خواننده‌ی موسیقی سنتی مطرح کرد:

ناصح‌پور مرجع آواز و از آخرین هنرمندان نسل طلایی آواز بود

یکی دیگر از ستاره‌های درخشان موسیقی ایران خاموش شد و این شب شومی که بر آسمان فرهنگ و هنر ایرانی چیره شده است؛ تاریک تر از قبل شد. اگر چه این ردیف‌دان و استاد آواز چهره‌ی مشهور و رسانه‌ایی نبود اما در طول دوران زندگانی‌اش آن‌چنان تاثیری بر موسیقی ردیفی گذاشته است که گذشت سال‌ها و قرن‌ها نمی‌توانند نام‌ او را و یاد او را از دفتر بزرگان موسیقی ایران بشوید.او ملول از قیل و قال جهان، عاشق و دلباخته‌ی موسیقی و فرهنگ ایران بود و هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق.

ناصح‌پور مرجع آواز و از آخرین هنرمندان نسل طلایی آواز بود

 او نه تنها هنری را که از اساتید بزرگی چون عبدالله‌خان دوامی سینه به سینه کسب کرده بود؛ به نیکی پاس می‌داشت بلکه چون امانت‌داری امین آن را به شاگردان بی‌شمار خود آموخت و شاید هیچ فضیلتی را بالاتر از تربیت و پرورش هنرجو نمی‌دانست.او از آموزش هیچ نکته‌ایی و هیچ فن استادی به شاگردانش دریغ نمی‌کرد و از اساتیدی که دریغ می‌کردند بیزاری می‌جست.او در جایی گفته بود: نفرین به آن هایی که فن آخر خود را به گور می برند و در اختیار هنرجویان قرار نمی دهدند واین یک خیانت است. از نوجوانی پی بردم که هر کس گوشه هایی را به عنوان فن آخر نگه می دارد.اما من با توجه به استعداد و توانایی شاگرد م آنچه را که باید به او آموزش می دهم. تا به امروز دو گوشه را به ردیف موسیقی اضافه کردمو آن را آموزش دادم. اسم این قطعه را ساربانگ گذاشتم که در چهارگاه می‌خوانیم و دوست دارم جوانان، امروز این گوشه را از من یاد بگیرند .همزمان سخن درباره‌ی این استاد موسیقی کم نمی‌آید اما وقت چرا. از آنجاییکه نصرالله ناصح‌پور به ویژه بخاطر همت و تلاش‌هایشان در تربیت هنرجویان به یاد آورده می‌شوند با غلامرضا رضایی؛ هنرمند آوازخوان که شاگرد ایشان بوده است گفت و گویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

آقای رضایی، چرا آقای ناصح‌پور این‌قدر مورد توجه هنرمندان و اساتید موسیقی ایرانی بودند؟

ایشان شاگرد عبدالله‌خان دوامی بودند و دوره‌ی ردیف عالی را پیش ایشان به پایان رساندند. از آنجایی که ایشان امانت‌داری دقیق در نگهداری و روایت‌گری زبده در ردیف آواز ایرانی بودند به مرجع و رفرنسی نه تنها برای هنرجویان بلکه برای همه‌ی هنرمندان به حساب می‌آمدند.یکی از دلایلی هم که ایشان مثل دیگر اساتید آواز چهره‌ی مشهوری نداشتند؛ توجه شخص ایشان به پژوهش و نگهداری دقیق از ردیف آوازی بود.البته ایشان کارهای هنری بسیار درخشانی هم منتشر کردند. مثلا با توجه به اینکه ایشان متولد اردبیل بودند و گویش ترکی داشتند؛آلبوم سرودهای آذربایجان و نوبانگ کهن را با آقای علیزاده کار کردند. با آقای لطفی آلبوم به یاد درویش‌خان را کار کردند و در دهه‌ی هفتاد هم با آقای لطفی به بازخوانی تصانیف قدیمی همکاری کردند. اما همانطور که گفتم بیشتر از هر چیزی دقت ایشان در روایت دقیق و جزء به جزء ردیف آوازی و که ایشان را به مرجعی برای همه‌ِ آواز خوانان تبدیل کرده بود. استاد ناصح‌پور در مورد دقیق بودن بر سر بکار بردن واژگان آوازی یک خاطره‌ایی تعریف می‌کردند از شاگردشان که وقتی داشتند شعر تو مو می بینی و من پیچش مو را در گوشه‌ی قرایی آواز افشاری تدیس می‌کردند، شاگرد جواب داده بود: تو مو می‌بینی و من پیچ شمرون. ایشان همیشه بر دقت تاکید می‌کردند. ایشان از آخرین هنرمندان نسل طلایی موسیقی ایرانی بودند.

طیف شاگردان ایشان بسیار وسیع بوده است. از صدیق تعریف تا محسن نامجو پیش آقای ناصح‌پور ردیف یاد گرفته‌اند. آموزش چنین طیف وسیعی از شاگردان منش انعطاف پذیر و گشاده‌ایی می‌خواهد.آیا این انعطاف پذیری و گشودگی با آن دقت و ریزبینی در ردیف در تناقض نیست؟

ایشان همانقدر که در منش شخصی‌شان منعطف و مهربان بودند؛همانقدر در تدریس آواز و دقت در ردیف جدی بودند.من از شانزده سالگی در کلاس‌های ردیف ایشان شرکت می‌کردم. استاد ناصح‌پور آنقدر به شاگردان اهمیت می‌داد که برای تدریس آواز از تهران به مشهد می‌آمدند بعد هم که اوضاع پروازها در زمان جنگ بهم‌ریخت من به تهران آمدن تا راحت‌تر بتوانم در کلاس‌های ایشان شرکت کنم. او از همه طیفی شاگرد داشت. معتقد بود معلم باید نگاه وسیعی داشته باشد و هر کسی که تنها عاشق هنر است را پرورش دهد.یادم هست وقتی که بحث‌های صداسازی وارد تدریس آواز شده بود و من می‌گفتم ابتدا باید با هنرجو صدا سازی کار کرد؛ ایشان مثل دیگر هنرمندان ندیده و نشناخته جبهه‌ نمی‌گرفت و این مسئله را رد نمی‌کرد. بلکه بسیار کنجکاوانه به حرف‌های من گوش می‌داد و مشتاق بودند که در مورد صداسازی بدانند. از طرفی خود استاد ناصح‌پور با اینکه در قالب ردیف عبدالله‌خان دوامی آواز می‌خواندند اما با ابداعات و روایت خودشان. هر ردیف‌خوانی همین کار را می‌کند. قالب آواز ردیف است اما این‌طور نیست که یک هنرمند باید دقیقا همان‌چیزی که آموخته را تکرار کند اگر اینطور بود که این‌همه روایت‌های مختلف از ردیف به وجود نمی‌آمد. ایشان معلمی بسیار دلسوز و توانمندی بودند و همیشه جای خالی ایشان حس خواهد شد. ردیف‌دانانی مثل او که مرجع آواز ایرانی بودند در تاریخ موسیقی ما نادراند.

چرا ایشان کارهای بیشتری را ضبط نکردند؟ چه چیزی باعث می‌شد که بیشتر آوازهایشان و روایت‌شان از ردیف سینه به سینه بچرخد تا اینکه منتشر شود؟

باورکنید همیشه برای خود من هم سوال بوده است. من خودم خیلی تلاش کردم که استاد را مجاب کنم که یک بار دیگر ردیف را ضبط کند اما ایشان همیشه این مساله را به تعویق می‌انداخت. یک زمانی هم واقعا کسی پای کار نمی‌آمد یعنی هزینه‌ی تولید یک آلبوم بسیار بالا رفته بود و خبری از کارهای ذوقی دهه‌های گذشته نبود. هیچ گونه حمایت و کمکی از وزارت ارشاد و دولت در این زمینه‌ها وجود ندارد. نمی‌دانم چه سری است که همه‌ جای دنیا فرهنگ خود را و هنر خود را ارج می‌نهند و از آن حمایت می‌کنند اما دولت ما یک استودیو در اختیار هنرمندان نمی‌گذارد و به آن‌ها یاری نمی‌رساند. شاید هم این‌کارها را می‌کنند و من خبر ندارم. به هر ترتیب سال‌های قبل از انقلاب با تایید استاد دوامی، استاد ناصح‌پور و لطفی در قالب دو صفحه شور را ضبط کردند اما به دلایلی که برای خود من هم معلوم نیست علی رغم اصرارهای من و خیلی‌های دیگر آن روند ادامه پیدا نکرد.

شما در حال حاضر فکر ‌می‌کنید وضعیت آواز ایرانی چگونه است؟ آیا کمبود مخاطب را دلیل بر بد بودن وضع آواز ایرانی می‌دانید؟

ببینید این موسیقی همیشه مخاطب کمی داشته است. مگر در اروپا موسیقی کلاسیک به پر مخاطبی انواع دیگر موسیقی هست؟ نیست قطعا نیست منتها همانطور که گفتم در اروپا دولت‌ها از موسیقی اصیل و کلاسیک خود پاسبانی و مراقبت می‌کنند اما در ایران نه. وگرنه اگر منظورتان این است که کمبود مخاطب باعث مرگ موسیقی ایرانی می‌شود نه من اینطور فکر نمی‌کنم. این موسیقی و چهره‌های آن جاودانه اند و تا ایران باقیست هنر ایرانی هم باقی خواهد ماند.

منبع: خبر
کد مطلب: ۳۶۸۵۷۹
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت