یک منتقد هنری:
عکاسان از قدرت ثبت واقعیت و نشر فرهنگ غفلت نکنند
یک منتقد هنری تاکید کرد: دوربین و قلم دو پدیدۀ شگف انگیز زندگی اجتماعی هستند که فرهنگ را بسط و گسترش میدهند. یکی با کلام و یکی با تصویر.در این میان نباید به واقعیت پشت کرد.

افشین شاهرودی و در تشریح مسئولیت هنرمندان در شرایطی مانند جنگ و پس از آن، بیان داشت: به عنوان شاعر به اهالی شعر توصیه میکنم همواره بیانگر آلام و آرزوهای واقعی انسان باشید و به عنوان عکاس به اهالی تصویر میگویم هیچگاه به صداقت دوربین در ثبت واقعیتها پشت نکنید.
وی معتقد است ما مثل درخت ریشه در خاک خودمان داریم. از فرهنگ و هویت خودمان تغذیه میکنیم. همانطوری که اگر درختی را از جای خود درآورده و به جای دیگری انتقال دهیم خشک میشود و ازبین میرود، ما نیزدر جای دیگری غیر از خاک خودمان نمیتوانیم به رشد و بالندگی واقعی برسیم.
شاهرودی تاکید کرد: درتمام جوامع هستند کسانی که به دلایل مختلف ترک یار و دیار خود میکنند ولی اگر قرار باشد در وقایعی مانند جنگ که انگیزههای بیشتری برای رفتن وجود دارد همه بروند؛ فرهنگ، هویت وجامعه بیمعنا میشود.
به گفته این منتقد هنری، تاریخ ما سرگذشت جنگها و مبارزات فراوانی است که بارها همه چیز ما را سوزانده و نابود کرده است. اما ایران و فرهنگ ایرانی همواره از خاکستر خود برخاسته و ققنوس وار به حیات خود ادامه داده است. درست است که تاریخ رسمی را حاکمان مینویسند ولی حاکمان میآیند و میروند در حالیکه فرهنگ و جامعه باقی میماند. اینگونه بوده است که ما تا امروز ماندهایم و به نام خود زندهایم
عکاس و هنرمند ایرانی افزود: من در طول زندگی فرصتهای زیادی برای رفتن داشتهام ولی همواره ماندن را بر رفتن ترجیح داده و هنوز هم میدهم. برای من زندگی یعنی آمدن، مثل تولد و رفتن یعنی نبودن، مثل مرگ است.
نویسنده کتاب «عشق و جنگ» در خصوص این اثر خود اضافه کرد: این کتاب مجموعهای از شعرهای من بود که در سال 1393 منتشر شد وهمانطور که از نام آن بر میآید در دو بخش حاوی شعرهایی بود با موضوعات عشق و جنگ که دو چهره ی متضاد انسان است. عشق،به عنوان پالوده ترین و والاترین و جنگ، زشت ترین و منفور ترین چهرۀ انسان.
شاهرودی گفت: این کتاب در قالب 61 شعر در نهایت میخواست بگوید که عشق پناهگاه انسان است. در جنگ پیروزی وجود ندارد. جنگ تنها یک بازنده دارد که انسان است. در مسلخ جنگ، عشق قربانی میشود.
دیدگاه