پرویز پرستویی: از کارگر ساختمان خواستم با فرغونش تمام تقدیرنامه‌های من را جمع کند و دور بیندازد!

اتفاقاتی پرستویی را مجاب کرد تا کمی از دنیای بازیگری فاصله بگیرد. این دوری خودخواسته البته مزیتی هم برای او داشته است؛ اینکه پرانرژی‌تر از گذشته راهش را در دنیای هنر ادامه دهد. اما بی‌تردید نمی‌توان حضور اجتماعی و فعالیت‌های خیرخواهانه‌اش را در کم‌رنگ‌ترکردن فعالیت‌های هنری‌اش بی‌تأثیر دانست.

پرویز پرستویی: از کارگر ساختمان خواستم با فرغونش تمام تقدیرنامه‌های من را جمع کند و دور بیندازد!

پرویز پرستویی می گوید: «فکر می‌کنم به‌عنوان هنرمند رسالتی بر عهده ما گذاشته شده است. حرفم شعاری به نظر می‌رسد ولی به آن اعتقاد دارم. به نظرم دو پرویز پرستویی وجود دارد. اگر همین الان رفیق 50ساله‌ام پای صحبت‌های ما بنشیند، قطعا تأیید می‌کند که من 50 سال پیش هم همین نظرات را داشتم، فقط شاید کمی دایره واژگانم تغییر کرده باشد که خب طبیعی است و به مرور آموخته‌هایی به آدم اضافه می‌شود. یک پرویز پرستویی ساخته و پرداخته بیرون از اینجا‌ست و دومی امانت پیش پرستویی اول و تصور مردم از من است. هر آن می‌تواند از من گرفته شود. نمی‌توانم آن را فراموش کنم و‌ دنبال زندگی‌ام بروم. مردم از من پیگیری می‌کنند که چرا کار نمی‌کنی؟ باید این توضیح را به کسانی که این سؤال را می‌پرسند بدهم که من از بازیگری خداحافظی نکرده‌ام، بلکه دنبال فرصت مناسبی برای حضور دوباره هستم. نمی‌توانم خداحافظی کنم، دنبال پرویز پرستویی اول بروم و زندگی کنم. 68 سال از خدا عمر گرفتم و شش روز هم برای خودم زندگی نکردم. اصلا وقت نکردم برای خودم زندگی کنم.

اساسا عوالم ما مثل بچه‌هاست. دقیقا مثل کودکی که همراه پدر و مادرش به میهمانی می‌رود و از او می‌خواهند همراه بچه‌ها در حیاط بازی کند. چند دقیقه بعد می‌بینی بین بچه‌ها دعوا شد و همگی برگشتند. دلیل را که می‌پرسی متوجه می‌شوی مثلا یکی از بچه‌ها رابطه خوبی با دیگری پیدا نکرده. من هم در این جامعه زندگی می‌کنم. نمی‌توانم بگویم اتفاقاتی که در این چند ماه تجربه کردیم، به من ربطی ندارد. کار ما بازیگری است. متنفرم از اینکه بیان کنم به خاطر پول پیشنهاد بازی در فیلمی را قبول کردم. اگر روزی چنین حرفی را از من شنیدید، روز مرگ من است. همیشه در انتخابم پول اولویت آخر است. اگر پول در انتخابم نقش داشت که الان سر کار بودم و امکانات بهتری داشتم؛ اما من به داشته‌هایم راضی‌ام. یک فریم عکس از من در خانه‌ام نمی‌بینید. نه اینکه کسانی که عکسی از خودشان به در دیوار خانه‌شان نصب می‌کنند، کار اشتباهی کرده‌اند. منظورم این است که وقتی وارد خانه من می‌شوید، اصلا فراموش می‌کنید بازیگرم. هیچ نشانه‌ای از من وجود ندارد. چند سال پیش وقتی مشغول جابه‌جایی به خانه دیگری بودم، کارگر ساختمانی در کوچه کار می‌کرد. صدایش کردم و پولی دادم و از او خواستم با فرغونش تمام تقدیرنامه‌هایی را که در تمام این سال‌ها گرفتم، جمع کند و دور بیندازد. تمام آرشیو مجله فیلم، گزارش فیلم و فیلم و سینما را که مصاحبه‌های من در آنها چاپ شده بود، دور انداختم. با احترامی که برای تمام مجلات سینمایی قائلم، با خودم فکر کردم آرشیو نگه داشتم که چه بشود؟»

 

منبع: بیتوته
کد مطلب: ۳۸۳۵۵۹
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت