رنگ خدا؛ فیلمی دربارۀ «تعمید» و نه تنها «نابینایان»!

راز را در کلمۀ «صبغه» باید جُست. کلمه‌ای بسیار نادر در قرآن که از اعراب مسیحی قبل از اسلام به جای مانده و برای «تعمید» به کار می‌بردند.

رنگ خدا؛ فیلمی دربارۀ «تعمید» و نه تنها «نابینایان»!

شامگاه پنج شنبه چهارم شهریور 1400 و در گشت و گذاری در میان کانال‌های تلویزیونی داخلی و خارجی به شبکۀ «آی فیلم» که رسیدم، دیدم به سنت پنج‌شنبه شب‌ها به جای سریال، فیلم سینمایی پخش می‌کند و این بار «رنگ خدا»ی مجید مجیدی.

 

  با آن که دو بار این فیلم را دیده بودم، تصمیم گرفتم این بار تنها به قصد لذت بردن از تصاویر بکر و مناظر بدیع در هجوم اخبار نگران کنندۀ کرونا، چشم به صفحۀ تلویزیون بدوزم و صدا هم چندان بلند نباشد هر چند موسیقی علیرضا کهن‌دیری روی تصاویر خوش نشسته است.

  انگیزۀ دیگر این بود که هر دو بار که در سال‌های اواخر دهۀ 70 و اوایل دهۀ 80 فیلم را دیدم دربارۀ «نام» آن قانع نشدم که چرا «رنگ خدا»؟

  در حالی که دست کودک نابینا (‌با بازی ماندگار محسن رمضانی) در صحنۀ پایانی پرنور می‌شود و خبر از نور هست و به رنگ ارتباطی ندارد و به نشانۀ حیات تکان می خورد یعنی زنده است.

  اما چرا رنگ خدا؟ رنگ، چه نقشی ایفا می‌کند؟ سریع ترین پاسخ که به ذهن متبادر می‌شود این است که در نام‌ها نباید چندان تأمل کرد. کما این که مسعود کیمیایی گاه نام یک فیلمنامۀ نساخته یا مجوز نگرفته را بر فیلم دیگر می‌گذارد و مشخص نمی شود چرا "تجارت" و چرا "ضیافت" در حالی که می توانست جا به جا و به عکس باشد!

  در کودکی حتی یک بار به عقل ابن سینا شک کردم که چرا اسم کتابی دربارۀ "قانون" را "شفا" گذاشته و کتاب دربارۀ پزشکی را "قانون"!

   بعدتر اما کیمیایی را ابن‌سینایی تصور کردم که نام فیلم‌ها را بر عکس می کند تا وقتی که دانستم «گوزن‌ها» کنایه از جنگل است و ملهم از قیام چریک‌ها در سیاهکل و شاخ گوزن را نمادی از جنگل قرار داده و داستان نه آن است که ابتدا در نظر می‌آید و نه عقل ابن سینا قابل تشکیک است و نه این که مسعود خان کیمیایی با همۀ فضل و کمالات، بوعلی است!

  همه می‌دانند مجید مجیدی کارگردانی مذهبی است و مثالی در رد تلاش برای ساختن سینمای اسلامی چون اگر سینماگر مسلمان باشد از نوع مجید مجیدی طبعا فیلمی که می‌سازد اسلامی خواهد بود و به این تعبیر سینماگر مسلمان داریم و سینمای اسلامی نه یا اقتصاد‌دان مسلمان داریم و اقتصاد اسلامی نه.

  با این وصف روشن بود و هست که نام فیلم برگرفته از آیۀ 138 سورۀ بقره است: «صبغه‌الله و من احسن‌من‌الله صبغه»- رنگ خدا (الله) و بهتر از رنگ خدا(الله) چه؟

  درست است که در فیلم، تصاویر زیبایی از طبیعت می بینیم و محمد داوودی کار درخوری انجام داده اما زود درمی‌یابیم که مراد از رنگ خدا طبیعت «رنگ ‌به رنگ» نیست یا تنها این نیست.

  پس چیست؟

  راز را در کلمۀ «صبغه» باید جُست. کلمه‌ای بسیارنادر در قرآن که از اعراب مسیحی قبل از اسلام به جای مانده و برای «تعمید» به کار می‌بردند. بله، تعمید یعنی غسل کودکان و مسیحی شدگان در رود برای پاکیزه شدن از گناهان پیشین و به نشان این آیین.

  صبغه از مادۀ «صبغ» هم به معنی فرو بردن شیئی در مایعی است و چون این گونه رنگ می‌گرفته‌اند بعدتر کنایه از رنگ‌آمیزی شده و به مرور به خود رنگ معنی شده است.

  حجت الاسلام قرائتی نیز در تفسیر خود مراد از «صبغه‌الله» را رنگ‌آمیزی و صبغه را نگارگری الهی دانسته است.

  کمی دقت اما روشن می‌کند در این آیه هم با دوبار تکرار«الله» در واقع تعمید مسیحی نفی شده است.

  درست است که مسیحیان، مسلمانان را در آغاز آزار ندادند اما میان الهیات اسلامی و مسیحی تفاوت بسیار است و شماری از باورهای مسیحیان آشکارا در قرآن نفی شده است. از این رو بر توحید (در مقابل تثلیث یا سه گانه)، فرزند نداشتن الله (در برابر باور مسیحیانی به این که او پسر خداست) و موارد متعدد دیگر تأکید شده است.

  در این آیه هم اگر صبغه را نه رنگ که «تعمید حقیقی» بگیریم طعنه‌ای است به کسانی که با غسل تعمید، مسیحی می‌شدند تا گفته شود تعمید واقعی در آیین‌الله میسر است.

  حالا اینها چه ربطی به فیلم «رنگ خدا» دارد؟

  در صحنه‌ای از فیلم رنگ آمیزی برای فرش را می‌بینیم و فرو بردن در رنگ‌ها و مهم تر از آن، محمد - کودک نابینا- در چه می افتد؟ در رود.

  در چه تعمید می‌دادند؟ در رود. ( در باور مسیحیان، یحیی، مسیح را در رود اردن تعمید داد).

  حالا درمی‌یابیم که شاید نام «محمد» هم بی‌دلیل نباشد و جالب‌تر مرد نجار است که او هم نابیناست و شاید و تنها شاید از «نجار» هم مرادی داشته است. هر چند اسلام مطلقا روایت عیسی پسر یوسف نجار را نمی‌پذیرد و تاکید بر عیسی پسر مریم هم نفی عیسی پسرخداست و هم عیسی پسر یوسف نجار و حتی پدرخواندۀ عیسی. اما برای بینندۀ خارجی فیلم نجار بودن آن مرد فضا را مسیحی می‌کند.

  اما هر قدر هم که مرد نجار مهربان باشد، جای محمد در خانه است و در کارگاه مرد نجار، آرامش ندارد و بی‌قرار است.

  با این نگاه می‌توان گفت فیلم «رنگ خدا» نه دربارۀ کودکان است نه نابینایان یا نه تنها نابینایان و نه حتی رنگ!

 بلکه دربارۀ تعمید است اما نه تعمید مسیحی و با تأکید بر «پدر» و زنده شدن پس از افتادن در رود که تفسیر دیگری از آیۀ پیش گفته ارایه می‌دهد یا دست‌کم این نوشته نگاهی است از این منظر به فیلم. بار دیگر اگر فیلم را دیدید این نگاه را هم دخالت دهید.

 

منبع: عصرایران
کد مطلب: ۳۵۳۳۸۱
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت