انتشار آخرین داستان ساراماگو
«نیزهها… تفنگها» نوشته: ژوزه ساراماگو، «پییر» اثر: کریستیان بوبن، «زوجه مارتَنگِر» نوشته: جنت لوئیس، «آنژلیک/ پاندورا» نوشته: ژرار دو نروال، «نالا و دامایانتی» منظومهای عاشقانه و «جوانی بدون جوانی» اثر: میرچا الیاده شش کتابی هستند که به تازگی از سوی نشر ماهی منتشر شدهاند.

«نیزهها… تفنگها» نوشته: ژوزه ساراماگو و «پییر» اثر: کریستیان بوبن، هر دو با ترجمه قاسم مومنی، «زوجه مارتَنگِر» نوشته: جنت لوئیس با برگردان وحید طباطبایی، «آنژلیک/ پاندورا» نوشته: ژرار دو نروال با ترجمه: شهلا خسروشاهی، «نالا و دامایانتی» با برگردان بهزاد حسینزاده و «جوانی بدون جوانی» اثر: میرچا الیاده با ترجمه رضا دهقان شش کتابی هستند که به تازگی از سوی نشر ماهی منتشر شدهاند.
آخرین داستان ساراماگو
ژوزه ساراماگو، برنده جایزه نوبل ادبیات است. در ایران و جهان بیشتر او را با رمان «کوری» میشناسند و آثار متعددی از این نویسنده پرتغالی به فارسی برگردانده شده و در میان خوانندگان فارسیزبان طرفداران پروپا قرصی دارد.
«نیزهها…تفنگها» آخرین طرح داستانی ژوزه ساراماگو است که در واپسین سالهای عمرش آغاز شد اما با درگذشت او در سال ۲۰۱۰ نیمهکاره ماند. داستان این کتاب در کارخانهای اسلحهسازی در دوران جنگ جهانی دوم روایت میشود و دغدغههای اخلاق فردی را در برابر ماشین جنگ به تصویر میکشد.
متن نیمهکاره، همراه مقالهای از روبرتو ساویانو، سال ۲۰۲۴ منتشر شد. ساویانو روزنامهنگار و نویسندهای است که عمدتاً به سبب مبارزه با مافیا شهرت دارد. نوشته او تأملی است بر مضمون ضدجنگ و وجدان اخلاقی در اثر ساراماگو.
«نیزهها…تفنگها» کتاب کوتاه اما تکاندهندهای است که حساسیت ادبی و اخلاقی ساراماگو را نشان میدهد؛ نویسندهای که تا پایان عمر از طرح پرسشهای دشوار درباره قدرت و مسئولیت دست نکشید.
«نیزهها… تفنگها» با ترجمه قاسم مومنی در ۹۲ صفحه به بهای ۸۰ هزار تومان از سوی نشر ماهی منتشر شده است.
هنر و تغییر درک ما از جهان
کتاب «پییر» نوشته کریستیان بوبن، اثری شاعرانه است که مرز میان داستان و جستار را درهم میشکند. بوبن در این کتاب به زندگی و هنر پییر سولاژ، نقاش نامدار فرانسوی میپردازد و با زبانی لطیف و تأملبرانگیز، دنیای درونی او را به تصویر میکشد. این کتاب نه یک زندگینامه صرف، بلکه سفری به درون روح و اندیشه هنرمندی است که نور و تاریکی را بهگونهای دیگر میبیند.
بوبن در «پییر» رابطه میان هنر و زندگی را میکاود و نشان میدهد که چگونه هنر میتواند درک ما را از جهان دگرگون کند. او با توجه به سبک خاص سولاژ که بر تضاد نور و تاریکی استوار است، به تأملی فلسفی درباره مفهوم روشنایی و عمق در هنر و زندگی میپردازد. این کتاب را میتوان در ژانر جستار ادبی قرار داد، اثری که با زبانی ساده اما پرمایه، بین فلسفه و هنر پیوند برقرار میکند. بوبن، همچون همیشه، با نگاهی ظریف و شاعرانه، از لحظات و احساسات سخن میگوید، نه از دادهها و اطلاعات.
«پییر» تجربهای کوتاه اما ژرف از اندیشه و زیبایی را پیش روی خواننده میگذارد. بوبن در این کتاب، خود را در جستوجوی «ظهور حضوری» میبیند که فراتر از تعاریف معمول است؛ حضوری که تنها در هنر و تأمل یافت میشود.
این اثر برای علاقهمندان به ادبیات معاصر فرانسه، دوستداران هنر و کسانی که دنبال تأملی متفاوت در باب زندگی هستند، اثری ارزشمند و الهامبخش است.
نشر ماهی «پییر» اثر: کریستیان بوبن را با ترجمه ترجمه قاسم مومنی در ۸۸ صفحه، به بهای ۷۰ هزار تومان منتشر کرده است.
اکت داستانی شخصیت زن در «زوجه مارتَن گِر»
کتاب «زوجه مارتَن گِر» رمانی کوتاه به قلم خانم «جنت لوئیس» نویسنده نامدار امریکایی است که به عنوان یکی از مهمترین آثار داستانی ادبیات امریکا شناخته میشود.
این رمان اگرچه به عنوان رمان تاریخی شناخته میشود، اما بر اساس داستانی واقعی خلق شده است و زاویه دید جالبی به قرن شانزدهم مسیحی را در اختیار مخاطبان خود قرار میدهد.
رمان «زوجه مارتن گر» روایتگر زندگی یک خانواده متمول و کشاورز در فرانسه است. مارتن گر، مرد کشاورز و همسر او برتراند دو رول به همراه ارنود دوتیل شخصیتهای اصلی این رمان هستند که ماجرایی نفسگیر را خلق میکنند. داستان به طور کل شرح محاکمه فردی است که در شهر بیآبرو شده و در خلال پیشرفت داستان ابعاد اتفاقی که افتاده برای مخاطب مشخص میشود. مارتن گر، دهقانی سرشناس در فرانسه قرن شانزدهم، از خانه خود خارج میشود و تا هشت سال بعد خبری از او به خانوادهاش نمیرسد. پس از اینهمه سال اما در بهت و ناباوری دوباره پیدا میشود و به منزلش بازمیگردد. اما چیزی این میان تغییر کرده است. برتراند دو رول، همسر مارتن، پس از مدتی نسبت به رفتار او مشکوک میشود. مارتن مردی پرخاشگر و تحقیرکننده بود، اما مارتن جدید مردی بهغایت مهربان و اهل خانهوخانواده شده است. گر چه ظاهر این امر به نفع برتراند است، اما تصور این که مرد دیگری بهجای همسرش با او همسفره شده باشد به حدی برتراند را برآشفته که در نهایت نسبت به این امر در دادگاه شکایت میکند.
رمان «زوجه مارتن گر» اگرچه بر پروندهای جنجالی در آن سالها اشاره دارد اما شاید مهمتر از این مسئله، اکت داستانی شخصیت زن است که در مرکز توجه قرار دارد. برتراند در جامعهای از حق خود دفاع میکند که تماما مردسالار است و زن را به عنوان فردی در درجات پایینتر از مرد طبقهبندی میکند. جنت لوئیس در این اثر به شکل واضحی تفکرات فمینیستی خود را بروز داده است و شخصیت زن داستان را در مقابل تمام جامعه مردسالاری قرار داده است که بهراحتی او را قضاوت خواهند کرد و انگ بدنامی بر او خواهند زد. این داستان پرکشش نگاهی جامع نسبت به مسیحیت قرن شانزدهم ارائه میدهد و برایناساس انتخابی خوب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی و فمینیستی خواهد بود.
نشر ماهی رمان «زوجه مارتَنگِر» نوشته: جنت لوئیس را با برگردان وحید طباطبایی در ۱۸۴ صفحه، به بهای ۱۴۰ هزار تومان منتشر کرده است.
آنژلیک/ پاندورا
گاهی ادبیات به خانهای بدل میشود برای اشباحی که نامشان «آرزو» و «وسواس» و «یاد» است؛ و نویسنده، نه یک خالق جهان، که احضارگری است پریشانحال. ژرار دونروال، با ذهنی زخمی و زبانی شاعرانه، در دو داستان «آنژلیک» و «پاندورا»، تصویری از عشق میسازد که بیش از آنکه زمینی باشد، سایهای است در آستانه رویا. این دو داستان، گرچه در ظاهر مستقلاند، اما آینهوار، رنجی مشترک را بازتاب میدهند: وسوسه رسیدن به چیزی که از جنس واقعیت نیست، بلکه در خیال ریشه دارد.
در «آنژلیک»، عاشقانهای میخوانیم که بیش از آنکه روایتی از دلدادگی باشد، روایتی از جستوجوی تصویری است که در ذهن پروراندهایم و هرگز قرار نیست در جهان بیرون به آن دست یابیم. شخصیت زن، اثیری و دور از دسترس است، همچون یک سایه مقدس. خواننده درمییابد که معشوق، نه فردی واقعی، بلکه استعارهای از میل بیانتها برای «تمامیّت» و «کمال» است؛ عشقی که بیشتر از آنکه به دیگری مربوط باشد، به خلأ درون ما بازمیگردد.
در «پاندورا»، همین ساختار با نگاهی اسطورهایتر بازسازی میشود. پاندورا نه فقط زنی مرموز، که صندوقچهای از رازها و هراسهاست؛ مجسمهای زنده از فریب زیبایی، از اغوا و ویرانی. شخصیت مرد، شیفته چهرهای است که میپندارد حقیقت را در آن خواهد یافت، اما هرچه به او نزدیکتر میشود، از حقیقت دورتر میشود. نروال در اینجا چهره زن را همچون کهنالگوی یونانی، همزمان معشوق و مخاطره میبیند؛ زنی که درون خود «وعده» دارد و «ویرانی».
نروال، با زبانی خیالانگیز و فضایی ملتهب، در این دو اثر به خواننده میآموزد که شاید خطرناکترین عشقها، عشق به تصویری باشد که ساختهایم و نه به انسانی واقعی. پاندورا و آنجلیک، هر دو، در نهایت گریزپا و ناممکناند؛ چرا که بازتابیاند از وسواس ذهنی راویان، نه از واقعیت زیسته.
این دو داستان، برای کسانیست که از «عشقهای سهل» خستهاند؛ برای آنان که میخواهند ادبیات را چونان آیینهای بنگرند، که نه چهره معشوق، که صورت گمشده خود را در آن ببینند.
نشر ماهی «آنژلیک/ پاندورا» نوشته: ژرار دو نروال را با ترجمه شهلا خسروشاهی در ۱۷۲ صفحه، به بهای ۱۴۰ هزار تومان منتشر کرده است.
منظومه عاشقانه نالا و دامایانتی
داستان نالا را در سنت داستانسرایی کهن هندی از بهترین نمونهها شمردهاند. وینترنیتس این داستان شوخطبعانه را که لحن قصه پریان دارد گوهری در ادبیات هند و جهان شمرده و آن را یادگاری ارزشمند از شعر خنیایی عهد باستان نامیده است.
در یکی از اقتباسهای فراوان این داستان آن را مغز و جوهره مهابهارته خواندهاند. آگوست ویلهلم فون شلگل، شاعر رمانتیک آلمانی که ترجمه لاتین این اثر به دست فرانتس پوپ را پیش چشم داشته، این منظومه را در زمره لطیفترین اشعار دانسته و آوازه وفاداری دامایانتی در هند را با پنهلوپه در اروپا قیاس کرده است.
نشر ماهی منظومه عاشقانه «نالا و دامایانتی» را با برگردان بهزاد حسینزاده در ۱۵۷ صفحه، به بهای ۱۹۰ هزار تومان منتشر کرده است.
داستانی مهیج، فلسفی و البته متافیزیکی
«جوانی بدون جوانی» داستانی فلسفی و متافیزیکی است و ماجرای استاد زبانشناس سالخوردهای به نام دومینیک ماتئی را روایت میکند که پس از برخورد صاعقه، جوانیاش را بازمییابد. این تحول نهفقط زندگی دوباره به او میبخشد، که تواناییهای ذهنی خارقالعادهای نیز در اختیارش میگذارد و او را قادر میسازد که به جستوجوی دائمیاش برای درک ریشههای زبان و آگاهی انسانی همچنان ادامه دهد.
سبک نویسندگی الیاده در ادبیات را «خیالینویسی»، «شگرفنویسی» و «غرایبنویسی» نامیدهاند. در آثار ادبی او مفاهیمی چون مکان و زمان مقدس، زمان چرخهای و بازگشت ابدی فراوان به چشم میخورد. او جهان هرروزه را به مکانی درکناپذیر و دور از فهم بدل میکند، جایی میان عالم خاکی و عالم ماورا،که در آن، جنبه ماورایی از هر گوشهای سروکلهاش پیدا میشود.
میرچا الیاده، نویسنده این کتاب در ۱۹۶۴ از طرف دانشگاه شیکاگو به اعطای عنوان استاد خدمات ممتاز سیول ال. آیوری مفتخر شد و در ۱۹۶۶ دکترای افتخاری دانشگاه ییل را دریافت کرد. دریافت مدال طلای جایزه فرهنگ مسیحی از طرف دانشگاه ویندسور کانادا و دریافت دکترای افتخاری از ریپون کالج در ۱۹۶۹ و به عضویت درآمدن در آکادمی بریتانیا در سال ۱۹۷۰ از دیگر افتخارات علمی اوست. الیاده از ۱۹۷۰ به بعد دکترای افتخاری از دانشگاه ها و مراکز معتبر علمی متعددی را دریافت کرد. برخی از آن ها عبارتند از: کالج بوستون (۱۹۷۱)، کالج حقوق سیل فیلادلفیا (۱۹۷۲)، کالج اولبرین (۱۹۷۳)، آکادمی بلژیک (۱۹۷۵) و دانشگاه سوربن (۱۹۷۶) و دریافت کمن لوژیون دونور از سوربن (۱۹۸۴). الیاده در دهه آخر عمرش، به طرح ریزی و نظارت بر تألیف و تدوین دائرهالمعارف دین مشغول بود تا این که پس از تکمیل و تدوین این دائرهالمعارف و درست یک ماه پس از نگارش پیشگفتار خود بر آن درگذشت. این دائرهالمعارف به زبان انگلیسی در ۱۶ مجلد و در حدود هشت هزار صفحه است که دارای ۲۷۵۰ مقاله و ۱۴۰۰ نفر از پژوهشگران پنجاه کشور جهان با آن همکاری کردهاند. میرچا الیاده سرانجام در ۱۴ آوریل ۱۹۸۶ دچار سکته مغزی شد و در ۲۲ آوریل درگذشت.
نشر ماهی «جوانی بدون جوانی» اثر میرچا الیاده را با ترجمه رضا دهقان در ۱۶۵ صفحه، به بهای ۱۲۵ هزار تومان منتشر کرده است.
دیدگاه