جهانبخش سلطانی:

کیومرث پوراحمد دل‌سوخته آرمان‌های فروخورده جامعه بود

بازیگر سریال‌های «سر نخ» و «قصه‌های مجید» با بیان اینکه کیومرث پوراحمد نسبت به جامعه و رخدادهای آن بی‌تفاوت و خنثی نبود، گفت: پوراحمد دل‌سوخته آرمان‌های فروخورده جامعه بود و آنچه مکتوب می‌کرد و به تصویر انتقال می‌داد درد مردم جامعه‌اش بود.

کیومرث پوراحمد دل‌سوخته آرمان‌های فروخورده جامعه بود

جهانبخش سلطانی یک روز بعد از خاک‌سپاری کیومرث پوراحمد گفت: آقای پوراحمد اهل‌دل و قلم و معرفت بود، دانش بسیاری داشت و همه آن‌ها بر پایه عشق و ایمانش بود. واقعاً عاشق کارش بود و چون اهل مطالعه و قلم بود جامعه را می‌شناخت و به همین دلیل می‌دانست که چه چیزی بنویسد و آن را چطور انتقال دهد.

تصویر را به‌خوبی می‌شناخت و لایه‌های مختلف را به آن اضافه می‌کرد؛ یعنی پوراحمد، بیشتر، دل‌سوخته آرمان‌های فروخورده جامعه بود و آنچه مکتوب می‌کرد و به تصویر انتقال می‌داد درد مردم جامعه‌اش بود.

او با بیان اینکه شاهکار پوراحمد قصه‌های مجید بود، ادامه داد: مجید به‌عنوان نسل جدید در آن سریال، بسیار زیرک و اهل مطالعه و دانش بود و واقعاً ماندگار شد. دیروز در مراسم خاک‌سپاری آقای پوراحمد، همه از قصه‌های مجیدِ او می‌گفتند.

پوراحمد، کار زیاد داشت اما قصه‌های مجید را همه دوست داشتند. من در این سریال نقش ناظمی را بازی می‌کردم که دوست نداشت نسل افرادی مانند مجید که آن‌قدر با دانش و زیرک بودند گسترش پیدا کند. حرف مجید، حرف همه بچه‌های کلاس بود و من به‌عنوان ناظم خیلی دلم می‌خواست که مجید از من تعریف کند تا ماندگار شوم و در آموزش و پرورش برای من دگرگونی به وجود بیاید.

یک موضوع انشا هم به بچه‌ها دادم با این عنوان که چه کسی بیشتر به جامعه خدمت می‌کند؟ دکتر، مهندس، معلم؟ و بعد با گچ روی تخته نوشتم «ناظم» تا از من تعریف کنند؛ اما مجید از مرده‌شور تعریف کرد اما از ناظم تعریف نکرد چون می‌دانست این ناظم، ناظم نیست. این به معنای داشتن لایه‌های مختلف در آثار پوراحمد است.

او که در سریال‌های «قصه‌های مجید» و «سر نخ» و فیلم «سفرنامه شیراز» به کارگردانی کیومرث پوراحمد حضور داشته است، اضافه کرد: مثلاً در قصه‌های مجید، مجید باید جدول‌ضرب جواب می‌داد و اتفاقاً آن را حفظ و مسلط بود، ولی معلم آن‌قدر او را اذیت می‌کرد که فراموش می‌کرد؛ تا اینکه معلم گفت آن مواردی را که مجید اشتباه می‌گوید با تسبیح نشان می‌دهد و بعد هم تسبیح سرخ‌رنگ به‌عنوان تسبیح زور را در دست گرفت و هر دانه‌تسبیحی که می‌انداخت انگار مثل نارنجک بود. مجید هم این موضوع را به بی‌بی گفت و بی‌بی برای او یک تسبیح به رنگ آبی خرید یعنی دریا، یعنی آسمان، یعنی زندگی، یعنی زیبا نگاه کردن و بعد مجید به معلم گفت که «آقا شما نمیخواد تسبیح بندازی من خودم تسبیح آوردم و خودم می‌شمارم» وقتی معلم فهمید که مجید در مقابل او ایستاده تسبیح مجید را پاره کرد و مجید خودش آخوندک تسبیح را برداشت و هریک از ۳۲ دانش‌آموز، یک‌دانه تسبیح را برداشتند و به مجید دادند که معلم تعجب کرد! منظورم این است که پوراحمد نسبت به جامعه و رخدادهای آن بی‌تفاوت و خنثی نبود. او انسان فرزانه و فرهیخته‌ای بود که واقعاً دلسوزِ تعالی و مانایی و ماندگاری هنر بود.

او با اشاره به مشکلات موجود در زمینه‌های فرهنگ و هنر، افزود: ای‌کاش متولیان در امور فرهنگی و هنری، خودی و غیرخودی نکنند، آن‌ها باید بدانند از هرکسی که برای تاریخ و فرهنگ و هنر این مرز و بوم مؤثر است و می‌تواند حرف اول را بزند و واقعاً اهل دانش و قلم است نه اهل فریب و ریا، پشتیبانی کنند تا کار کند.

نباید نگاه سیاسی کنند، بلکه اول و آخرش باید نگاه فرهنگی و هنری داشته باشند و اگر آدم سلامتی است که هنرمندان خدا را شکر سلامت هستند به او کمک کنند تا بتواند برای ماندگاری و پیشبرد زبان و فرهنگ و شناسنامه مملکت مؤثر باشد.

سلطانی با بیان اینکه زندگی پوراحمد پُر از قلم و دانش و معرفت و عشق و ماندگاری بود، یادآوری کرد: پوراحمد اهل نجف‌آباد اصفهان بود و با آثارش به‌درستی و راستی به لهجه و فرهنگ و تاریخ اصفهان ادای دین کرد.

این بازیگر گفت: هنر دائم در حال رشد است و ایستایی ندارد، هنر همیشه در حال تعالی است و در یک بستری قرار دارد که چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال رشد است چون جامعه در حال رشد و بروز شدن است، ازجمله در زمینه در هنر. هنر بسیار سخت است و به کاسبی ربطی ندارد و ازاین‌رو امیدوار هستم به اینکه آینده سینمای ایران مانند پوراحمد را به خود خواهد دید.
منبع: ايسنا
کد مطلب: ۳۶۶۹۳۹
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت