نگاهی به سریال «بی‌نشان»؛ چالش‌های زندگی یک خبرنگار متعهد

فیلمساز با هوشمندی برای به نمایش تصویری ملموس از یک خبرنگار متعهد( شما بخوانید انقلابی) وارد زندگی خصوصی و خانوادگی شهاب هم می‌شود و چالش بزرگی را سرراه او قرار می‌دهد تا شهاب میان زندگی دخترش و تعهد کاری یکی را انتخاب کند‌.

نگاهی به سریال «بی‌نشان»؛ چالش‌های زندگی یک خبرنگار متعهد

دنیای خبر و زندگی حرفه‌ای خبرنگاران و روزنامه نگاران پر از سوژه‌های مهم و اتفاقات چالش برانگیزی است که می‌تواند برای یک فیلمنامه پرتعلیق و جذاب به کار گرفته شود. هرچقدر در سینمای دنیا به حضور خبرنگاران و پتانسیل آنان در خلق داستان‌های دراماتیک توجه شده، سینمای ایران کمترین بهره را از چنین ظرفیتی برده است.

*پیشینه‌ای از حضور خبرنگاران در آثار سینمایی و تلویزیونی

در سینمای ایران، محدود تلاش‌هایی صورت گرفته است تا گوشه‌هایی از زندگی خبرنگاران به تصویر کشیده شود. تلاش‌هایی که عمده آنها، به ظاهر کاری فعالان این صنف پرداخته و هنوز هیچ فیلمی نتوانسته به شکلی دقیق، وارد حرفه خبرنگاری شده و یک تصویرنگاری دقیق و موشکافانه از آنها ارائه دهد.در اغلب فیلم‌هایی که روزنامه نگار یا خبرنگاری حضور داشته، وجود او محدود به مزاحمت‌های گاه و بی گاه بوده و متأسفانه وجهه تلاشگر و روحیه حقیقت طلبی او به حاشیه رانده شده و بیشتر او را در کسوت فردی مزاحم و پرسر و صدا تصویر کرده‌اند. نمونه بارز آن حضور آزاردهنده خبرنگاران در فیلم «هامون» اثر مشهور داریوش مهرجویی یا سماجت‌های گاه و بیگاه روزنامه‌نگاران فیلم «قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی است که فارغ از احوال روحی سوژه داستان دنبال خوراک خبری برای روزنامه‌شان هستند. «تاراج» ایرج قادری، «دندان مار» مسعود کیمیایی، «امکان مینا» کمال تبریزی، «زندگی خصوصی» محمدحسین فرح بخش، «آقای رییس جمهور» ابوالقاسم طالبی و «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی نمونه‌های دیگری از این آثار است که حضور کم فروغ و بی تأثیر خبرنگاران و روزنامه نگاران را در آنها شاهد هستیم. با این حال می‌توان از فیلم‌هایی چون سرب، پارتی، یک سطر واقعیت، نارنجی پوش، امکان مینا، یک روز بخصوص و خانه کاغذی نام برد که با محوریت برملا کردن حقایق توسط خبرنگاران و نمایش تصویر درست و معقولی از حرفه و پیشه آنها ساخته شده‌اند.

*سریال« بی‌نشان»ادای دینی به خبرنگاران

این شب‌ها سریال تلویزیونی «بی‌نشان» به کارگردانی راما قویدل، نویسندگی مشترک آزیتا ایرایی و مهدی حمزه و تهیه‌کنندگی مرتضی رزاق‌کریمی از شبکه سوم سیما پخش می‌شود که  می‌توان آن را ادای دینی به قشر زحمتکش و بی‌نشان جامعه‌ی رسانه و فرهنگ، یعنی خبرنگاران دانست؛ کسانیکه تلاشگران عرصه‌ عدالت بوده و همیشه در خط مقدم مبارزه با رانت و فساد هستند؛ اما در گمنامی به سر می‌برند.

*دو خبرنگار از دو نسل مختلف

در سریال «بی‌نشان» شاهد حضور دو خبرنگار از دو نسل متفاوت هستیم؛ یکی از نسل شهاب‌الدین ادهم، انسانی بسیار متعهد و مسئول و دیگری متین، خواهرزاده او که نماینده نسلی متفاوت از نسل ادهم است و تقابل دیدگاه‌های آنان و تاثیر و تاثری که نظراتشان بر یکدیگر می‌گذارد، می‌تواند  جذاب باشد. فعالیت‌های «شهاب» برای افشای فسادهای اقتصادی و تلاش‌های متین برای آشکار نمودن پشت پرده زندگی سلبریتی‌ها به خوبی مخاطب تلویزیون را با خود همراه می‌کند.

*فیلمنامه «بی‌نشان»

از لحاظ فیلمنامه می‌توان نمره قابل قبولی به داستانِ «بی‌نشان» داد؛ چرا که قصه خبرنگاری‌اش با روندی جذاب از مسئله اصلی فساد بازیکن تیم ملی شروع و به سمت رانت‌خواری یک نماینده مجلس می‌رود. اما فیلمنامه عاری از ایراد نیست، مثلا در برخی از قسمت‌ها ریتم داستان کند می‌شود و کارگردان و فیلمنامه‌نویس با یک آشفتگی در روایت مواجه می‌شوند، این آشفتگی و کسالت در سکانس‌های  مربوط به خانم فریده داور (نیوشا ضیغمی) مشهودتر است.

*نقاط ضعف سریال« بی‌نشان»

لوکیشن‌های محدود، کم تحرک بودن، فقدان معما و ابهام و در نهایت تکرار دیالوگ‌های گل درشت نقاط ضعف اصلی سریال هستند. از منظری انتقادی یکی از ایرادهای مهم سریال انتقال حرف و پیام‌های قصه با شعار و به صورت کاملا رو و مستقیم است. این شعارزدگی و مستقیم‌گویی از نام خبرگزاری قصه یعنی «بیدارنیوز» گرفته تا دیالوگ‌ها و اتفاقات در اجزای مختلف سریال دیده می‌شود. بی‌شک عبور از شعارهای گل درشت می‌توانست این سریال را کامل‌تر کند. درواقع«بی‌نشان» به واسطه گرفتار شدن در کلیشه‌های رایج و تیپ‌سازی، کمتر توانسته است«شخصیت» بسازد و صداهای مختلف را نمایندگی و بازتاب دهد، از این رو است که در بعضی دقایق دیالوگ‌ها که محور اصلی سریال هستند تاثیرگذاری خود را از دست می‌دهند.

در واقع به واسطه همان فقدان شخصیت‌پردازی است که خبرنگار کارکشته و باسابقه‌ای سریال می‌تواند بدون مستندات و مدارک کافی درباره منشأ ثروت اشخاص صحبت و آنان را به استفاده از رانت متهم کند. درحالی که اگر شخصیت‌پردازی درستی صورت می‌گرفت با این موضوع روبرو می‌شدیم که هیچ خبرنگار متعهدی بدون مستندات حرف نمی‌زند.

*نقطه قوت سریال «بی‌نشان»

فیلمساز با هوشمندی برای به نمایش تصویری ملموس از یک خبرنگار متعهد( شما بخوانید انقلابی) وارد زندگی خصوصی و خانوادگی شهاب هم می‌شود و چالش بزرگی را سرراه او قرار می‌دهد تا شهاب میان زندگی دخترش و تعهد کاری یکی را انتخاب کند‌. خانواده شهاب نمونه یک خانواده مذهبی و اصیل ایرانی است؛ از احترام اعضای خانواده به پدر بزرگ داستان گرفته تا پوشش چادر همسر و دختر شهاب و تأکید بر روابط درست میان محرم و نامحرم و جاری شدن صیغه محرمیت برای جوانانی که برای آشنایی قبل از ازدواج می‌خواهند همدیگر را بهتر بشناسند. نمایش چنین خانواده ایرانی اسلامی در میان این همه هجمه فرهنگی و تولید سریال‌هایی ‌که عامدانه در تلاش برای قبح زدایی از اخلاقیات و احکام شرعی هستند، از جمله نکات تحسین برانگیز سریال است.

حال باید منتظر ماند تا دید در جدال میان شهاب ادهم بعنوان جبهه حق و شرکت فراسمان به سرکردگی پدر مسعود بعنوان نماد فساد و رانت خواری که بدلیل زدوبندهای سیاسی و سوء استفاده از خلأهای قانونی همیشه قصر در رفته‌اند، کدام یک پیروز میدان خواهند شد؟

منبع: فارس
کد مطلب: ۳۶۲۵۲۸
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت