کیهان: به بعضی فیلمسازها و بازیگرانی که در جشنواره فجر فیلم دارند تماس گرفته اند و فحش داده اند

کیهان نوشت:تولید فیلم‌، امسال و خصوصا برای جشنواره فیلم فجر دوران به شدت عجیب و غریبی را پشت سرگذاشت. در زمانی که بسیاری از پروژه‌های سینمایی برای جشنواره فیلم فجر وارد فاز تولید و فیلمبرداری می‌شدند، به دلیل برخی التهابات اجتماعی در آن ایام‌، ناگهان به گونه‌ای باورنکردنی تهدیدات علیه این گروه‌ها آن هم از جانب تعداد محدودی از همکاران شان شروع شد.

کیهان: به بعضی فیلمسازها و بازیگرانی که در جشنواره فجر فیلم دارند تماس گرفته اند و فحش داده اند

علنا با فیلمسازان و عوامل دیگر مانند بازیگران تماس گرفته می‌شد و آنها را از ادامه تولید یا بازی در فیلم‌ها، ابتدا نهی کرده و در صورت اینکه فیلمساز یا بازیگر و یا یکی از عوامل فنی فیلم که با او تماس گرفته شده بود، نهی فوق را برنمی‌تابید و به دلائل مختلف کار خود را ادامه می‌داد، مورد تهدید قرار گرفته و بعضا با فحش و بد و بیراه و ناسزا (که از ویژگی‌های حیرت‌آور و تاسف‌بار التهابات اخیر بود!) مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت تا آن که از انجام کار در پروژه‌های ساخت فیلم، خودداری کند و یا انصراف دهد.

حتی برخی از تهدیدکنندگان با لحن و ادبیات لاتی و جاهل‌منشانه‌، همکاران خود را مورد آزار قرار دادند مانند نوه جاسوس معروف انگلیس (که به جای سررشته داشتن از فیلم و فیلم‌سازی، کلکسیونی از ادعا و قمپز است) گفت: «... منتظرم ببینیم چه کسانی به جشنواره فیلم فجر می‌روند»؟!!
مثلا یکی از فیلمسازان خوش نام و سخت‌کوش از نسل اول کارگردانان پس از انقلاب که جوایز متعدد جهانی هم برده‌، در حالی که به خاطر فیلم‌های قبلی‌اش دچار تنگنای مالی شده بود و با تلاش بسیار، مجوز ساخت یک کمدی ساده را در شهریور ماه دریافت نمود، با همین تهدیدات و ناسزاها مواجه گردید. او که حیرت‌زده شده بود، با برخی دوستان تماس گرفت و ساده‌دلانه سؤال کرد که «آیا به جز من هیچ کس دیگری در این کشور کار تولید فیلم و سریال انجام نمی‌دهد که این قدر به من فحش و بد و بیراه می‌دهند؟!»
این در حالی بود که در همان حال‌، ده‌ها پروژه تولید فیلم و سریال حتی از سوی همه افراد تهدیدکننده با بودجه‌های کلان در حال انجام بود.
یا فیلمساز دیگری که به خاطر تهدیدات مکرر دوستان به اصطلاح فیلمسازش، به جان آمده بود و از شروع کار تولید فیلمش وحشت داشت، عاجزانه می‌پرسید که «مگر دیگران کار نمی‌کنند؟ مگر آن فوتبالیست بازی نمی‌کند؟ مگر کارمندان بانک و آموزش و پرورش و دانشگاه و شهرداری و ادارات و سازمان‌های مختلف به سر کار نمی‌روند؟ خب‌، فیلم‌سازی هم کار و شغل و حرفه ماست و از دستمزد آن‌، زندگی خود را تامین می‌کنیم! چرا نباید کار کنیم و فیلم بسازیم؟»
و متاسفانه فیلمبرداری پروژه دیگری با صحنه تاسف‌باری مواجه گردید که عده‌ای معدود از همان به اصطلاح همکاران تهدیدکننده‌، بازیگران و عوامل آن پروژه را در سر صحنه با فحش و اهانت مورد آزار و اذیت قرار دادند تا بلکه بتوانند آن پروژه را تعطیل نمایند!
حتی فیلمساز دیگری هم که مدام‌، در فضای مجازی پست‌های تحریک‌کننده و تاییدگر شایعات و اخبار جعلی می‌گذاشت‌، اظهار داشت که در صورت عدم همکاری در چنین مواردی‌، با فحش و ناسزا و اهانت از سوی بعضی از همکارانش مواجه خواهد شد و این پست‌ها را بدون هیچ‌گونه اعتقادی به متن‌شان، فقط از جهت فحش نخوردن، در فضای مجازی می‌گذارد!
امروز نیز همین حضرات در حالی که ادعای تحریم و همراهی‌شان با اغتشاشات‌، گوش فلک را کر کرده‌، خود در پروژه‌های پر پول با رانت و پارتی و شارلاتانیسم مشغول دریافت دستمزدهای کلان بوده و بعضا با همین دستمزدها در آن سوی مرزها برای خود ویلا و خانه‌های آنچنانی تهیه کرده‌اند.
اما بسیاری از سینماگران‌، تهدیدات و فحش و ناسزاها را برنتابیدند و به کار خود ادامه دادند که از این‌جا به بعد کار تهدید و فحش برای عدم شرکت در جشنواره فیلم فجر آغاز شد.
این همان دیکتاتوری یک اقلیت است که در طی 30 سال گذشته با تحمیل خود به سینمای ایران و بهره‌گیری از رانت‌های مختلف دولتی و حکومتی‌، مشکلات و دغدغه‌ها و ارزش‌های هویتی و ملی و تاریخی مردم ایران را سانسور کرده و در مقابل‌، فیلم‌ها را مملو از دعواها و جنجال‌ها و انواع و اقسام بحران‌های بالای میدان ونکی و عشق‌های ضربدری و مربعی و ذوزنقه‌ای و تحریف وقایع اجتماعی و تاریخی کردند.
اینها همان دیکتاتورهای کوچکی هستند که علاقه و دل مشغولی‌های مردم برایشان کمترین اهمیتی نداشت و از همین روی انحصار طلبانه با قبضه کردن همه ارکان سینمای ایران‌، آن را هم از «سینما» و هم از موضوعات مربوط به «ایران» و «ایرانی» خالی کردند تا اینکه براساس آمار رسمی‌، تنها 7 درصد مخاطب برای آن باقی بماند و 93 درصد مردم ایران از آن فراری باشند.
حالا همان دیکتاتورهای حقیر و کوچک که دیگر میدانی برای تخریب ذهن مردم ندارند، دست به سلطه‌گری و برقراری دیکتاتوری اقلیت خود بر همکارانشان زده‌اند که بیش از این‌، استبداد رای و فریب‌های آنان را نمی‌پسندند و می‌خواهند به راه خود بروند.
کد مطلب: ۳۶۵۶۵۰
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت