکته دیگر اینکه هر ژانری مخاطب خاص خودش را دارد، ممکن است بیننده‌ای با این ژانر بسیار ارتباط برقرار کند، بیننده دیگری هم آن را نپسندد آن زمان است که حق انتخاب دارد و می‌تواند به تماشای سریال دیگری که مورد علاقه‌اش است، بنشیند.

حسام محمودی: چرا تلویزیون این‌قدر مسابقه می‌سازد؟

سریال «کلبه‌ای در مه» تا چه اندازه به مستند نزدیک است و ارتباطات روستایی‌ها را به تصویر می‌کشد؟

ما به یکسری از موضوعات واقفیم، مثلا درگذشته نظام ارباب رعیتی وجود داشته و آدم‌هایی که بسیار صادقانه جانشان را برای آزادی کشورشان کف دستشان می‌گذاشتند بدون اینکه انتظار و یا توقعی از دیگران داشته باشند. این‌ها مواردی است که همه ما در این سال‌ها خوانده‌ و یا حتی دیده‌ایم. بخش دیگر هم روایت بخشی از روابط انسانی عادی است که در هر دوره‌ای وجود دارد، رفتارهایی مانند عشق، تنفر، حسادت، ثروت اندوزی، این‌ها رفتارهایی است که همیشه در روابط اجتماعی آدم‌ها دیده می‌شود.

در «باخانمان» شما یکی از نقش‌های مهم و تاثیرگذار به حساب می‌آمدید، اما در «کلبه‌ای در مه» اینگونه نیست، این موضوع برای شما اهمیتی نداشت؟

در سریال «کلبه‌ای در مه» هم کارکتر دامون تاثیرگذار است، نوع فهمیدن این موضوع هم اینگونه است که اگر در فیلمنامه، نقش آن فرد را حذف کنیم، دیگر قصه‌ای شکل نمی‌گیرد، اگر دامون حذف شود، قصه‌ای شکل نمی‌گیرد. ضمن اینکه این مورد برای من اهمیت چندانی ندارد این نقش است که برای من جذاب است.

از آنجایی که همیشه نقش‌های متفاوتی را ایفا می‌کنید، چه ملاکی برای انتخاب نقش‌هایتان دارید؟

من سعی کردم نقش‌های تکراری بازی نکنم و مسیر بازیگری‌ام به نقش‌هایی که پیشنهاد می‌شود وابسته باشد.

همزمان سریال «لحظه گرگ و میش» هم از تلویزیون پخش می‌شود، تفاوت بارزی که بین «لحظه گرگ و میش» با دیگر سریال‌های شما وجود دارد، تفاوت شخصیتتان است. کارکتر سریال «لحظه گرگ و میش» تاثیر خاصی روی رویه بازی شما در سریال‌های بعدی گذاشت؟

کارکردن با آقای اسعدیان یک امکان بسیار خوب و ویژه است و این شانس به آدم داده می‌شود تا در کنار یک آدم بسیار کاربلد قرار بگیرد و اگر چیزی هم بلد نیست از ایشان یاد بگیرد، اما این‌گونه نبود که این نقش تفاوت زیادی را در من ایجاد کند.

شما کار را از سینما آغاز کردید اما در تلویزیون هم همزمان کار را پیش بردید، این در حالی است که بسیاری از هنرمندان وارد تلویزیون می‌شوند، به شهرت می‌رسند و بعد به سینما می‌روند و دیگر به تلویزیون بر نمی‌گردند، دلیل اینکه شما هر دو را در کنار هم ادامه می‌دهید چیست؟

ملاک‌هایم برای ایفای نقش، فیلم یا سریال بودن نیست، بلکه معیار من نقش است. نقش اگر برای من جالب باشد و احساس کنم که در آن مقطع به پیشرفت من کمک می‌کند، آن نقش را انتخاب می‌کنم.

معیار من نقش است. نقش اگر برای من جالب باشد و احساس کنم که در آن مقطع به پیشرفت من کمک می‌کند، آن نقش را انتخاب می‌کنم

در ژانرهای مختلف، کارکترهای متفاوتی را ایفا کرده‌اید، فکر می‌کنید مخاطب کدام سبک از بازی شما را بیش‌تر می‌پسندد؟

فکر می‌کنم در ژانر طنز استقبال‌ها بیش‌تر است، چون لحظه‌های شادتری فراهم می‌شود، طبیعتا بازخورد بهتری هم دریافت می‌شود.

تا کنون حدود ۱۳ کار سینمایی و ۹ کارتلویزیونی انجام دادید، فکر می‌کنید با کدام اثر بیش‌تر دیده و شناخته شدید؟

فکر می‌کنم با سریال «باخانمان» بیش‌تر دیده و شناخته شدم.

معتقدید که با سریال طنز «باخانمان» بیش‌تر شناخته شدید، ممکن است که طنز بودن سریال روی این موضوع تاثیر گذار بوده باشد؟

بله، قطعا طنز این سریال تاثیرگذار است.

در حال حاضر تلویزیون، سریال طنز کمتری نسبت به گذشته می‌سازد، این موضوع مشکل به شمار می‌آید؟

یکی از نقدهای من این است که چرا تلویزیون تا این اندازه برنامه سرگرمی مانند مسابقه دارد. اما فکر می‌کنم ماجرای خطوط قرمز، یکی از دلایلی باشد که سریال طنز کمتری ساخته می‌شود، چون سازندگان فرصت چانه زدن برای پخش و یا حذف نکردن یک قسمت از سریال را ندارند و آدم‌هایی هم که بلدِ این کار بودند، به دلیل تفاوت فاحش درآمد شبکه نمایش خانگی با تلویزیون ترجیح می‌دهند در شبکه نمایش خانگی فعالیت کنند.

ماجرای خطوط قرمز در تلویزیون و تفاوت فاحش درآمد در شبکه نمایش خانگی ، از دلایلی است که سریال طنز کمتری ساخته می‌شود

«باخانمان» سریال طنزی بود که از خطوط قرمز هم عبور نکرده بود، آیا نمی‌توان مانند این سریال را ساخت؟

چرا می‌توان چنین سریالی ساخت؛ اما در همین سریال «باخانمان» ما نقش یک مامور نیروی انتظامی داشتیم که نقش آن را سپند امیر سلیمانی ایفا می‌کرد. آنقدر چهار چوب و محدودیت برای این کارکتر وضع می‌کردند که یک جاهایی آستانه صبر و تحمل سپند تمام می‌شد.

می‌توانیم به این موضوع بپردازیم که در تلویزیون و مخصوصا سینما، سطح سلیقه طنز مخاطب ما تغییر کرده است؟

مگر در دیگر زمینه‌ها تغییر نکرده است؟ باید نگاهی بیندازیم به خوراکی که به عنوان فرهنگ به مردم داده‌ایم، آن وقت ببینیم می‌توانیم از آن‌ها توقع داشته باشیم که سطح سلیقه‌شان افزایش پیدا کرده باشد یا خیر.

آثاری باید ساخته شود یا چه خوراک فرهنگی‌ای باید به مخاطب داده شود تا سطح سلیقه او افزایش پیدا کند؟ مگر پیش از این چه داشتیم که حالا نداریم؟

کارهای زیادی باید انجام دهیم، از جدی گرفتن ماجرای کتابخوانی، تئاتر دیدن و گوش دادن به موسیقی خوب می‌توانیم شروع کنیم.

به تئاتر دیدن اشاره کردید، در حال حاضر با این شرایط کرونایی، وضعیت تئاتر ما چگونه است؟

تئاتر هیچ‌گاه از لحاظ مالی وضعیت مناسبی نداشت، در سال‌های اخیر اوضاع مالی‌اش رو به بهبود بود که آن هم با کرونا از بین رفت.

این اتفاق در سینماها هم رخ داد، بسیاری از فیلم‌ها هنوز فرصت آن را پیدا نکرده‌ند تا روی پرده بروند، حالا هم که باز شده است مخاطبان بسیار کمی به سینما می‌روند.

به نظرم این روزها، مردم دغدغه‌های دیگری دارند و کرونا و حفظ سلامتیشان در اولویت قرار دارد. خود من، زمان طولانی است که به سینما و تئاتر نرفتم چون همین که سرکار بدون ماسک حاضر می‌شویم، به قدر کافی ما را در معرض خطر قرار می‌دهد.

حسام محمودی: چرا تلویزیون این‌قدر مسابقه می‌سازد؟ حسن پور شیرازی و حسام محمودی در سریال«باخانمان»

نگاهی بیندازیم به شروع کارتان، در سینما که اولین اثر محسن قرائی هم بود، فیلم سینمایی «خسته نباشید»، این همکاری چگونه شکل گرفت و فکر می‌کنید این همکاری در به شهرت رسیدن و ورود شما به عرصه سینما و تلویزیون تاثیرگذار بود؟

بله، فکر می‌کنم «خسته نباشید» خیلی تجربه نابی برای من بود و هیچ کاری را اندازه این فیلم دوست ندارم؛ چون من سالیان سال دغدغه بازیگری داشتم و وقتی یک نقش ویژه در این فیلم سینمایی به من پیشنهاد شد تمام مهارتی که داشتم را به نمایش گذاشتم و این موضوع درباره همه ما صدق می‌کرد چون «خسته نباشید» کار اول همه ما بود. نوع ورودم به کار هم اینگونه بود که آن زمان یک تئاتر داشتم، افشین هاشمی و محسن قرایی تئاتر را دیدند، تست دادم و انتخاب شدم.

کمی به گذشته برگردیم، شما در مقطع کارشناسی، حقوق قضایی خواندید و در مقطع ارشد، تئاتر خواندید، چه اتفاقی افتاد که این چنین تغییر مسیر دادید؟

زمانی که دبیرستانی بودم، شاگرد خانم مهین اسکویی بود و زمانی که وارد دانشگاه شدم، در کارگاه‌های آقای تارخ ثبت نام کردم، پیش از این کلاس‌ها من نمی‌دانستم که چنین رشته‌ای در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود، استادی داشتیم که استاد دانشگاه هم بود و به واسطه ایشان متوجه این ماجرا شدم و تصمیم گرفتم که کارشناسی ارشد تئاتر بخوانم.

از این تغییر مسیر راضی هستید؟

بله، بسیار زیاد رضایت دارم.

منبع: خبرآنلاین

کد مطلب: ۲۱۱۲۴۳
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت