مهمترین چالش‌های پیش روی وزیر فرهنگ و ارشاد

غریقی بلا‌زده و بی‌انجام به نام سینما و تئاتر

وحید ضرابی نسب- روزنامه نگار سینمایی در یادداشتی که در اختیار سرنا قرار داده است به بیان مهمترین چالش‌های پیش روی وزیر فرهنگ و ارشاد جدید پرداخته است.

غریقی بلا‌زده و بی‌انجام به نام سینما و تئاتر

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم نیز در ساختمان بهارستان مستقر شد تا سکان فرهنگ، هنر و رسانه این مرزوبوم را در دست گیرد. بستری که شاید در این عصر اقتصادی و سیاسی که همه نگاه ها به تورم و مذاکرات و آب و واکسیناسیون است، خیلی به چشم نیاید؛ اما کسی می‌تواند نقش بی‌بدیل هنر، رسانه و زیرساخت‌های فرهنگ‌محور را در توسعه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نادیده گیرد؟ همان‌جایی که اتفاقا این سال‌ها به‌خاطر اهمیتی که به آن ندادیم و به حاشیه‌اش بردیم و طفیلی سایر اولویت‌ها خواندیمش، بیشترین آسیب‌ها را خورد و زد. جامعه از درون تهی شد و فرهنگ در جا زد و پای هنر لنگید و چرخ رسانه ایستاد. اما حالا چه؟ در آغاز صدارت محمد مهدی اسماعیلی بر مهمترین حوزه انسانی کشور، چه ترک‌های خطرآفرینی روی ستون فرهنگ کشور افتاده و کجای دیوار هنر، بیشتر مستعد نابودی است؟ در سلسله یادداشت‌هایی بنا داریم تا چالش‌ها، اولویت‌ها و فرصت‌های پیش روی وزیر جدید را بررسی کنیم:

سینما و تئاتر

دیگر کسی نیست از وضعیت به هم ریخته و سست و شکسته‌ی سینما و تئاتر ایران خبر نداشته باشد. هنرهفتم در سال‌های اخیر، حکم محتضری را داشته که فقط حضرت عذرائیل قصد جانش را نکرده! و گرنه انواع و اقسام بلایا را ایوب‌وار تحمل کرده است! اوضاع یکی دو دهه اخیر و تا قبل از کرونا خودش قصه پرغصه‌ای بود و البته که با پیداشدن سروکله‌ی کووید19 همه چیز بدتر از بدتر شد. حالا دیگر همان بخور و نمیر هم گیر فعالان سینما و تئاتر نمی‌آید و بنابر آمار، 90درصد اهالی پرده جادویی و فعالان سِن نمایش، بیکار و محتاج روزمرگی‌شان هستند.

حتما آقای وزیر می‌داند که یکی از بزرگترین معضلات سینمای ایران، مافیای نه چندان پنهانش است. بله! مافیا! البته آش آنقدر شور شده که دیگر کسی نمی‌تواند منکر معدود آدم‌های همیشه تصمیم‌گیر و همیشه فرمان‌ده و همیشه در صحنه! سینما شود و این حلقه بسته که اتفاقا هم زور دارند و هم پول و هم ارتباطات فراقانونی، همه اهالی هنر را مانند عروسک خیمه شب بازی می‌چرخانند. سرمایه‌ای که مال خودشان نیست و معمولا یا از سوی پول‌شویان و کارتل‌های مفسد اقتصادی تامین می‌شود و یا از طرف عشاق ثروتمند سینما و بازیگران! را راحت به دست می‌آورند و با برداشتن سهم اعظمی برای خود، بقیه‌اش را بین خودی‌ها پخش می‌کنند. و وقتی پول، بی صاحب و بی منشا باشد همین می‌شود که هزینه ساخت فیلم سینمایی، از 500 میلیون تومان در سال 1395 به 10میلیارد تومان در ماه‌های اخیر رسیده است! و یا بازیگری که تا چندسال پیش با 60میلیون تومان می‌آمده، حالا تقاضای زیر 1میلیارد ندارد! جالب که فیلم با این هزینه ساخته می‌شود و اصلا هم اکران نمی‌شود و یا اکرانی ضعیف دارد و یک بیستم پولش را هم بر نمی‌گرداند و البته مهم نیست! در سینمای ایران، سود در مرحله تولید است چون تهیه‌کنندگان پولی از خود وسط نمی‌گذارند و با پول‌های معمولا ناسالم جلو می‌آیند. جالب که همین هم در اختیار و انحصار تنها تعداد محدودی از خودی‌هاست و برای همین غالب جامعه سینمایی ایران، مشکل معیشت دارند.

صحبت از اکران شد و باز باید واژه مافیا بیاید! ما مافیای اکران هم داریم و عده‌ای وابسته همیشه حاضر، مشخص می‌کنند چه فیلمی، چه زمانی و چه‌قدر اکران شود -البته کرونا بازار آن‌ها را هم به هم ریخت- تا همین لحظه بیش از 300 فیلم اکران نشده در نوبت داریم و با لحاظ مجوزها و پروانه‌های صادرشده و آثار در مرحله ساخت و از آنجا که حداکثر ظرفیت نمایش فیلم در ایران 60فیلم است، در بهترین شرایط 5سال طول می‌کشد تا فقط همین فیلم‌های فعلی رنگ پرده ببیند. حال چه اصراری به تولید بیشتر است جز انتفاع مالی آقایان مافیا؟

از این موضوع که بگذریم کیفیت فیلم‌ها پیش می‌آید که خود سوگواره‌ای است و دوست و دشمن می‌دانند سینمای ایران یا شده کمدی‌های سطح پایین تکراری یا سانتی‌مانتال‌های لوکس آپارتمانی و هیچ خبری از تنوع ژانری و گستردگی علایق مخاطب نیست. جز یکی دو فیلم‌ تحسین‌برانگیز در سال که آن هم ذوق شخصی پشتش است نه ریل‌گذاری و سیاست های سینمایی، فیلم خوب نداریم. سال‌هاست نداشته‌ایم. که تازه اگر باشد هم سالن سینمایش نیست و کمبود سالن و غیراستاندارد بودن اکثر آن‌ها خود حدیث مفصلی است. به جای اینکه همین اندک بودجه مصوب وزارتخانه را به توسعه و گسترش سینما در شهرهای کوچکتر اختصاص دهند و بازسازی سالن‌های شهرهای بزرگتر، می‌شود وام‌های بلاعوض و بی‌بهره و هبه‌ای به حلقه رفقا و بودجه فیلم‌هایی بی‌مخاطب، به غایت ضعیف و آرشیوی. می‌شود صرف برگزاری جشنواره‌های متعدد بی‌فایده نمایشی که نه باری دارد نه نیازی به آن هست. می‌دانید در طی سال چند ده میلیارد تومان به بهانه فستیوال‌های چرند سینمایی دود شده و بیشتر از آن وام شده و رفته توی جیب تهیه‌کنندگان توی حلقه!؟

سینما در همه دنیا هنر-صنعت است، صنعتی پول‌ساز  و اثرگذارکه بر پایه‌های هنر و خلاقیت و فن‌آوری می‌چرخد، ولی در ایران تجارتی صرف شده است، آن هم برای عده‌ای همیشگی که گویا به سینمای ایران سنجاق شده‌اند! پول‌های غیرشفاف، سود در مرحله تولید، چرخه معیوب اکران، کم‌دانشی و بی‌سوادی و بی‌برنامگی و باری به هرجهت بودن مدیران سازمان سینمایی و سیاستگذاران، اعمال نظرهای شخصی و سلیقه‌ای، ضعف فیلمنامه و بی‌کیفیتی فیلم‌ها،  هزینه‌کرد غیر ضروری بودجه‌های دولتی و سیستم فاسد اعطای وام و برگزاری جشنواره‌ها و ... البته که وضعیت تئاتر هم به مراتب بدتر از سینما شده و خبر موثق داریم بسیاری از هنرمندان حتی بنام این هنر بزرگ، برای گذران زندگی و معیشت، به مشکلات متعددی برخورده‌اند. 

آقای اسماعیلی! خدا قوت! از سینما شروع کنید. 4سال فرصت کمی نیست. عزم کنید و از مشاورانی کاردان بهره ببرید و جوانی و خلاقیت و برنامه را جایگزین سیستم فشل فعلی کنید، می‌توانید بخش مهمی از این معضلات را حل کنید...

 

کد مطلب: ۳۵۳۵۴۱
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت