ماجرای افشاگری‌های مجله نیویورکر درباره اصغر فرهادی به کجا رسید؟ | جزئیاتی از پرونده اتهام سرقت هنری کارگردان برنده اسکار

پرونده سینمایی-قضایی فرهادی در مسیری قرار گرفته که نتیجه و تکلیف آن روشن نیست و شاید به زودی نیز معلوم نشود. اما آنچه که روشن است بازتاب آن در عرصه سینما و رسانه است تا جایی که خبر از تولید فیلمی شبیه به ماجرای این پرونده به گوش می‌رسد.

ماجرای افشاگری‌های مجله نیویورکر درباره اصغر فرهادی به کجا رسید؟ | جزئیاتی از پرونده اتهام سرقت هنری کارگردان برنده اسکار

بعد از انتشار گزارش مجله نیویورکر درباره پرونده شباهت فیلم فرهادی با مستند هنرجوی کلاس فیلمسازی او، آزاده مسیح‌زاده، حالا خبرهایی به گوش می‌رسد که گویا ماجرای یک استاد و شاگرد در کارگاه فیلمسازی و کپی ایده فیلم هنرجو توسط استاد، قرار است به یک فیلم مستند تبدیل شود. چیزی که به‌نظر می‌رسد بی‌ربط با ماجرای آزاده مسیح‌زاده و اصغر فرهادی نباشد.

پرونده سینمایی-قضایی فرهادی در مسیری قرار گرفته که نتیجه و تکلیف آن روشن نیست و شاید به زودی نیز معلوم نشود. اما آنچه که روشن است بازتاب آن در عرصه سینما و رسانه است تا جایی که خبر از تولید فیلمی شبیه به ماجرای این پرونده به گوش می‌رسد. 

دو هفته گذشته در تاریخ یک نوامبر مجله نیویورکر که سابقه انتشار گزارش‌های تحقیقی یا افشاگرانه دارد و یکی از پرونده‌های معروف آن موضوع هاروی وینستاین - تهیه‌کننده‌ای که به آزار جنسی متهم بود - است، تقریبا بیشتر سوابق سینمایی اصغر فرهادی کارگردان برنده اسکاری ایران را زیر سوال برد. این پرونده از سال گذشته و همزمان در روزهایی که فیلم قهرمان در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد مطرح شد. زمانی که در فضای مجازی ولوله‌ای به‌پا خواست که داستان این فیلم برای شخص دیگری است و یکبار آن را در فیلم مستندی ساخته است. به مرور معلوم شد او یک خانم جوان هنرجوی فیلمسازی در یکی از کلاس‌های سینمای فرهادی در مؤسسه آموزشی کارنامه بوده است.

همان موقع که فرهادی در جشنواره کن در حال تشویق بود، دوستان این دختر جوان در اینستاگرام مشغول تشویق و تحسین فیلم او بودند و با استوری کردن و انتشار پست‌های اینستاگرامی او را صاحب حقیقی ایده و داستان فیلم قهرمان می‌دانستند. آن‌ها از سکوت فرهادی نسبت به این موضوع خشمگین بودند و او را متهم به کپی‌کاری می‌دانستند. تعابیری که قطعاً برای یک کارگردان برنده جایزه اسکار سنگین بود.

این موضوع زمانی به اوج خود رسید که فرهادی با این داستان در کن جایزه بزرگ داوران را بدست آورد و همه دوستان و هم‌شاگردی‌های آزاده مسیح‌زاده که اتفاقاً در کلاس فرهادی بودند او را لایق جایزه می‌دانستند نه شخص دیگری. این رویه بعد از جشنواره فیلم کن شدت گرفت تا زمانی که فیلم برای اکران به ایران آمد. از اینجا به بعد بود که ماجرای این فیلم که دیگر شبیه به یک پرونده قضایی در حوزه سرقت هنری شده بود رنگ و لعاب دیگری پیدا کرد. فضای مجازی هر روز با تیترهای گوناگون به این موضوع می‌پرداختند و تنور این ماجرا هر روز داغ‌تر از روز قبل می‌شد. تا اینکه خبر ورود خانه سینما برای حل و فصل این غائله به گوش رسید.

انتظار این بود که در تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۰ خانه سینما که طرفین دعوا را دعوت کرده بود بتواند این موضوع را حل و فصل کند اما روایتی که مسیح‌زاده درباره آن روز می‌گوید نشان می‌دهد که خانه سینما گویا به سمتی که در رودربایستی آن قرار گرفته، چرخیده است. مسیح‌زاده در مصاحبه‌ با ماهنامه تجربه گفته بود: «من واقعا با خوش­حالی به خانه سینما رفتم. فکر می‌کردم که خود فرهادی پیش‌قدم شده است. بالاخره قرار بود اصغر فرهادی را ببینم و حس می‌­کردم این که خود فرهادی پا پیش گذاشته، می­‌خواهد ماجرا را حل کند. من با وکیلم رفتم. آقای فرهادی با وکیل­شان و با دونفر از بچه­ های ورک­شاپ آمدند. آقای شاهسواری (مدیر عامل وقت خانه سینما) هم که بود. این­جا قسمتی­ است که هنوز صحبت درباره آن برایم راحت نیست.»

او در روایتی دیگر بعد از این مصاحبه این را اضافه کرد که «در آن جلسه همه گوشی‌های موبایل را در حالت ضبط صوت به سمت من گذاشته بودند؛ وقتی این صحنه را دیدم من هم موبایلم را در حالت ضبط صدا جلوی آنها گذاشتم.»

این فیلمساز در ادامه‌ی گفتگوی خود با تجربه گفت: «آقای فرهادی برای جنگیدن آمده بود. هیچ نشانی از سازگاری در رفتارش نبود. ایشان می­‌گفت تو فیلم قهرمان را که ببینی خجالت می­‌کشی که چنین ادعایی کرده‌ ای. من خیلی شرمسارم که چنین شاگردی دارم. تو دچار توهمی. و بعد ماجرا را این شکلی روایت کرد که ایشان یعنی آقای فرهادی قصه قهرمان را برای من تعریف کرده و بعد من با خوش­حالی رضایتنامه را امضا کرده­ ام. شما بگویید، واقعا چرا فرهادی باید قصه فیلم بعدی­ اش را برای یک هنرجو تعریف کند؟ بعد هم گفت این ورک­شاپ متعلق به من بوده. پس فیلم­هایی هم که شماها ساخته ­اید مال من است و من آن­ها را به شما هدیه داده­ ام. همین استدلال‌های عجیب و غریبی که در روزهای بعد زیاد شنیده شد. در آن جلسه بغضم شکست و به آقای فرهادی گفتم آقای فرهادی شما نمی‌دانید در ذهن من چه شخصیت بزرگی دارید خودتان را این­جوری در ذهنم نشکنید آقای فرهادی...خیلی چیزها در وجود من برای همیشه از بین رفت و تصویر کسی در ذهنم شکست که فکر نمی‌­کردم شکستنی باشد.»

او این موضوع را در جایی دیگر بیان کرده بود که «همواره فرهادی برای من کارگردان بزرگی بود و هیچ وقت باورم نمی‌شد او که در ذهنم چنین جایگاهی داشت این گونه که تعریف کردم با من برخورد کند. او حتی اگر به‌سادگی می‌گفت من اشتباه کردم هم برایم کافی بود. اما هربار این قضیه را بدتر می‌کرد.»

او مصاحبه‌اش را این طور ادامه داده بود: «خب اگر فیلم‌­ها هدیه شما به ما بوده چرا بابتش از من رضایت­نامه گرفته­‌اید؟ آن دو هنرجوی سابق هم آمده بودند که بگویند این ایده را آقای فرهادی به من داده. من گفتم اصلاً بیایید تصور کنیم فرض شما درست (یادم هست این­جا منوچهر شاهسورای گفت نه شما فرض خودت را بگو. فرضی را که خودت درست می­دانی. گفتم نه آقای شاهسواری بیایید تصور کنیم همین درست است.) خب ما برای این کلاس­‌ها شهریه داده‌ایم. خودمان برای ساختن سوژه تحقیق کرده‌ایم و هزینه تولید و پس تولید را از جیب خودمان داده‌ایم. خودمان دوربین کاشته‌ایم. تدوین کرده‌ایم. یعنی حتی فیلم‌های بقیه بچه‌ها هم که بر اساس ایده‌هایی که روز اول آقای فرهادی سر کلاس آورد، متعلق به ایشان نیست....خلاصه جلسه پرتنشی بود. در انتهایش آقای فرهادی گفت من مطمئن نیستم تو نروی مصاحبه کنی. و کاغذی آورد که همه متعهد بشویم تا دو هفته از صحبت­‌های طرح شده در آن جلسه چیزی نگوییم. البته اول فقط می­‌خواست من امضا کنم و تعهد بدهم که ناراحت شدم و خواستم که همه امضا کنند. (چیزی مانند همان موضوع موبایل که او نیز اقدام مشابه کرد). در آن جلسه ایشان گفت اگر بخواهی فیلمت را منتشر بکنی، باید بنویسی بر اساس طرح و ایده­ای از اصغر فرهادی. وگرنه من از تو شکایت می­‌کنم.»

بعد از این ماجرا است که پرونده شباهت و ادعای کپی بودن فیلم قهرمان، به دادگاه می‌رسد اما نکته مهم در ورود ماجرا به دستگاه قضایی این است که این مسیح‌زاده نبوده که از فرهادی شکایت کرده بلکه این فرهادی است که از او به‌دلیل نشر اکاذیب آن هم نه در رسانه‌ها بلکه در اینستاگرامش شکایت می‌کند. مسیح‌زاده برای دفاع از خود شکایت متقابلی از را در دستور کار قرار می‌دهد. براساس برخی گفته‌ها تا به اینجا، مسیح‌زاده از اتهامات تبرئه شده اما پرونده شکایت او از فرهادی همچنان باز و در جریان است.

در ماه‌های ابتدایی امسال نیز روال بررسی و شکایت از فرهادی ادامه پیدا کرده تا آنجایی که قرار جلب دادرسی فرهادی صادر شده و بعد از آن در دو جلسه این بررسی ادامه پیدا می‌کند. البته هنوز نتیجه نهایی دادگاه اعلام نشده است.

حال گزارش نیویورکر فرهادی را نیز بی‌کار نگذاشته و بیانیه‌ای در سایت ولچر نوشته که در برخی رسانه‌های سینمایی مانند ایندی‌وایر نیز بازتاب داشت. البته همین رسانه نیز جوابیه نیویورکر را در ابتدای بازنشر جوابیه وکیل فرهادی منتشر کرده است.

جاناتان گاردنر، وکیل فرهادی در واکنش به نیویورکر نوشت که «نیویورکر تمام نظرات و شواهدی که آقای فرهادی به او درباره ادعاهای مطرح شده در مقاله داده را کنار گذاشته و حذف کرده است". اما نیویورکر در پاسخ به این سخن وکیل فرهادی گفته که " خبرنگار این رسانه به طور مفصل با آقای فرهادی صحبت کرده (بیش از چندین ساعت مصاحبه) و این مقاله نقطه دید ایشان را به تفصیل بررسی می‌کند و بازتابی از نظرات مفصل ایشان هم هست. نشریه نیویورکر پای این گزارش می‌ایستد.»

برخی رسانه‌ها و تحلیل‌گران این اقدام فرهادی را اقدامی پر از ریسک عنوان کرده‌اند که معلوم نیست برای سرنوشت سینمایی او در سطحی جهانی چه چیزی رقم بزند؟

در هر حال پرونده فرهادی بعد از دو هفته در سکوتی نسبی به‌سر می‌برد و معلوم نیست که چه نتایجی چه در پرونده قضایی او در ایران و چه در مسیر حرفه ای او در دنیای سینما در سطح داخلی و جهانی رقم بخورد.

منبع: تسنیم
کد مطلب: ۳۶۳۷۸۳
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت