گفتم ای دل، نروی خار شوی، زار شوی دکلمه

گفتم ای دل، نروی خار شوی، زار شوی بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی

گفتم ای دل، نروی خار شوی، زار شوی دکلمه

نکند دام نهد؟خام شوی، رام شوی؟

نپَری جلد شوی،بی پر و بی بال شوی؟

نکند جام دهد؟کام دهد، ازلب خود وام دهد؟

در برت ساز زند، رقص کند،کافر و بی عار شوی؟

نکند مست شوی؟فارغ از این هست شوی؟

بعد آن کور شوی،کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟

نکُنَد دل نکَنی،دل بکَنَد،بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟

برود در بر یار دگری،صبح که بیدار شوی؟

دکلمه: پگاه ماسوری

کد مطلب: ۳۵۵۸۳۵
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت