معرفی زنان نامدار و قهرمان تاریخ باستان

اینها دختران و زنان کاهنه‌ی یک الهه متعلق به ماه بودند که از فقدان مرد در میان خود ناراحتی نداشتند و به این جهت مردی در میان آنها دیده نمی‌شد. آنها برای جاویدان کردن نژاد خود...

معرفی زنان نامدار و قهرمان تاریخ باستان

زنان در اساطیر یونانی

حدود بررسی در این مقاله به بررسی زنان نامدار تاریخ باستان جهان و ایران محدود می‌شود. چنانچه بخواهیم این بررسی را تا تاریخ حاضر ادامه دهیم دامنه‌ی این بحث آنچنان وسیع می‌شود که از حوصله یک یا چند مقاله خارج می‌گردد. همچنین به جای آن که از کلیه‌ی زنان نامدار در این جا صحبت شود کوشش شده است فقط درباره‌ی منتخبی از آنان صحبت شود بایستی قبول نمود که از دیر زمانی زن‌ها توانسته‌اند کم و بیش سلاح به دست گرفته و دوش به دوش مردان جنگی رزم نمایند.

ولی پس از این که جامعه پیشرفت نمود و ارتش‌ها تابع سازمان‌های خاصی شدند، این روش متداول قدیمی به بوته‌ی فراموشی سپرده شد، تا اینکه پس از جنگ دوم جهانی ورود و خدمت زن‌ها در سازمان‌ ارتش‌ها جنبه‌ی کاملاً جدی به خود گرفت و روز به روز هم آمار تعداد زن‌های در خدمت ارتش فزونی گرفت.

بنا به گفته‌ی یکی از نویسندگان فرانسوی طبیعت  به زنان دو موهبت رنج‌آور ولی آسمانی عطا کرده است: «یکی عبارت از حس ترحم و دیگری هیجان و جوش و خروش و حمیت می‌باشد»

این هیجان در زن بر اثر تحریک حس ترحم و حس فداکاری که عبارت از وقف کردن زندگی به خاطر کسی و یا چیزی و یا هدف و سببی است، به وجود می‌آید. یک عمل قهرمانی که مستلزم داشتن شجاعت فوق‌العاده و داشتن تقوای بی‌اندازه است، در حقیقت زائیده‌ی هیجان و حس فداکاری می‌باشد.

در تمام افسانه‌های اساطیری - که نه تنها شرح وقایع خارق‌العاده که انعکاسی از نیروی تصور مردم باستان است-  مفاهیم اعمال قهرمانی در هریک از داستان‌ها کم و بیش به چشم می‌خورد. در این افسانه‌ها می‌توان خاطرات وقایع و حوادث بی‌اندازه قدیمی را که در اعصار باستانی رخ داده‌اند و یا احساس‌هایی که در عصری به یک نوع و در عصر دیگری به وسیله افسانه به نوع دیگری تغییر شکل داده است، پیدا نمود.

تاریخ جهان و ایران پر از شرح اعمال قهرمانی بزرگی است که زنان در این اعمال قهرمانی سهم عمده‌ای داشته‌اند. به طوری که قبلاً نیز اشاره شد برای این که این مقاله بیش از اندازه طولانی نشود، از تاریخ باستان هر کشوری یک و یا چند نفر از زنان سرباز قهرمان و نامدار تاریخ را انتخاب و مختصراً به بحث درباره‌ی آنها می‌پردازیم.

جایگاه زن در یونان قدیم

یونانی‌ها همیشه به شجاعت و شهامت و بی‌باکی زن‌ها در جنگ‌ها اذعان داشته و این صفات را در زنان همواره مورد تقدیر و تحسین قرار داده‌اند.

الف- آتنه در یونان باستان

 (Atene یا Atenaدر نزد رومی‌ها به نام Minerve) به طور مثال آتنه از فرق زئوس (Zeus خدای خدایان یا ژوپیترJupiterدر نزد رومی‌ها) بر اثر ضربه‌ی تبری به صورت دختری مسلح بیرون جست. وی از یک طرف الهه هوش و فراست و از طرف دیگر یک الهه جنگجو می‌باشد که مردان را در جنگ‌ها رهبری می‌نماید. همواره نقش مهمی در جنگ با غول‌ها به عهده دارد. در آتن او را رب النوع عقل می‌دانستند. با این که الهه جنگ بود رب النوع صلح نیز محسوب می‌شد و اغلب شهرهای یونان او را حامی و سرپرست خود می‌دانستند. آتنه همیشه با نیزه‌، سپر، کلاه خود و زره مسلح و دارای قامتی افراخته و ظاهری آرام و موقر و متین و در عین حال زیبا بود.

ب- آرتمیس

(Artemisنظیر Diane ایتالیائی و لاتن است) دختر لتو (Leto یا Latona) و زئوس بود. آرتمیس همیشه باکره و جوان ماند و نمونه‌ی یک دختر سرکش و نافرمان بود که فقط به شکار اظهار تمایل می‌کرد و همیشه مسلح به کمان بود.

قدما آرتمیس را تجسمی از ماه می‌دانستند که در کوهستان‌ها سرگردان بود و برادر او آپولون (Apolon) را هم تجسمی از خورشید می‌پنداشتند. آرتمیس را معمولاً حامی آمازون‌ها که نظیر خود او جنگجو و علاقه‌مند به شکار و مانند او آزاد ازقید مرد بودند، می‌دانستند.

پ- آمازون‌ ها

بنابر افسانه‌های یونان آمازون‌ها (Amazones) عبارت از زنان جنگی می‌باشند که در سواحل جنوبی دریای سیاه (Euxine) دولتی تشکیل داده بودند که پایتخت آن تمیسیر(Thmiscyre) در کنار شط ترمودون (Tehrmodon) واقع شده بود. آمازون‌ها تحت فرماندهی و رهبری ملکه‌های خود علیه یونانی‌ها و سایر کشورها جنگیدند و کشور خود را تا حدود بحر خزر توسعه دادند. در هنر یونانی آمازون به صورت زیباترین زن جلوه‌گر شده است.

این ها دختران و زنان کاهنه‌ی یک الهه متعلق به ماه بودند که از فقدان مرد در میان خود ناراحتی نداشتند و به این جهت مردی در میان آنها دیده نمی‌شد. از طرفی برای جاویدان کردن نژاد خود در سال یک مرتبه به همسایگان خود به نام کار گاره‌ان‌ها (Gargareens) نزدیک می‌شدند و بنا به گفته عده‌ای پسرانی را که از آنها متولد می‌شد بدون هیچ‌گونه ترحمی می‌کشتند و به قول عده‌ی دیگری بچه‌های پسر رابه نزد پدرانشان باز می‌گردانیدند. در شاهنامه نظریه‌ی دوم بیشتر تایید شده است. در شاهنامه این گونه توصیف شده اند:

«یکی تاج زر نیش بر سر نهیم/  همان تخت او بر دو پیکر نهیم

همانا زمان زن بود سی هزار/  که با تاج زرند و با گوشوار

که مردی ز گردنکشان روز جنگ   /زچنگال او خاک شد بیدرنگ

تو مرد بزرگی و نامت بلند  /در نام بر خویشتن بر مبند

که گویند با زن در آویختی   /در آویختن نیز بگریختی

یکی ننگ باشد تو را زین سخن/که تا هست گیتی نگردد کهن

چوخواهی که با نامداران روم  /بیائی بگردی بگرد هروم

چو با راستی باشی و مردمی   /نه بینی جز از خوبی و خرمی

و گر جز بر این باشی ای شهریار/به پیچی زما در صف کارزار

به پیش تو آریم چندان سپاه  / که تیره شود روی خورشید و ماه»

 اسکندر راه مصالحه را پیش می‌گیرد و بدون جنگ با زنان شهر هروم و پس از توقف مختصری در آن شهر به جستجوی آب حیات می‌رود.

تاریخ گزیده‌ی حمداله مستوفی نیز حاکی از دستگیر شدن اسکندر به دست ملکه اندلس به نام قیدامه می‌باشد:

 «... بعد از برادر، پادشاهی ایران بدو رسید و او تمامی جهان در ضبط آورد... که هشت هزار ملک و ملک‌زاده را بکشت. از پادشاهان هر که با او مخالفت کرد، رسم قتل در آن ملک مستمر داشت، تا همه مطیع او شدند، مگر قیدامه ملکه‌ی اندلیس. اسکندر به رسم رسولان پیش او رفت. او اسکندر را شناخت. خواست که هلاک کند، چون اسم رسل داشت، پسندیده ندید. او را به جان امان داد و عهد ستد که تعرض به ملک او نرساند. اسکندر بازگشت....»

تمام افسانه‌های اساطیری حاکی است که آمازون‌ها جنگ های متعددی علیه بلرفون  پری یام، تزه (قهرمان یونانی نیمه تاریخی و نیمه خدائی اژه egee پادشاه آتن، که غول های زیادی را کشت و به وسیله طناب آریا به داخل لابیرنت رفت) و هرکول (مظهر نیرو و قدرت) و آشیل (قهرمان معروف یونانی در ایلیاد) و غیره کرده‌اند.

پ- سینان

 (Cynaneیاkunna ) دختر فیلیپ مقدونی دارای همان روح جنگجوئی که در پدر و برادرش وجود داشت، بود. غالباً در جنگ‌ها به سر می‌برد. همیشه بیوه باقی ماند و تلاش نمود که دخترش را یک نظامی حرفه‌ای تربیت کند.

منبع: تبیان

کد مطلب: ۳۵۴۰۹۶
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت