۵ فیلم از سینمای جهان با موضوع آرامش
در دوران پساجنگ، برای فرار از فکر کردن به جنگ و موشک و گلوله فیلم دیدن میتواند پیشنهاد خوبی باشد.

دیدن فیلمهایی که آرامش و زندگی ساده را به تصویر میکشند، مانند یک جلسه مدیتیشن یا روانشناسی ذهن را از استرس و اضطراب آزاد میکند. در ادامه نگاهی به ۵ فیلمی خواهیم داشت که شما با تماشای آنها میتوانید چند ساعت به موضوعاتی مانند جنگ فکر نکنید.
فیلم سینمایی «نارنگیها» (۲۰۱۳)
این فیلم را میتوان اثری ضد جنگ دانست که نشان میدهد که چگونه در میانه جنگ میتوان انسانیت را فارغ از مرزهای اعتقادی و سیاسی مورد توجه قرار داد. داستان از جایی آغاز میشود که «آیوو» بعد از حمله دشمن تصمیم میگیرد در روستا بماند و به دوستش «مارکوس» کمک کند تا محصول نارنگی باغ را جمع کند. درعین حال ورود دو سرباز زخمی از جبهههای مختلف به خانه «آیوو» زندگی همه را دگرگون میکند.
در «نارنگیها» دوربین با تامل بر روی چهرهها به بیننده اجازه میدهد شخصیتها را بشناسد و با فهمیدن داستان زندگیشان با آنها همراه شود. نارنگی در این فیلم نمادی از زندگی و صلحی است که گروهی از انسانها تلاش میکنند آن را به هر شکلی حفظ کنند. در عین حال این فیلم نشان میدهد که جنگ آنقدر غیر انسانی است که برای پایان دادن به آن باید هر کاری کرد.
فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار» (۲۰۰۳)
وقتی از آرامش حرف میزنیم، منظور چیست؟ شاید یک معبد چوبی در نزدیکی یک دریاچه دورافتاده جایی باشد که انسان به آرامش برسد. فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار» چیزی شبیه معجزه است، جایی که یک کودک ۱۰ساله و استادش در یک معبد کوچک باهم زندگی میکنند. وقتی نمای دریاچه را مشاهده میکنید، احتمالا دلتان میخواهد در این روزهای پرهیاهو، حتی برای چند لحظه کوتاه آنجا حضور داشته باشید. این فیلم ابتدا گذر چهار فصل طبیعت از بهار تا زمستان و دوباره بهار را به مخاطب نشان میدهد و همزمان کودکی را به تصویر میکشد که مسیر پرفراز و نشیب زندگی را طی میکند تا به پیری برسد. «بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار» اثری از سینمای کره است و با بازیگرانی ساخته شده که شهرتی نداشتند اما به یکی از شاهکارهای سینمای این کشور تبدیل شده است.
فیلم «روزهای بینقص» (۲۰۲۳)
این اثر درباره مردی به نام «هیرایاما» است که مسئول تمیزکردن سرویسهای بهداشتی در توکیوست. شاید تعجب کنید که چرا «روزهای بینقص» در این لیست قرار گرفته است اما صحنهها و دیالوگها به حدی آرام و روحنوازند که مخاطب از دیدن این اثر لذت میبرد. این فیلم نشان میدهد که در دل یک کشور پیشرفته مانند ژاپن که تکنولوژی باعث شده کارها به سرعت و در کسری از ثانیه انجام شود، مردی پیدا میشود که در نهایت آرامش به کارهای خود میرسد. تماشای «هیرایاما» و احساس آرامشش در انجام کارهای دم دستی میتواند یک تمرین باشد برای اینکه لحظههایی از زندگی به چیزی فکر نکنید و از کاری که انجام میدهید، لذت ببرید.
فیلم «مستند باراکا» (۱۹۹۲)
این فیلم یک سفر شگفتانگیز به سرتاسر دنیاست. سفری که شبیه به یک تراپی عمل میکند و ۱۲۰ دقیقه ذهن شما را از مشکلات آزاد میکند. «باراکا» که هیچ دیالوگی در آن گفته نمیشود همراه با موسیقی گوش نوازی که گویی برای مدیتیشن ساخته شده، بهترین راهنما برای لذت بردن از زیباییهای جهان است. این فیلم مکانهایی را در دنیا نشان میدهد که کمتر کسی فرصت پیدا میکند، آنها را ببیند. از ایران به آمریکا میروید و از آنجا به نقطهای دیگر در جهان هستی. گویی که سوار بر قالی سلیمان، هر لحظه سفری جدید آغاز میکنید. با اینکه ۳۳ سال از ساخت این فیلم میگذرد اما فیلمبرداری طوری انجام شده که انگار همین دیروز ساخته شده است.
فیلم «داستان استریت» (۱۹۹۹)
«آلوین استریت»، پیرمرد هفتاد سالهای است که در روستایی دورافتاده زندگی میکند. قصه از جایی شروع میشود که «آلوین» میفهمد برادرش در شهر دیگری تصادف کرده و مجبور است به دیدنش برود. او که اجازه رانندگی ندارد، تصمیم میگیرد با تراکتور کوچکش سفری دور و دراز شروع کند. «آلوین» در این سفر با انسانهای آشنا میشود که هر کدام چیزی به او یاد میدهند؛ مانند پیرزنی که عشق را به او یادآوری میکند.
«داستان استریت»، فیلمی واقعگرایانه با داستان یک خطی است که کارگردانش «دیوید لینچ» برخلاف سایر آثارش به دنبال نشان دادن تاثیر آدمها روی هم و در عین حال زیبایی و امید در میانه مشکلات روزمره است.
دیدگاه