اعتراض مهران احمدی به مدیران متظاهر/ وقتی خبرنگار هم ابزار می‌شود

فیلم «آقای زالو» به کارگردانی مهران احمدی و نویسندگی حمید اکبری خامنه در حالی به واقعیت‌های جامعه اشاره دارد که بر خلاف طنز کثیف متداول از این ژانر استفاده مطلوبی داشته است.

اعتراض مهران احمدی به مدیران متظاهر/ وقتی خبرنگار هم ابزار می‌شود

اگر می‌خواهید با نوستالژی‌ها تجدید خاطره کنید و هم واقعیت‌های امروز را مرور کنید، اگر می‌خواهید با تمام وجود بخندید و هم با قلبتان اشک بریزید، آقای زالو را ببینید.

این چند خط نه تبلیغ بلکه ماهیت کلی فیلم مهران احمدی است. درست در وضعیتی که نوستالژی‌ها و سال‌های قبل از انقلاب بهانه طنزهای اتاق خوابی شده است، مهران احمدی فیلمی ‌مودب و تأثیرگذار را به گیشه معرفی کرده است.

آقای زالو که رشد قشری از جامعه است که با بهره گیری از تلاش دیگران خود را به مقام و منصب می‌رسانند، سیر زمانی گذشته، امروز و تصویری از آینده را به خوبی به بیننده القا می‌کند. احمدی چراغی به دست گرفته و در وضعیتی که سینما درگیر طنزهای مبتذل است، اتفاقاً با زبان طنز واقعیت‌های تلخی را چون شربت شیرینی به مخاطب عرضه می‌کند.

شخصیت پردازی همراه با اغراق اما قابل تحمل

پایان فیلم آقای زالو بر خلاف شروع آن با شتاب همراه است چرا که برخی رفتارها از شخصیت‌هایی که در 103 دقیقه برای مخاطب تعریف شده دور از انتظار است. با این وجود مخاطب می‌تواند اغراق در شخصیت پردازی را به بهانه اینکه فیلم طنز می‌بیند، نادیده بگیرد.

بانوانی که در دوران جنگ تحمیلی آموزش‌های نظامی و کاماندویی ‌برای جنگ می‌بینند، هدیه محمدرضا شاه پهلوی به آشپز دربار، آشپز درباری که مرتباً به صدای موسیقی اعتراض می‌کند اما در زیرزمین خانه‌اش شراب تولید می‌شود، پسر نوجوانی که با تغییر شناسنامه به جنگ می‌رود، 20 سال بعد از مفقود الاثری چیزی به یاد ندارد اما با دیدن برادرش تمامی ‌جزئیات اتفاقات 30 سال قبل را مثل ضبط صوت بیان می‌کند و مهمتر از همه منوچهر و جمشید که به نظر می‌رسد با جهش بیش از 360 درجه در فیلم به شخصیت‌های دیگری تبدیل می‌شوند، همگی با اغراق مواجه‌اند. هر چند بیننده متوجه بزرگنمایی ویژگی‌های تک تک این شخصیت‌ها است اما گرد طنز در فیلم توانسته مجموع این اغراق را قابل تحمل سازد.احمدی در ترکیب بازیگران خود از چهره‌های مطرح سینما استفاده کرده اما در عین حال بر توانمندی آن‌ها کارگردانی درستی نیز دارد.

در عین حال رمزگشایی کارگردان از چهره واقعی آدم‌ها در نقاط عطف داستانی به شکل مطلوبی انجام می‌شود اما حتی این مسئله نیز با اغراق همراه است. شخصیت‌های احمدی کمی ‌زیادی سفید و زیادی سیاه هستند. چهره‌های خاکستری در فیلم اتفاقاً قهرمان‌هایی هستند که او می‌خواهد به آن‌ها تاکید کند.یکی از گروه‌هایی که حقیقت‌های تلخی در مورد آن برملا می‌شود خبرنگاران هستند. از مجریان تلویزیونی که مصاحبه‌های سرهم بندی را بدون مطالبه گری برپا می‌کنند تا خبرنگاران روزنامه‌ها که برای مصاحبه با مدیری که مدرک دانشگاهی خود را نیز به زور به دست آورده مجبورند ساعت‌ها منتظر بمانند و در نهایت کلی گویی مدیر را ضبط کنند.

171860995

حتی خبرنگاران آن ور آبی که صرفاً برای خوشایند اربابان خود هر دروغی را راست جلوه می‌دهند و به شخصیت‌هایی مانند آقای زالو برچسب قهرمان اپوزیسیون می‌زنند.

استفاده از موسیقی شاد اما نه مبتذل

یکی از نقاط قوت فیلم آقای زالو استفاده مناسب از موسیقی برای تهییج بیننده است. احمدی در عین حال که از حافظه جمعی مدد گرفته است، موسیقی را مبتذل نساخته و بیشتر به دنبال انتقال معنا با آن رفته است. در انتخاب آهنگ‌های قدیمی ‌که مردم با آن‌ها خاطره دارند، خود و تیم اجرایی‌اش با دقت عمل کرده اند. احمدی روندی را اتخاذ کرده که نیازی نیست صرفاً دیالوگ بازیگران ناقل معنا باشد. بلکه در کنار آن موسیقی نیز قدرت انتقال معنی را دارد.

5119142

در عین حال از طریق موسیقی احمدی اعتراض خود را نیز بیان می‌کند. به اعتقاد نگارنده، آقای زالو بیش از هر چیزی به تظاهر، فرصت طلبی، پنهان شدن در پشت ارزش‌ها برای ارزش‌سازی، ریا و دروغ، حق نشناسی و سوءاستفاده از قدرت و ثروت معترض است. گاهی موسیقی‌هایی که در ظاهر در سکانس‌های بی‌ربط فیلم پخش می‌شوند، در واقع حاوی یک لایه فراتر معنایی هستند.

عناصر میزانسن فیلم از گریم تا دکور صحنه

اینکه بتوان 103 دقیقه مخاطب را بدون اعتراض در سالن سینما نگه داشت و از موضوعی که بارها در مورد آن فیلم ساخته شده، صحبت کرد، کار سختی است. تمامی ‌چیدمان‌های احمدی باید طوری باشد که بتواند در بستر طنز، این اتفاق را رقم بزند.

احمدی بر خلاف اغراق‌هایی که در شخصیت‌ها داشته، در طراحی صحنه، نور، گریم بازیگران و هر آنچه به عنوان ردپاهای هدف خود از تولید فیلم برجاگذاشته، چندان اغراق ندارد. شخصیت‌ها به تناسب تغییراتی که کرده‌اند در فضاهای دیگری قرار می‌گیرند. این فضاها در واقع گویای همان تغییرات است. منوچهر و جمشید به عنوان دو شخصیت اصلی فیلم مصداق همین سیالیت در میزانسن هستند. گریم آن‌ها از به اصطلاح دو جوان فوکولی به دو مدیر به ظاهر متعهد اخلاق‌مدار تغییر می‌کند. از کنار تیبل و پارتی‌های شبانه به مگاپروژه‌های عمرانی کشانده می‌شود و در تمامی‌ این اتفاقات بیننده هر چند در این طرف پرده سینما نشسته اما از پشت پرده خبر داد.

می‌توان گفت سینمای ایران بر خلاف جامعه به داستان‌هایی مانند آقای زالو بیشتر نیاز دارد تا این چرخه فروش  با استفاده از   ادبیات مبتذل و تنزل فرهنگ عمومی شکسته شود.

 

منبع: خبر فوری
کد مطلب: ۳۸۶۹۰۶
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت