بهنوش طباطبایی: زریِ «سووشون»، صدای زن ایرانی است
بهنوش طباطبایی، بازیگر نقش زری در سریال «سووشون»، گفت: این شخصیت را فقط یک نقش نمیدانم؛ زری برای من نماد زن ایرانی است، زنی که با تمام اضطرابها و کشمکشهای درونیاش به دنبال امنیت، عشق و پایداری است.

نشست ادبیات در قاب تصویر امروز عصر (پنجشنبه، ۲۵ اردیبهشت) به بهانه ساخت سریال سووشون اثر نرگس آبیار با اقتباس از رمان سووشون اثر سیمین دانشور در سرای اهل قلم سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب برگزار شد. در این نشست نرگس آبیار کارگردان سریال سووشون، بهنوش طباطبایی بازیگر نقش «زری»، شیوا مقانلو و علیاصغر عزتی پاک نویسنده و محمدرضا مقدسیان منتقد حضور داشتند.
بهنوش طباطبایی با بیان این که در سریال سووشون نقش زری را بازی میکند، گفت: گفتم بازی میکنم، چون این نقش برای من هنوز تمام نشده؛ زیرا این نقشی بسیار مهم و ماندگار است، نه فقط برای من، بلکه برای هر کسی که به ادبیات داستانی و شخصیتپردازی اهمیت میدهد. شخصیت «زری» نمادی از زن ایرانی است؛ زنی اصیل، ریشهدار، مقاوم. در ادبیات، چنین شخصیتهایی ماندگار میشوند و حالا که به تصویر درآمدهاند، در تاریخ آثار نمایشی نیز جاودانه خواهند بود.
وی با اشاره به نحوه برگزیده شدنش برای این نقش گفت: می خواهم بهجای اینکه صرفاً از تجربه بازیگریام بگویم، ترجیح میدهم از منظر روانشناسی به شخصیت «زری» نگاه کوتاهی داشته باشم. زیرا معتقدم زری شخصیتی است روانشناختی و تحلیل او در این چارچوب معنا پیدا میکند. در ادبیات، شخصیت توسط نویسنده خلق میشود؛ نویسنده، با استفاده از ویژگیهای روانی، اخلاقی و رفتاری، کاراکتری میسازد که در گفتار، رفتار و تصمیماتش با مخاطب ارتباط میگیرد. در روانشناسی واژه «شخصیت» از کلمه لاتین پرسونا میآید؛ همان نقابی که بازیگران یونانی به صورت میزدند. یعنی ما اول از همه، با ظاهر و رفتارهای بیرونی مواجه میشویم؛ چیزی که فرد از خود به نمایش میگذارد اما روانکاوی به شخصیت ساختار میدهد و آن را در سه سطح تحلیل میکند. یکی از مهمترین رویکردها، تقسیمبندی شخصیتهاست که بر اساس آن تیپهایی مثل درونگرای متفکر، درونگرای احساسی، یا برونگرای شهودی شکل میگیرند.
این بازیگر اضافه کرد: شخصیت زری، به باور من، پرچمدار زنانی است که از ترسهایشان عبور کردهاند. او در کشاکش با اضطرابهای درونیاش قرار دارد که کاملاً با نظریه کارن هورنای (روانکاو آلمانی ۱۸۸۵-۱۹۵۲) همخوانی دارد. هورنای، اضطراب را ناشی از محیط و عوامل اجتماعی میداند، نه مادرزادی. اضطراب در زری به دلیل کمبود حمایت، محبت و رفتارهای متغیر در محیطش شکل گرفته است. در نظریه هورنای، انسان در جستوجوی امنیت است. زری نماینده زنانی است که این اضطرابها را درون خود حمل میکنند اما برای امنیت خانواده و معشوقشان، سکوت کردهاند.
وی در پایان گفت: رویکرد روانکاوانه به شخصیت، آن را در لایههایی عمیقتر تحلیل میکند. همانطور که در آثار ادبی یا نمایشی، میتوانیم با این رویکرد، به فهم دقیقتری از انسان و زمانهاش برسیم.
از آرزوی کاری ماندگار تا وفاداری به روح اثر
نرگس آبیار، کارگردان سووشون هم با بیان این که وقتی آرزو کردم روزی کارگردان شوم، یکی از رؤیاهایم این بود که اثری بسازم که تمامقد درباره زن ایرانی صحبت کند، گفت: متنی را در اختیار داشتم که به نوعی همهچیز داشت: هویت ملی، میهنی، معرفتی، حتی ابعاد هرمنوتیکی. هرچه از ویژگیهای این اثر بگویم کم است، زیرا لایههای زیرین بسیاری در آن نهفته است.
وی افزود: تمام تلاشم را کردم که وفادار به «روح اثر» باقی بمانم. میدانم ممکن است در برخی جاها، حتی مخاطب را عصبانی کرده باشم اما این وفاداری برایم از هر چیز دیگری مهمتر بود. میدانستم کارگردانان زیادی بهخاطر همین پیچیدگیها سراغ چنین آثاری نمیروند، چون زندهکردن روح یک متن، چیزی فراتر از تصویرسازی صرف است. وقتی یک رمان را میخوانید، در ذهنتان فضاها، شخصیتها، احساسات و تخیلات خودتان را میسازید اما وقتی میخواهیم همان داستان را به تصویر بکشیم، باید با دقت به وجوه عاطفی، تخیلی و هرمنوتیکی اثر نزدیک شویم. ما حتی برخی سکانسها، مانند جنگ سمیرم را بر اساس اسناد تاریخی بازسازی کردیم تا به واقعیت نزدیکتر باشیم.
آبیار گفت: در مسیر ساخت، گاهی چیزهایی را کم کردیم یا افزودیم تا خوانایی اثر بیشتر شود. سعی کردم نگاه شخصی و برداشت خودم را نیز در اثر وارد کنم، نه از سر خودخواهی، بلکه برای جاندار شدن روایت. نمیدانم چقدر موفق شدم حق مطلب را ادا کنم، اما میدانم من و گروه ۲۰۰ نفرهای که همراه من بودند، با تمام وجود تلاش کردیم. اگر تفاوتهایی در اثر میبینید، برخی از آنها بهخاطر الزامات بیرونی بود. گاهی پیشنهادهایی برای حذف یا تعدیل برخی صحنهها مطرح شد اما باور دارم این اثر فقط برای سرگرمی ساخته نشده؛ پیامهایی جدی درباره شجاعت زنانه، عدالت و آزادی در دل آن نهفته است.
این کارگردان در پایان اظهار داشت: شاید مخاطب حتی بدون اینکه متوجه شود، در ناخودآگاه خود تحت تأثیر پیامهای آن قرار بگیرد. ما در این سریال از اسطورهها بهره گرفتیم، از سهراب و رستم گرفته تا سیاوش که اسطوره دیداری این اثر است. رنگ مشکی، یحیی تعمیددهنده، ابراهیم در آتش... همهچیز در این سریال، اشارههایی دارد که میخواهد بگوید: این داستان، درباره ایستادگی در برابر ستم است و اگر چیزی از این اثر باقی بماند، به گمانم آن «عسل کوچکی» است که در جان مخاطب تهنشین میشود؛ ماندگار و شیرین.
دیدگاه