گلایه یک شاعر از انتشار کتاب‌ها و فیلم‌های ساده

مجتبی ویسی می‌گوید: گویا خواستی برای عامی‌سازی وجود دارد. این را یک خواست سرمایه‌داری و جامعه اقتصادزده می‌دانم که می‌خواهد مخاطب گسترده‌ای داشته باشد و برای رسیدن به این خواسته کتاب‌های ساده‌ را را که نیاز به تفکر ندارند، رواج می‌دهد و یا فیلم‌های بسیار ساده‌ می‌سازد که به پول و منفعت بیشتری برسد.

گلایه یک شاعر از انتشار کتاب‌ها و فیلم‌های ساده

این مترجم و شاعر  درباره معیارهای انتخاب کتاب برای ترجمه که به نظر می‌رسد به سمت کتاب‌های پرفروش و عامه‌پسند رفته‌اند، اظهار کرد: خودِ من این روند را دوست ندارم زیرا می‌بینم یک‌سری نویسنده‌ خوب‌ که در زمانه ما حاضر هستند، کمتر مطرح می‌شوند و این اولین تأثیر ناپسندی است که می‌گذارد. از طرف دیگر خواننده‌هایی تربیت می‌شوند که مسائل را خیلی عمیق نمی‌بینند زیرا در این آثار مسائل عمیقی پیدا نمی‌شود که آن‌ها را به تفکر بیشتر وادارد تا هستی را در ابعاد ژرف‌تر و کلان‌تری ببینند. در این آثار به یک‌سری مسائل روزمره و سطحی پرداخته می‌شود، این یکی از آسیب‌هایی است که این کتاب‌ها می‌زنند.

او سپس درباره دلایل گرایش به این نوع کتاب‌ها گفت: بخشی از ماجرا به این برمی‌گردد که نسلی پرورش یافته که بیشتر  طالب سادگی هستند، حتی نمی‌خواهند کلمات ثقیل در ترجمه باشد، آن‌ها خواهان کتاب‌هایی هستند که نثر ساده‌ای دارند و پیچیدگی ندارند. ناشران هم خواه ناخواه سعی می‌کنند دنباله‌رو نسل‌های ساده‌خوان باشند. رسانه‌ها و کسانی که کتاب‌ها را تبلیغ می‌کنند هم به نام‌های عامه‌پسند و کتاب‌هایی که جایزه‌ای می‌برند و سرووصدایی کرده‌اند، توجه دارند و این باعث می‌شود ناشران نیز به این سمت بروند که این نوع کتاب‌ها را به مترجم بسپارند.  

مترجم «رقص‌های جنگ»، «دوره‌گردها» و «شعر را چگونه بخوانیم؟» افزود: در عرصه سینما نیز همان اتفاقی افتاده که در عرصه کتاب افتاده است؛ چه فیلم‌هایی بیشتر دیده  و پرفروش می‌شود؟ فیلم‌هایی پرفروش می‌شوند که مسائل ساده دارند و وارد مسائل روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه عمیق  نمی‌شوند. اگر متهم به توهم توطئه نشوم، باید بگویم گویا خواستی برای عامی‌سازی وجود دارد. این را یک خواست سرمایه‌داری و جامعه اقتصادزده می‌دانم که می‌خواهد مخاطب گسترده‌ای داشته باشد و برای رسیدن به این خواسته کتاب‌های ساده‌ را که نیاز به تفکر ندارند، رواج می‌دهد و تولید می‌کند و یا فیلم‌های بسیار ساده‌ می‌سازد که به پول و منفعت بیشتری برسد. این مسائل کوچکی نیست و در دنیای سرمایه‌زده وجود دارد.

مجتبی ویسی درباره این‌که ممکن است توجه به متون ساده به خاطر تسلط نداشتن بر زبان مبدا و مقصد باشد، گفت: این مسئله هم هست و بخشی از ماجرا را پوشش می‌دهد. تعداد مترجمانی که در حال حاضر به طرف آثار ساده‌فهم می‌روند، زیاد شده است. اگر بخواهیم با دهه‌های گذشته مقایسه کنیم، مترجمان قبلی سراغ آثار فاخر و شاخص می‌رفتند و ترجمه می‌کردند، اگر دانش اندکی داشتند، مجبور به تلاش و تکاپو می‌شدند، مطالعه می‌کردند تا شناخت خود را از ادبیات کشورمان و ادبیات خارجی بالا ببرند تا کم و کاستی‌های خود را برطرف کنند، آن‌ها دغدغه زبانی داشتند، به این معنا که زبان فارسی را درست بنویسند. منتقدانی هم وجود داشتند که مو را از ماست بیرون می‌کشیدند و اگر ترجمه‌ ضعیفی وارد بازار می‌شد، واکنش تندی به آن نشان می‌دادند و مترجم ناچار می‌شد تا کمبودهای خود را برطرف کند اما اکنون این فضا را نداریم و آثار مختلف بیرون می‌آید و بسیاری از آن‌ها نقد نمی‌شود، نگاه کنکاش‌گرانه بر آن‌ها اعمال نمی‌شود. در نتیجه شاهد این آثار در بازار هستیم.

شاعر «من‌های  متناقض»، «اتاقش اقیانوس» و «حرف‌های آتایا» درباره رقابتی که بین ناشران و مترجمان برای عرضه هرچه سریع‌تر کتاب‌ها وجود دارد و تأثیر این ماجرا بر بازار ترجمه نیز گفت: به زعم من ترجمه رقابت‌پذیر نیست که بخواهید سریع، با عجله و شتاب کتابی را ترجمه کنید و از دیگران جلو بیفتید؛ این یعنی لطمه‌زدن به اثر نویسنده و لطمه زدن به کار خود مترجم زیرا او مجبور است دقت لازم را صرف ترجمه اثر نکند، بنابراین شلختگی‌ و کم‌دقتی در ترجمه پدید می‌آید؛ اثری که شاید نتواند مخاطب جدی ادبیات را اقناع کند. به نظرم روند خوبی نیست، برای خودم پیش آمده که درحال ترجمه کتابی بودم اما دیدم کس دیگری ترجمه می‌کند، پس من دست برداشتم، یکی دوبار هم شده من کتاب ترجمه می‌کردم که شخص دیگری هم روی آن کار می‌کرده و من نمی‌دانستم اما هر وقت اطلاع داشتم، کنار کشیدم زیرا دوست ندارم در جریان رقابتی بی‌فایده قرار بگیرم. وضعیت دلپسندی نیست اما این موضوع نافی این نیست که اگر ترجمه بدی منتشر شد، ترجمه بهتری وارد بازار نشود. البته گاه ترجمه دوم که ترجمه بهتری است نادیده گرفته می‌شود زیرا کتاب اولی سریع‌تر وارد بازار شده و خواننده‌ای که در طلبش بوده آن را خریده و خوانده است. اما خودم خیلی طرفدار این رقابت‌ها در ساحت ترجمه نیستم.

 او البته با بیان این‌که کتاب‌های پرفروش و عامه‌پسند را نفی نمی‌کند، خاطرنشان کرد: کمترین کاری که این کتاب‌ها می‌کند، این است که به خواننده‌ای که تازه وارد عرصه مطالعه کتاب شده انگیزه‌ می‌دهد و شور و شوقی ایجاد می‌کند تا وارد عرصه مطالعه شود. این وجوه مثبت کتاب‌های پرفروش است چنان‌چه خودِ من هم با این کتاب‌ها شروع کردم و به سمت کتابخوانی آمدم اما مهم این است کتاب‌های دیگری هم برای خواننده وجود داشته باشد و دامنه کتاب‌ها آن‌قدر زیاد باشد که بعد از مدتی که انتظار مخاطب از کتاب‌ها بالا رفت و عرصه‌های دیگری در کتاب جست‌وجو کرد، کتاب‌هایی باشند که عمیق‌تر و ژرف‌تر باشند و نیازهای روحی، روانی و هنری مخاطب  را برآورده کنند. متأسفانه در وضعیت کنونی حجم کتاب‌های پرفروش بسیار بیشتر از کتاب‌هایی است که نویسندگان قدر و توانمند تولید می‌کنند. درست است که این نوع کتاب‌ها هم در بازار هست اما هجوم کتاب‌های پرفروش باعث می‌شود آن‌ها نادیده گرفته شود و این‌طور به نظر می‌رسد تعداد مخاطبان حرفه‌ای کتاب‌های‌مان روز به روز  دارد کمتر می‌شود.

منبع: ايسنا
کد مطلب: ۳۵۷۴۸۹
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت