داستان غم‌انگیز مرلین مونرو در میان سوء‌استفاده مردان هالیوود و سیاست | آیا مستند نتفلیکس پرده از راز مرگ مشکوک ستاره هالیوود برمی‌دارد؟

پیش از نمایش فیلم «بلوند»، درباره زندگی مرلین مونرو با بازی آنا دی آرماس در نقش این ستاره سینما، نتفلیکس مستندی از زندگی او منتشر کرده است. مستندی که مدعی است حرف‌های ناگفته‌ای درباره مرگ مشکوک مونرو دارد. اما آیا این مستند حقایق مهمی درباره این ستاره هالیوود ارائه کرده است؟

داستان غم‌انگیز مرلین مونرو در میان سوء‌استفاده مردان هالیوود و سیاست | آیا مستند نتفلیکس پرده از راز مرگ مشکوک ستاره هالیوود برمی‌دارد؟

 پیش از اولین نمایش فیلم داستانی «بلوند» ساخته اندرو دومینیک، بر اساس زندگی یکی از درخشنده‌ترین ستارگان هالیوود، مریلین مونرو، این مستند نتفلیکس است که توجه‌ها را جلب کرده است. آن طور که از عنوان مستند نتفلیکس «The Mystery of Marilyn Monroe: The Unheard Tapes» برمی‌آید، به نظر می‌رسد قرار است مطالب جدیدی، گرداب جنجال‌ها و تئوری‌های توطئه‌ای را روشن کند که از سال ۱۹۶۲ پیرامون مرگ مونرو شکل گرفته است. اما مستند اِما کوپر، در درجه اول، بازگوکننده زندگینامه‌ای است با عنوان «الهه»‌ (Goddess) که آنتونی سامرز، روزنامه‌نگار تحقیقی ایرلندی، در سال ۱۹۸۵ نوشت. 

به نظر می‌رسد، زندگی غم‌انگیز مونرو، از روزهای درخشان و پرزرق و برقِ اوج گرفته تا حضیض‌ آزردگی‌های روحی و روانیش، نیاز به یک بررسی روانشناختی در عصر پس از جنبش #من_هم (#MeToo) دارد. نورما جین (اسم شناسنامه‌ای مرلین مونرو)، دختر یک مادر از نظر روانی ناپایدار که مدام به مراکز روانپزشکی رفت‌وآمد داشت، دوران کودکی خود را در یتیم‌خانه‌ها و خانه‌های موقت گذراند و به طور قطع، در یکی از آن‌ها مورد آزار جنسی نیز قرار گرفت. 

در کنار شهرت سر به گردون سای او به عنوان نماد جذابیت در سراسر جهان، او به عنوان یک زن آسیب‌پذیر نیز مطرح شد؛ جنبه‌ای خصوصی از زنی که ظاهرش، حس اعتماد به نفس حاصل از راحت بودن در بدن خود را منتقل می‌کرد. او به دنبال حمایت و مراقبت - و در مواردی مثل همسر سومش آرتور میلر، نویسنده امریکایی - به دنبال تایید فکری مردانِ مهم بود. این امر باعث می‌شود سرنوشت او تراژیک‌تر به نظر برسد. ظاهرا او توسط پیتر لافورد بازیگر و داماد بابی کندی و جان اف کندی به دو برادر معرفی و به یک موضوع داغ ناخوشایند در محافل سیاسی چپ افراطی بدل شده بود.  

افشاگری‌های اصلی کتاب سامرز، درباره تناقضات مربوط به زمان مرگ تکان دهنده او در اثر مصرف بیش از حد باربیتورات در سن ۳۶ سالگی و نحوه گزارش آن است. شواهد قوی حاکی از آن است که اعلام مرگ او به تعویق افتاد تا بابی کندی بتواند از شهر خارج و تمام آثار ارتباط آن‌ها از خانه مونرو در برنت‌وود پاک شود. 

داستان غم‌انگیز مرلین مونرو در میان سوء‌استفاده مردان هالیوود و سیاست | آیا مستند نتفلیکس پرده از راز مرگ مشکوک ستاره هالیوود برمی‌دارد؟

 

یک مونتاژ ابتدایی کوتاه از صدای مونرو مربوط به یک مصاحبه صوتی است که در آن مصاحبه‌کننده سوال می‌کند که چطور داستان یک زندگی روایت می‌شود، مونرو می‌گوید: «چیزهای واقعی به ندرت وارد داستان می‌شوند. معمولا چیزهای نادرست گفته می‌شود.» کوپر، سازنده مستند، سپس به ایرلند می‌رود، جایی که سامرز توضیح می‌دهد که چگونه در سال ۱۹۸۲ توسط سردبیر یک روزنامه بریتانیایی مامور شد تا داستان مونرو را پوشش دهد، زمانی که دادستان ناحیه لس‌آنجلس تحقیقات در مورد مرگ او را بازگشایی کرد و به دنبال شواهدی مبنی بر فریب و پنهان‌کاری بود. 

قطعا این یک نقطه شروع درست برای فیلم است، اما مشکل آن‌جا است که به سامرز به عنوان صدای غالب روایت، اقتدار می‌دهد. نویسنده فاش می‌کند که ۶۵۰ نوار ضبط‌ شده از مصاحبه‌هایی را در اختیار دارد که در جریان ماموریتش و سه سال تحقیق درباره «الهه» به دست آورده که هیچ یک تا پیش از آن شنیده نشده بود. آن مصاحبه‌ها به صورت بازسازی‌شده با بازیگرانی که تنها نیمی از آن‌ها پیدا است و با صداها هم‌زمان لب می‌زنند، ارائه می‌شود؛ مثل اینکه صحنه‌هایی گم‌شده از یک فیلم نوآر باشد. 

اگر این برای هیجان بخشیدن به فضای مستند کافی نیست، می‌توانید به صداهای سامرز توجه کنید که اغلب با حسی از خودبزرگ‌بینی ادا می‌شود. او در همان ابتدا می‌گوید: «حقیقت و مرلین، این کار مثل رفتن به لانه شیر است... من کار را شروع کردم. رفتن به سراغ مردم و کوبیدن به در خانه‌ها. عمیق‌تر کندن و مدام عمیق‌تر کندن در فضای هالیوود و میان آن همه حرافی‌ها و روده‌درازی‌ها.» اما این مدل نه تنها تحمل‌ناپذیر است، بلکه موضوع غم‌انگیزی را که مدعی است می‌خواهد به آن اعتبار بدهد، از سکه می‌اندازد. 

چیزی که این مستند را تا حدی نجات می‌دهد، انبوهی از مطالب آرشیوی افسانه‌ای است که توسط ادیتور گرگور لیون به طرز ماهرانه‌ای گردآوری شده است. و البته، خود مونرو نیز وجود دارد که جذابیت جادویی و تنهایی آزاردهنده‌اش حتی از این برخورد خام‌دستانه با داستان زندگیش هم عبور می‌کند. 

در حالی که تمرکز فیلم کوپر بر مناطق خاکستری اطراف مرگ مونرو واضح است، اما نکته مثبت آن در نمای کلی‌تری است که از زندگی مونرو، از خلال مصاحبه‌های خود این ستاره شنیده می‌شود. از خاطرات عاشق سینما شدن در عصرهای کشدار دوران کودکی، وقتی تنها در ردیف اول سالن‌ها می‌نشست و بازیگر مورد علاقه او، جین هارلو، نماد زیبایی امریکای دهه ۱۹۳۰ بود. 

اشاره به برخی از مردان تاثیرگذار از اوایل کار خود در هالیوود - ایجنت آل روزن، مدیر فاکس جوزف ام. شنک، ویلیام موریس و جانی هاید - به جنبه غارتگرانه یک صنعت تحت سلطه مردان اشاره دارد که در آن زنان اغلب به عنوان یک کالا تلقی می‌شدند. 

اما اشاره‌هایی نیز وجود دارد که چگونه مونرو از ابتدا در هنرِ بازیگری جدی بود. جان هیوستون، او را یک تازه‌وارد آموزش ندیده توصیف می‌کند که با جدیت در تلاش است تا شخصیتش در فیلم جنگل آسفالت (The Asphalt Jungle) را شکل دهد؛ فیلمی که مونرو را از مدل به بازیگر تبدیل کرد. هیوستون می‌گوید زنان و مردان، تحت تاثیر چیزی در مونرو قرار گرفتند. در عین حال جین راسل به خاطر می‌آورد که او باهوش و مشتاق به یادگیری برای ایفای نقشش در «آقایان موطلایی‌ها را ترجیح می‌دهند» (Gentlemen Prefer Blondes) بود؛ روزها جلوی دوربین بازی می‌کرد و شب‌ها به کمک مربی روی نقشش کار می‌کرد. 

داستان شهرت او در فیلم، در کنار شواهدی ارائه می‌شود که نشان می‌دهد موفقیت و مشهور شدن هرگز باعث نشد که او کودکی پردردسر و غم‌انگیز خود را فراموش کند. او مشکلات خود را با درمانگر قدیمیش رالف گرینسون مطرح می‌کرد. اعضای خانواده این روانپزشک به خاطر می‌آورند که او مدام از شخصی با عنوان ژنرال یاد می‌کرد که گمان می‌رود بابی کندی باشد. ازدواج او با جو دی‌ماجیو ستاره بازنشسته بیس‌بال و پس از آن آرتور میلر نمایشنامه‌نویس، توجه و تمرکز عموم روی زندگی خصوصی او را تشدید کرد، اما این بازگشت کندی‌ها به زندگی او بعد از تحلیف جی.‌اف. کندی بود که زندگی او را به سمت نابودی کشاند. 

سامرز گمانه‌زنی‌های مکرر مبنی بر اینکه مرگ مونرو یک نقشه توسط سیا بود رد می‌کند، اما او به جزئیات قابل توجهی در رابطه با تماس‌های تلفنی و نظارت‌های FBI و کارآگاهان خصوصی استخدام شده برای پیگیری پرونده او می‌پردازد. بخشی از این امر به عزم جزم جیمی هوفا، رهبر اتحادیه کارگران امریکا در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۶۰، برای سرنگونی بابی کندی نسبت داده می‌شود. چرا که ظاهرا وقتی دادستان کل ایالات متحده بود، هوفا را تحت تعقیب قضایی قرار داد.

این مستند از مونرو تصویر فردی شکننده را نشان می‌دهد که در میان توطئه‌های دیگران نسبت به یکدیگر گرفتار شده است. کسی که در احاطه مردان سرشناس، از او سوءاستفاده شده است. اما با توجه به چیزهایی که در سال‌های اخیر در مورد سوءاستفاده از زنان توسط مردان صاحب قدرت گفته شده است، تاثیر این مستند به‌طور ناامیدکننده‌ای اندک است. گرچه این فیلم تاثیرگذار است، زیرا پایان غم‌انگیز یک نماد آمریکایی را به تصویر می‌کشد. اما با وجود تمام وعده‌هایی که برای جنبه‌های نادیده و حرف‌های ناشنیده می‌دهد، چندان چیزی در چنته ندارد. یک داستان هالیوودی واقعی.

منبع: همشهری آنلاین
کد مطلب: ۳۵۹۵۲۴
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت