رازهای عجیب زندگی لئوناردو داوینچی
مشکل این نبود که کاری را شروع نکند، بلکه مدام پروژههای جدیدی را آغاز میکرد و کارهای قبلی را نیمهتمام رها میکرد.

نویسنده، مخترع، مجسمهساز و موسیقیدان؛ لئوناردو داوینچی (۱۴/۱۵ آوریل ۱۴۵۲ – ۲ مه ۱۵۱۹) یکی از چهرههای اصیل رنسانس ایتالیا بود. درواقع، مفهوم «مرد رنسانسی» دقیقا در همان دورهای شکل گرفت که او در آن میزیست. به عنوان یکی از بزرگترین نخبگان تاریخ جهان، نبوغ او امروزه در آثار هنری، مجسمهها و دفترچههایی که در سراسر ایتالیا و فراتر از آن یافت میشوند، همچنان زنده است.
داوینچی با وجود شهرت فراوانش، همچنان تا حدی یک معما باقی مانده است. او آثار کاملشده زیادی از خود به جا نگذاشت و اطلاعات زندگینامهای اولیهاش نیز اندک است. آنچه دربارهاش میدانیم، تصویری از نبوغی عظیم ارائه میدهد؛ ذهنی که شاید همیشه متمرکز نبود، اما بدون شک یکی از پربارترین ذهنهای دوران خود بود. چیزهای زیادی هست که هرگز درباره لئوناردو داوینچی نخواهیم دانست، اما در اینجا به چند نکته جالب که درباره او میدانیم اشاره میشود.از خانوادهای گمنام اما با استعداد بود
لئوناردو داوینچی فرزندی نامشروع بود. پدرش یک وکیل محترم و مادرش دهقانی از همان شهر بودند که هرگز با هم ازدواج نکردند. به دلایلی که هنوز به طور کامل روشن نیست، لئوناردو درنهایت نزد پدرش زندگی کرد. او هیچگاه آموزش کلاسیک در زبانهای یونانی، لاتین و ریاضیات پیشرفته را که معمولا به پسران طبقات بالای جامعه داده میشد، دریافت نکرد.
با وجود این محدودیتها اما از همان ابتدا استعداد هنریاش را نشان داد و در نوجوانی به فلورانس فرستاده شد تا شاگرد نقاش و مجسمهساز معروف فلورانسی، آندرئا دل وروکیو شود. خیلی زود، لئوناردو از استاد خود نیز پیشی گرفت.
گفته میشود وروکیو شاهکار خود در سال ۱۴۷۵، یعنی «غسل تعمید مسیح» را با کمک داوینچی به پایان رساند. لئوناردو پسزمینه و احتمالا فرشتهای جوان را که لباس مسیح را در دست دارد، نقاشی کرده است. طبق افسانهای معروف، پس از دیدن استعداد داوینچی، وروکیو سوگند خورد که دیگر هرگز نقاشی نکند؛ هرچند این موضوع هیچگاه اثبات نشده است.
هرچند «غسل تعمید مسیح» به طور رسمی به وروکیو نسبت داده شده، اما آغازی رسمی بر ورود داوینچی به دنیای هنر است. این اثر در گالری اوفیتزی فلورانس نگهداری میشود.
داوینچی به خاطر ناتمام گذاشتن آثارش بدنام بود
علایق گستردهاش اغلب حواس او را پرت میکرد و کمالگراییاش مانع از آن میشد که رسما اثری را تمامشده اعلام کند. او را اغلب به اهمالکاری متهم میکردند، اما مشکل این نبود که کاری را شروع نکند، بلکه مدام پروژههای جدیدی را آغاز میکرد و کارهای قبلی را نیمهتمام رها مینمود.
برخی از این شاهکارهای ناتمام در گالری اوفیتزی نگهداری میشوند، ازجمله دو نقاشی نخستین داوینچی که با وروکیو همکاری کرده بود: «بشارت» (Annunciation) و «نیایش مغان» (Adoration of the Magi) اولی در سال ۱۴۷۲ نقاشی شده و از سال ۱۸۶۷ در اوفیتزی است؛ دومی در سال ۱۴۸۱ ناتمام رها شد و از سال ۱۶۷۰ در همان گالری نگهداری میشود.
اما اینها تنها آثار ناتمام او نیستند. فهرست این آثار شامل «سن ژروم در بیابان» در واتیکان، «باکره و کودک به همراه حنای [حنا مادر مریم است] قدیس» در موزه لوور پاریس، و حتی شاهکار معروف «مونالیزا» نیز هست؛ همه آثاری که داوینچی هرگز آنها را رسما تکمیلشده اعلام نکرد.
به نظر میرسد لئوناردو بهندرت از کارهایش راضی بود و حتی مدتها پس از تکمیل ظاهری آنها، همچنان دچار وسوسه ایجاد تغییرات کوچک در نقاشیها میشد.
او همچنین هنرمندی بسیار کندکار بود. اگر سریعتر کار میکرد، شاید از ناتمام گذاشتن برخی آثارش نجات مییافت.
ون گوگ در طول زندگیاش، بیش از ۲۰۰۰ اثر خلق کرد. اما در مقایسه با او، داوینچی بیش از سه سال را صرف نقاشی «شام آخر»، و بیش از پنج سال روی «مونالیزا» کار کرد. «نیایش مغان» نیز سه سال وقت برد، و بله، آن هم ناتمام ماند!
داوینچی سه سال صرف کار روی نقاشی «نیایش مغان» کرد، با این حال این اثر هنوز ناتمام باقی مانده است.داوینچی بیشتر از بسیاری از پزشکان همعصرش کالبدشکافی انجام داد
دلیل اینکه داوینچی بدن انسان را اینقدر واقعی نقاشی میکرد این بود که او بهشدت به مطالعه کالبدشناسی انسان علاقه داشت و به کالبدشکافی اجساد میپرداخت. در دورانی که دانش پزشکی در اروپا بسیار ابتدایی بود، داوینچی از نخستین پیشگامان مستندسازی بدن انسان به شمار میرود و هنوز هم یکی از پدران علم کالبدشناسی محسوب میشود.
دانش گسترده داوینچی درباره کالبد بدن انسان را میتوان در یکی دیگر از شاهکارهای ناتمام او، سن ژروم در بیابان، مشاهده کرد. این نقاشی که در موزههای واتیکان نگهداری میشود، سن ژروم را در حالی نشان میدهد که زیر صلیبی زانو زده و در میان منظرهای سنگلاخ، شیر رامشده او در پایش آرمیده است.
این نقاشی در سال ۱۴۸۰ خلق شده و جزئیات شگفتانگیز گردن سن ژروم و تاندونها و ماهیچههای برآمده شانهاش، دلبستگی روزافزون داوینچی به آناتومی و توجه دقیقش به فیزیولوژی انسان را نشان میدهد. مطالعات محرمانه او روی اجساد احتمالا از همین زمان آغاز شده بود.
در ابتدا، داوینچی احتمالا ناچار بود به صورت مخفیانه کالبدشکافی کند. هرچند این عمل به طور رسمی غیرقانونی نبود، اما بهسختی میتوانست جسد پیدا کند. اما با شهرت فزایندهاش، دسترسی به اجساد برای او آسانتر شد و گفته میشود تا سال ۱۵۱۷ بیش از ۳۰ کالبدشکافی انجام داده بود.
مشهورترین طرح آناتومی او پنهان شده و دیدن آن بسیار دشوار است
داوینچی در طول دوران حرفهایاش، دهها دفترچه را با یادداشتها، معادلات، طرحها، آزمایشها و مشاهدات علمی و کالبدشناسی پر کرد. معروفترین این طرحها «مرد ویترویوسی» است، مطالعهای در مورد نسبتهای ایدهآل بدن انسان که هرگز قرار نبود به صورت عمومی منتشر شود. این طرح که حدود سال ۱۴۹۰ در یکی از دفترچههای خصوصی او کشیده شد، راهی بود برای اندیشیدن به نسبتهای ایدهآل انسان که توسط معمار رومی باستان، ویترویوس، پیشنهاد شده بود. این تصویر به نمادی از مفهوم «مرد رنسانسی» تبدیل شده؛ انسانی که هماهنگ با جهان پیرامون خود است.
اگرچه بسیاری از افراد نسخههای بازسازیشده یا چاپشده این طرح را دیدهاند، اما نسخه اصلی مرد ویترویوسی بهندرت در معرض دید قرار میگیرد. این اثر در گالری آکادمیا در ونیز نگهداری میشود، اما بسیار شکننده است و امکان نمایش دائمی آن وجود ندارد. امروزه فقط در مناسبتهای خاص آن را به نمایش میگذارند. آخرین بار در سال ۲۰۱۳ در یک نمایشگاه به نمایش درآمد؛ و این نخستین باری بود که طی ۳۰ سال کسی طرح اصلی را دیده بود.
در زندگی خیلی خصوصیاش چه میگذشت؟
بیشتر پژوهشگران بر این باورند که داوینچی همجنسگرا بوده است، چرا که تمایل داشت خود را با مردان جوان احاطه کند، هرچند برخی معتقدند او دوجنسگرا بوده است. زیگموند فروید حتی در سال ۱۹۱۰ مقالهای منتشر کرد که در آن نتیجه گرفت داوینچی همجنسگرا بوده، اما تمام امیال جنسیاش را در هنر و پژوهش سرکوب کرده است.
هرچه بوده، به نظر میرسد او گهگاه روابطی با مردان داشته و در سال ۱۴۷۶ به طور علنی به لواط متهم شد. اگرچه این اتهامات بعدا رد شدند، اما این پرونده هنرمند را بهشدت ترساند، زیرا در فلورانس دوران رنسانس، لواط مجازات مرگ داشت و او بلافاصله از فلورانس به میلان گریخت. در آنجا برای خانواده حاکم اسفورزا به عنوان مهندس، نقاش، برگزارکننده جشن و مجسمهساز مشغول به کار شد.
شاهکار او در میلان قرار بود بزرگترین مجسمه اسبسوار ساختهشده در تاریخ باشد، به افتخار دوک فرانچسکو اسفورزا. اما مطابق عادت همیشگیاش، او فقط تا ساخت یک مدل گِلی ۲۴ فوتی پیش رفت، پیش از آنکه جنگهای پیدرپی باعث شوند برنزی که برای این پروژه در نظر گرفته شده بود، توسط میلانیها برای ساخت گلوله توپ استفاده شود و مدل گلی نیز توسط سربازان فرانسوی مهاجم به عنوان هدف تمرین مورد استفاده قرار گیرد.
خوشبختانه، او اثری را به پایان رساند که به احتمال قوی مشهورترین نقاشی دیواری جهان است: «شام آخر». این فرسکو [دیوارنگاره] روی دیوار سالن غذاخوری صومعه دومینیکن متصل به کلیسای زیبای سانتا ماریا دله گراتزیه در میلان قرار دارد. اثر بلافاصله به عنوان شاهکاری بینظیر شناخته شد، اما با مشکلات زیادی نیز همراه بود. مهمترین مشکل آن بود که فرآیند بسیار کند داوینچی با تکنیک سنتی فرسکوی خشکشونده سریع (که در آن رنگ روی گچ مرطوب زده میشود) سازگار نبود؛ بنابراین، داوینچیِ همیشه نوآور تکنیکی تازه ابداع کرد که در آن مستقیما روی دیوار خشک نقاشی میکرد.
شام آخر از یک جنبه بسیار مهم، شکستی عظیم بود
تکنیک جدید داوینچی که سِکّو یا «خشک» نام داشت، اگرچه از نظر ظاهری خوب به نظر میرسید و با سرعت کند کار او سازگارتر بود، اما دوام زیادی نداشت. مشکل این بود که رنگها مانند روش سنتیِ نقاشی روی گچ مرطوب، به دیوار نمیچسبیدند. درنتیجه، شام آخر تقریبا بلافاصله شروع به تخریب کرد.
در طول سالها، این نقاشی همچنین آسیبهایی از انواع گوناگون، یا شاید بگوییم بلایای طبیعی دیده است. برای مثال، بخش پایینی نقاشی زمانی نابود شد که درِ جدیدی وسط دیوار نصب کردند، و خود دیوار نیز تنها به زحمت از نابودی کامل جان به در برد، آن هم زمانی که یک بمب در جنگ دوم جهانی تقریبا تمام کلیسای سانتا ماریا دله گراتزیه، ازجمله سالن غذاخوری اطراف آن دیوار را ویران کرد.
امروز، نقاشی مرمت شده است، اتاق در دمای مناسب نگهداری میشود تا از آسیب بیشتر جلوگیری شود و تنها ۲۵ نفر قادر به مشاهده نقاشی دیواری در فواصل ۱۵ دقیقهای هستند. با این حال، رنگ هنوز در حال تخریب است، بنابراین هرچه سریعتر آن را ببینید و حتما بلیتهای خود را از پیش رزرو کنید یا بهتر است یک تور راهنما با یک تاریخنگار هنری برای بازدید بدون دغدغه تهیه کنید.
لئوناردو تنها ۲۰ نقاشی کشید
لئوناردو داوینچی احتمالا خود را پیش از هرچیز یک مخترع میدید. اگرچه ما اغلب داوینچی را به عنوان یک نقاش میشناسیم، اما درحقیقت او تنها حدود ۲۰ نقاشی در طول زندگیاش تولید کرده است که یکی از دلایل شهرت، ارزش بالای آنها است. درواقع، داوینچی به نظر میرسد که بیشتر در نقش خود به عنوان یک مخترع و مهندس احساس راحتی میکرد.
به دلیل جنگهای داخلی در دوران رنسانس، در زندگی داوینچی نیاز زیادی به مهندسان نظامی وجود داشت و او خوششانس بود که شغلی در خانواده اسفورزا به دست آورد. او در حالی که برای آنها کار میکرد، موظف به طراحی سلاحها و دیگر نیازهای نظامی بود و در عین حال اجازه داشت که مجسمهسازی و نقاشی کند. او به مدت ۱۷ سال به عنوان مهندس نظامی دوک برای آنها کار کرد.
برای داوینچی، هیچ تفکیکی بین هنر و علم وجود نداشت و مهارتهای گسترده به او این امکان را میداد که ایدههای مکانیکی جدیدی ایجاد، و سپس آنها را به اندازهای خوب طراحی کند که نقشههایی برای استفاده در نسلهای بعدی بسازد.
مدلهای مدرن برخی از این ماشینهای باستانی در موزه ملی علم و فناوری لئوناردو دا وینچی در میلان یافت میشوند. این موزه به لئوناردو داوینچی اختصاص دارد و به عنوان «نمادی از تداوم بین فرهنگ علمی-فناوری و فرهنگی هنری» شناخته میشود.
این موزه که در ابتدا با مجموعهای از مدلهای بازسازی شده از نقاشیهای داوینچی از انواع ماشینها تأسیس شد، امروزه مجموعهای از نمایشگاههای تعاملی دارد که به بازدیدکنندگان اجازه میدهد با اختراعات مختلف داوینچی بازی کنند. همچنین در نمایشگاه، ویدیوها و ۱۳۰ مدل از اختراعات او از جمله تانکهای اولیه، وسایل نقلیه آبی و هواپیماها به نمایش گذاشته شده است. این موزه به علایق واقعی هنرمند یعنی اختراع و مهندسی جان میبخشد.
مرموزترین اثر داوینچی در موزه لوور نگهداری میشود
«مونا لیزا» ممکن است مرموزترین اثر داوینچی باشد. همه آثار استادانه لئوناردو دا وینچی در ایتالیا یافت نمیشوند. مونا لیزای باشکوه، یا به نام ایتالیاییاش «لا جیوکوندا»، در موزه لوور در پاریس، فرانسه نگهداری میشود.
مونا لیزا در ایتالیا شروع شد، اما پس از اینکه هنرمند عنوان «نقاش و مهندس و معمار اول پادشاه» را از فرانسیس یکم دریافت کرد، در خاک فرانسه به پایان رسید. شغل جدید به او این امکان را میداد که زندگی راحتی در یک خانه بزرگ روستایی داشته باشد، اما گفته میشود که هنرمند هیچگاه از دوری از ایتالیا راضی نبود. علیرغم هرگونه دلنگرانی، او در سال ۱۵۱۹ در سن ۶۷ سالگی در کلو-لوسه، فرانسه درگذشت.
شایعات، افسانهها، داستانها و دروغهای بسیاری درباره مونا لیزا وجود دارد؛ اینکه داوینچی با مدل نقاشی در حال خوابیدن بود، اینکه لبخند او به دلیل بارداری است، اینکه این نقاشی مطلقا اثر محبوب داوینچی بوده، اینکه او درحقیقت براساس یک مرد مدلسازی شده است و غیره... این فهرست ادامه دارد. اثبات یا رد بیشتر این شایعات غیرممکن است. ما میدانیم که هنرمند نقاشی را پس از تکمیل رسمی آن با خود نگه داشت و به اضافه کردن جزئیات و ضربات قلممو به آن برای باقیمانده عمرش ادامه داد.
چه این نقاشی اثر مورد علاقه داوینچی بوده یا نه، مطمئنا اثر مورد علاقه جهان است: مونا لیزا به عنوان شناختهشدهترین و بیشترین اثر نسخهبرداری شده در تمام مجموعه شگفتانگیز لئوناردو داوینچی شناخته میشود!
دیدگاه