گفت‌وگو با عکاسی که از نگاتیوهایش «خون» می‌چکد؛

دوست دارم در تاریکی باشم و عکس‌هایم تاریک باشند

دان مک کالین یکی از مطرح‌ترین عکاسان جنگ ویتنام است که امروز در سن هشتاد و پنج سالگی همچنان مانند جوانی پرشور فعال است. مک کالین به تازگی با (عکاس 85 ساله جنگ ویتنام) در گفتگو با استوارت جفریس (خبرنگار گاردین) به بیان خاطرات و ناگفته‌هایی پرداخته که ترجمه آن در پی می‌آید. او سوژه جدید فیلم جدید آنجلینا جولی نیز هست.

دوست دارم در تاریکی باشم و عکس‌هایم تاریک باشند

پس از تکامل و پیشرفت‌های صورت گرفته در طول حیات بشر این عکاسان بودند که به ثبت رویدادها و وقایع تاریخی پرداختند. شاید اگر عکاسان جنگ نبودند حال هیچ اسم و صحبتی از جنگ خونین ویتنام نبود و اگر هم بود به نفع یکی از طرفین تحریف شده بود. وقایع تاریخی کشور خودمان نیز چنین حالتی دارد. با وجود عکاسان است که فریم‌های ماندگاری از اعتراضات مردم در سال ۱۳۵۷ به جا ماند. اگر عکاسان نبودند و پاشنه کفششان را بالا نمی‌کشیدند و به سمت مرزهای غرب کشور نمی‌رفتند؛ حال بسیاری از  اتفاقات ناب و صحنه‌های زیبای ایثارگری‌ها، فداکاری‌ها و شهادت‌ها با وجود فریم‌های نگاتیو مقابل چشمانمان جان نمی‌گرفت.

صحبت درباره عکاسان انقلاب و جنگ ایران و عراق بسیار است و پیش‌تر نیز مطالب، گفتگوها و گزارش‌هایی با محوریت آن‌ها و آثارشان منتشر شده است. اما آنچه ترجمه و تنظیم این مطلب را را مناسبت و محوریت بخشیده مصاحبه خبرگزاری «گاردین» با دان مک‌کالین (عکاس شناخته شده بریتانیایی) است که عکس‌هایش از جنگ ویتنام، همچنان درخشانند و روایت‌گر حقایق پنهانی هستند. او همچنین در زمان حضور داعش در سوریه و عراق و دیگر کشورها از شهر باستانی پالمیرا عکاسی کرد و در ادامه هم این شهر قدیمی و تاریخی به دست نیروهای وحشی داعش از بین رفت. حال می‌توان گفت شهر باستانی پالمیرا فقط در عکس‌های دان مک‌کالین زنده است!

دان مک‌کالین با نام کامل دونالد مک کالین، یکی از عکاسانی است که جنگ ویتنام را به طور جزء به جزء بر نگاتیوهایش ثبت کرده است. او حال بیش از نیم قرن است که دوربینش را بر دوش می‌اندازد و به پوشش خبری اتفاقات در نقاط مختلف دنیا می‌پردازد. او معتقد است دغدغه‌اش بشریت و انسانیت است که او را تا به امروز سرپا و با انگیزه نگه داشته است. مک کالین حال هشتاد و پنج‌ساله است اما همچنان عکاسی می‌کند.

Himage

دان مک‌کالین به همراه استورات جفریس از «گاردین»

دان مک‌کلاین طی گفتگو با استوارت جفریس از گاردین، خاطراتی را از گذشته بیان کرده که شنیدنش خالی از لطف نیست. 

خاطره تلخ دان مک‌کالین از جنگ ویتنام

دان مک‌کالین در ابتدای صحبت‌هایش به ذکر خاطره‌ای از جنگ ویتنام پرداخت و گفت: یک شب با یک سرباز آمریکایی روی دیوارهای مستحکم اطراف شهر «هوئه» در کشور  ویتنام بودم که در تاریکی متوجه چیزی شدم. آنچه متوجهش شدم نارنجکی دستی بود که ضامنش را کشیده بودند و آن را سمت ما پرتاب کرده بودند. من و سرباز  آمریکایی هرکدام به سمتی پریدیم. زمانی که نارنجک منفجر شد تصور کردم پایم را از دست دادم، اما اینطور نبود و خوش شانس بودم. در نهایت متوجه شدم نارنجک به طرفی دیگر برخورد کرده و منفجر شده است.  بعد متوجه شدم سرباز همراهم ترکش خورده و کشته شده است. تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم این بود که از او در حال مرگ عکس بگیرم؛ آنهم در حالی که خون از بینی‌اش مانند رودخانه‌ای جاری بود. بعد دیدم مغزش از پشت جمجمه‌اس بیرون زده!

33eb66c8-48c7-48fc-931e-0bf705083c4f

یک فریم از جنگ ویتنام/ عکاس دان مک‌کالین

برخلاف تصور فشردن دکمه دوربین راحت نیست!

دان مک کالین در ادامه صحبتش با خبرنگار گاردین از دشواری‌های عکاسی در مواقع حساس می‌گوید: مردم فکر می‌کنند ساده‌ترین کار دنیا فشار دادن دکمه دوربین است، اما در واقع اینطور نیست. اتفاقا انجام این کار سخت‌ترین کار دنیاست. من هنوز وقتی به رختخواب می‌روم به جنگ ویتنام فکر می‌کنم.

دوست دارم عکس‌هایم تاریک باشند!

دان که در منطقه‌ای فقیرنشین واقع در شمال شهر لندن و در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمده و پس از گذراندن دوره خدمت در نیروی هوایی پادشاه، وارد حرفه عکاسی شده، در ادامه صحبت‌هایش گفت: من می‌توانستم در خانه پدری؛ همان جایی که او با همسر سومش در شهر سامرست زندگی می‌کرد، در تراس بایستم و از تابستان زیبا و مزارع سرسبز عکاسی کنم اما من دوست دارم عکس‌هایم تاریک باشند و دوست دارم در تاریکی باشم.

2ba0ae36-6485-41db-ab61-4a430229fd13

عکسی از قحطی‌زدگان نیجریه/ اثر دان مک‌کالین

ماجرای قحطی زده‌های نیجریه و مرگ‌شان مقابل دوربین

مک‌کالین در طول حیات هنری خود فقط به مقوله جنگ نپرداخته و به سراغ سوژه‌ها و موضوعات انسانی دیگر هم رفته است. او در مقطعی به منطقه جنوب شرقی نیجریه رفته و از گرسنگان و قحطی‌زده‌های آفریقایی عکاسی کرده است.

خودش در اینباره گفت: واقعا می‌توانید تصور کنید در بخشی از کره زمین بیش از یک میلیون نفر از گرسنگی مرده باشند؟ من دیده‌ام. من آن زمان که به نیجریه رفتم در مقابل ششصد کودک مدرسه‌ای، ایستادم و از آن‌ها عکاسی کردم؛ این در حالی بود که آن‌ها از فرط گرسنگی و سوءتغذیه نمی‌توانستند روی پاهای‌شان بایستند! آن‌ها همانطور که به سختی مقابل من ایستاده بودند یک به یک بر زمین می‌افتادند و می‌مردند.

گاهی به واقعی بودن اتفاقات شک می‌کنم!

مک‌کالین با تاثر بیشتر توضیحات خود را اینگونه ادامه می‌دهد: شاید شما خیال کنید من دیوانه یا دروغگو هستم و به بیان تصورات و تخیلیاتم می‌پردازم، اما در واقع اینطور نیست و هرچه می‌گویم واقعی است. شاید جالب باشد که بدانید گاه خودم هم به واقعی بودن وقایع شک می‌کنم و می‌گویم نکند صرفا تصورات ذهنی من هستند اما زمانی که عکس‌ها را می‌بینم مطمئن می‌شوم که همه چیز واقعی است!

تمجید سوزان سانداگ از عکس‌های «دلخراش» مک‌کالین؛ آثاری که از جهنم می‌آیند

یکی از موضوعاتی که مک‌کالین طی دوران فعالیتش با آن مواجه بوده، مخالفت و انتقاد برخی مخاطبان و شخصیت‌های برجسته از آثار اوست که از سوی برخی «دلخراش» قلمداد شده است. البته عکس این قضیه هم وجود داشته است. مثلا اینکه یک بار سوزان سونتاگ (نویسنده، نظریه‌پرداز ادبی و فعال سیاسی آمریکایی) آثار او را مثال‌زدنی و دلخراش خوانده و گفته: در نیت و مقصود این شاهد سرسخت که اخبار و آثارش را از جهنم برای ما می‌فرستد، شکی وجود ندارد. او می‌خواهد مخاطبان را غمگین کند و کار او برانگیختن احساسات مردم است. 

مک کالین در این رابطه طی گفتگو با گاردین خاطره دیگری را بیان کرده است. او اینگونه توضیح داده: یک بار برای انجام مصاحبه به «بی بی‌سی» رفتم و منتظر ماندم و شنیدم که شخص مصاحبه کننده به فرد دیگری می‌گفت: «من با آن مردکی که با عکاسی از قربانیان جنگ امرار معاش می‌کند، به یک اتفاق نمی‌روم و با او همصحبت نخواهم شد!» من هم در مقابل گفتم: «این رفتار و واکنش شما نسبت به من قابل درک است!»

افکار و احساس گناه شادی احتمالی مرا می‌رباید!

مک کالین این عکاس هشتاد و پنج‌ساله در پاسخ به این سوال که آیا پیش آمده که رنج دیگران باعث شادی او شود، اینطور گفته: مطمئنا هیچ‌وقت چنین اتفاقی رخ نداده اما مطمئنا احساس گناه می‌کنم. من دائماً با افکاری که باعث ناراحتی من می‌شوند خودم را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهم. مطمئنا این افکار شادی احتمالی که می‌توانستم داشته باشم را از من می‌ربایند و کاری هم نمی‌شود کرد. موضوع مهم این است که اصطلاحا آن قطب‌نمای شما باید متعادل باشد، شاید به همین دلیل است که آثارم بسیار آزار دهنده هستند!

در ادامه مصاحبه استوارت جفریس (مصاحبه‌کننده گاردین) به مک‌کالین می‌گوید: شاید دلیل وجود بخشی از افکار ناراحت کننده شما این است که سوژه‌های‌تان مستقیما به دوربین نگاه می‌کنند.

جنگ چهره انسان‌هایی است که بدون کلام داستان می‌گویند

مک کالین در ادامه ضمن یادآوری برخی از مجموعه آثارش به استورات جفریس، اینگونه پاسخ داده: من تقریباً مردم را تشویق کرده‌ام که فقط به من نگاه کنند؛ زیرا آن‌ها بدون اینکه دهان باز کنند داستان را برای شما تعریف می‌کنند. مثلا اینکه من تعداد زیادی عکس اکشن، از مردانی دارم که در حال پرتاب کردن نارنجک هستند؟ به نظرتان این تصاویر هالیوودی هستند؟ من می‌گویم این تصویر جنگ نیست. جنگ چهره انسان است و این داستان جنگ است.

عکس‌های جنگ اوکراین تاثیری روی من ندارند!

دونالد مک کالین در ادامه درباره عکاسی خبری و ژورنالیستی در دنیای امروز (با حالتی تمسخرگونه) اینگونه توضیح داده است: به نظرم دیگر خبری از عکاسی خبری نیست. من حتی در عکس‌هایی که از جنگ روسیه با اوکراین به ثبت رسیده موارد خاصی نمی‌بینم تا مرا تحت تاثیر قرار دهد.

فوتوژورنالیسم برایم دو بار مرده است!

اما تمام این‌ها همه ماجرا نیست. فوتوژورنالیسم یا عکاسی خبری حدودا چهل سال پیش برای دونالد مک کالین دوباره مرده است. یک بار زمانی که اندرو نیل (سردبیر ساندی تایمز) او را از این روزنامه معتبر آن زمان اخراج کرد؛ آنهم در حالی که مک هجده سال در این رسانه به سردبیری هارولد ایوانز عکاسی کرده بود.

هارولد ایوانز (روزنامه نگار و نویسنده انگلیسی، آمریکایی) بود که لقب سِر دریافت کرده بود و از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۱ سردبیری روزنامه «ساندی تایمز» را به عهده داشت. ذکر این موضوع نیز ضروری است که «ساندی تایمز» در دوره خودش روزنامه‌ای بود که به دلیل ویژگی‌های رسانه‌ای‌اش، مرزهای جغرافیایی را در نوردیده بود و تیراژ و پخشش تا به آنجا قوی بود که در آمریکا هم شهرت یافته بود و فروش بالایی داشت.

جنگ «فالک‌لند» و مرگ دوباره عکاسی خبری برای دان!

فوتوژونالیسم بار بعد برای دان مک‌کالین در سال ۱۹۸۲ مرد. در این مقطع به او اجازه داده نشد تا همراه «British task force»/ «گروه ضربت نیروی دریایی بریتانیا» به جنگ مهم آن زمان «فالک‌لند» برود. 

فالک‌لند جنگی ناگهانی بود که در سال ۱۹۸۲ (زمان نخست‌وزیری مارگارت تاچر در بریتانیا) میان بریتانیا و آرژانتین بر سر مالکیت سرزمین‌های فرادریایی بریتانیا در جنوب اقیانوس اطلس (شامل جزایر فالکلند و جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی) درگرفت. در آن مقطع به‌ دان مک‌کالین این اجازه داده نمی‌شود تا با تیم که به منطقه اعزام بوده‌اند همراه شود و آثاری را ثبت کند! شاید به این دلیل که نکند به تصویر کشیدن درد و رنج‌های انسانی با سیاست‌های دولت مارگارت تاچر در تقابل باشد!

شاید اگر مک کالین با دوربینش به میان آشوب «فالک‌لند» می‌رفت حال وجوه دیگری از این درگیری ناگهانی به واسطه عکس‌هایش برملا می‌شد. این‌ عدم حضور مک کالین در «فالک‌لند» را بر آن داشته تا حتی پس از گذشت چهل سال از این رویداد، فوتوژونالیسم را مرده بپندارد.

چهل سال است عکاسی متعلق به سلبریتی‌ها و تبلیغات است!/ اینستاگرام ندارم!

آنچه در حال حاضردان مک کالین به آن اعتقاد دارد این است که عکاسی از چهل سال پیش تاکنون به سلبریتی‌ها و تبلیغات پرداخته؛ همان مواردی که عکس‌هایش را آثارش دیگران متمایز می‌کرده است. 

در ادامه گفتگوی استوارت جفریس با دان مک‌کالین، این ژورنالیست از زندگی شخصی او پرسیده است. مک کالین با بیان اینکه زندگی خود را وقف مادیات نکرده، گفته در فضای مجازی فعال نیست و حتی مانند اغلب عکاسان و هنرمندان مشهور صفحه اینستاگرام ندارد. این عکاس ۸۵ساله در ادامه گفتگو صحبتی از زندگی خصوصی‌اش نکرده و از نشان دادن آلبوم‌های خانوادگی به خبرنگار گاردین خودداری کرده است.

زندگی شخصی حیطه خصوصی من است

مک کالین دراینباره گفته: زندگی شخصی و خانواده برای من مواردی بسیار خصوصی هستند و ترجیحم این است درباره آن‌ها صحبت نکنم.

دان معتقد است اگر حریم خصوصی خود را حفظ کند، مورد اذیت و آزار قرار نخواهد گرفت و زندگی را اینگونه دوست دارد.

نگاهی به فعالیت‌های اخیر و آینده دان مک‌کالین

مک کالین در ادامه درباره فعالیت‌های حال حاضر و آینده‌اش نیز توضیحاتی داده است. او با اینکه (به لحاظ سنی) باید مقطع بازنشستگی خود را بگذراند اما همچنان پرکار است و بیشتر وقت خود را در بیرون از خانه مشغول پروژه‌هایش است. او چندی قبل پروژه‌ای داشته که به واسطه آن از مکان‌های امپراتوری روم عکاسی کرده و برای به سرانجام رساندنش تا سوریه رفته است. 

مک کالین درباره مواجهه‌اش با مکان‌های مربوط به امپراتوری روم گفته: رومی‌ها همیشه در حال جنگ بوده‌اند؛ بنابراین وقتی در مقابل مکان‌های بزرگ رومی می‌ایستم، احساس راحتی نمی‌کنم. به خودم می‌گویم لحظه‌ای صبر کن و بیاندیش که این دیوارهای عظیم را واقعا برده‌ها ساخته‌اند. 

این پیرمرد با انگیزه اشتیاق دارد از مرمرهای پارتنون هم عکاسی کند اما موضوع این است که نمی‌تواند زمان زیادی در تاریکخانه محبوبش بماند، به این دلیل که مواد شیمیایی برای سلامتی‌اش مضر است. دان آسم دارد و بابت این بیماری باید بیش از قبل مراقب سلامتی‌اش باشد. 

عکاسی‌های عظیم از مجسمه‌های کلاسیک سراسر جهان جزو آخرین پروژه‌های اوست. این مجموعه در قالب چاپ‌های جوهرافشان ساخته شده است.

ساخت فیلمی از زندگی دان مک‌کالین توسط آنجلینا جولی

اما اتفاق جالب این است که آنجلینا جولی بازیگر و سفیر سازمان ملل در امور پناهندگان که در زمینه کارگردانی هم فعال است، می‌خواهد فیلمی از زندگی‌ دان مک‌کالین بسازد. جولی بابت این موضوع‌ دان را به رم دعوت کرده است. چندی قبل شایعه شده بود که تام هاردی بازی در نقش مک را به عهده می‌گیرد اما این بازیگر ظاهرا برای بازی در نقش‌دان پیر به نظر می‌رسد. 

مک کالین خطاب به خبرنگار «گاردین» می‌گوید: آنجلینا جولی مصمم است فیلم زندگی‌ام را بسازد. او گفت من دفتری در لس آنجلس دارم که تمام عکس‌های شما روی دیوار است و مصمم هستم فیلم را بسازم چون معتقدم عکاس خبری هنوز کاملاً نمرده است. 

مک‌کالین از پیشنهاد اینکه چه کسی باید نقش او را در این فیلم بازی کند، خودداری می‌کند و فقط می‌گوید: خواهیم دید. 

پایان مصاحبه با ابراز علاقه مک‌کالین به آدرنالین!

دان مک کالین شاهد عینی جنگ‌های متعدد می‌گوید: من خیلی پیرتر از آن هستم که بتوانم در مورد زندگی‌ام جاه‌طلبی و آرزویی داشته باشم. زندگی تقریباً تمام شده اما نمی‌خواهم بیکار بمانم. من همچنان برنامه‌هایی برای رفتن به انواع مکان‌ها دارم؛ چون نمی‌خواهم در خانه به انتظار مرگ بنشینم. 

در پایان مصاحبه استوارت جفریس بادان مک کالین برای خروج از تحریریه همراه می‌شود. این دو باهم تا رسیدن به ایستگاه قطار مسابقه می‌دهند. در حالی که مک کالین فریاد می‌زند: من عاشق آدرنالین هستم.

منبع: ایلنا
کد مطلب: ۳۶۲۶۰۲
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت