رمانتیکبازی پیمان معادی و لیلا حاتمی در شبهای سخت تهران
شاید آنها که زمستان 66 را تجربه کردند در این ساعات با خود مرور خاطرات میکنند. شبهایی که با صدای آژیر و اعلام وضعیت قرمز سپری میشد، شبهای پناهگاه و آن دورهمیهای غیرمنتظره. حالا از آن شبها نزدیک به 4 دهه گذشته اما انگار تاریخ، آهنگ تکرار خود را کرده و هر چه که هست این شبها ایرانیها آن روزها را بیشتر مرور میکنند.

از سویی دیگر وایرال شدن سکانس مشهور فیلم "بمب یک عاشقانه" بهانهای برای ارجاع به آن روزهای پرهیاهو و البته ملتهب شده. ایرج (پیمان معادی) و میترا (لیلا حاتمی) زن و شوهری فرهنگی هستند که در تهران سال ۶۶ و در میانه بمبارانها دچار سردی شده اند و قهر کردهاند. آنها آن قدر به انتها رسیدهاند که حتی پس از شنیدن صدای آژیر قرمز هم به پناهگاه نمیروند و چیزی برای از دست دادن ندارند. از طرفی یکی از شاگردان ایرج در نوجوانی عاشق دختر همسایه شده است.
مواجهه خاص ایرج و میترا در زمان کشیدن آژیر خطر گلدرشت شده؛ آن لحظات که کسی به قول خودشان از یک دقیقه بعد هم اطلاعی ندارد. خلق یک موقعیت دراماتیک در اوج جنگ آن هم با گذاشتن کلاه کاسکتهایی که احتمالا قرار است جانپناه این زوج نهچندان سازگار شود. به هر حال شبهای پر سروصدای تهران حالا خیلیها را پرت کرده به این سکانس و البته فراتر از آن، شبهای زمستان 66 که با خرداد 1404 پیوند عمیقی برقرار کرده است.
دیدگاه