مستندی از همزیستی ۴ ساله با لکلکها
هیمن خالدی کارگردان مستند «بالهای آوازخوان» با اشاره به چالشهای ساخت مستند درباره تعامل مردم روستای کردستان با لکلکها، درباره لزوم اکران مستند توضیح داد.
هیمن خالدی کارگردان مستند «بالهای آوازخوان» که در بخش آثار بلند نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد درباره پرداختن به موضوع مهاجرت گفت: موضوع مهاجرت دغدغه بسیاری از فیلمسازان و هنرمندان بوده است و من نیز همواره چند موضوع را برای ساخت فیلم در ذهن دارم. در حین تحقیقات برای یک پروژه دیگر، به تعامل مردم یکی از روستاهای کردستان با لکلکها و موضوع مهاجرت این پرندگان علاقهمند شدم. علاقه به لکلکها از کودکی و از طریق ترانهها و قصههای کردی که در آنها لکلک شخصیت محوری است، در من شکل گرفته بود. همواره برایم این پرسش مطرح بود که چرا در فرهنگ کردی بازگشت لکلکها که نماد مهاجرت هستند، تا این اندازه اهمیت دارد و حتی آئینهایی حول آن و برای خوشآمدگویی به لکلکها شکل گرفته است. وقتی از تهران به زادگاهم در کردستان بازمیگشتم، شاهد مراقبت روستاییان از لکلکهای آسیبدیده بودم و این مساله برایم جالب بود.
وی ادامه داد: در ادامه تحقیقاتم، به روستایی خاص رسیدم که تعامل مردم با لکلکها در آنجا بسیار چشمگیرتر بود؛ آنها روی خانههای خود برای لکلکها لانه میساختند. این موضوع من را بر آن داشت تا برای تحقیق دقیقتر، از تهران به کردستان مهاجرت کنم و چند ماه در آن روستا زندگی کنم. در آنجا با پیرمرد و پیرزنی آشنا شدم که سال گذشته از یک لکلک مجروح بر اثر برخورد با سیمهای برق فشارقوی مراقبت کرده بودند. وقتی از آن پیرزن پرسیدم که اگر سال آینده نیز با چنین موردی روبهرو شود آیا دوباره همین کار را میکند، پاسخش مثبت بود. همزمان، متوجه شدم دختر همان خانواده در حال آمادهسازی برای مهاجرت به بریتانیا است. این تقارن جالب بین مهاجرت پرندگان و مهاجرت انسانی و همچنین تضمین آن زن برای ادامه مراقبت، من را تحت تأثیر قرار داد و نقطه اوجی بود که من را مصمم به ساخت این مستند کرد.

زمین فروختم، دوربین گرفتم
این کارگردان درباره روند تولید و پستولید فیلم و چالشهای آن توضیح داد: کل فرآیند از تحقیق تا فاینکات حدود چهار سال به طول انجامید. تحقیق میدانی حدود یک سال و نیم، فیلمبرداری نزدیک به یک سال و مراحل پستولید شامل تدوین، صداگذاری و اصلاح رنگ نیز بیش از یک سال زمان برد. از آنجایی که این اثر یکی از اولین تجربیات حرفهای من محسوب میشد، با چالشهای متعددی مواجه بودیم. انتخاب دوربین مناسب از اولین چالشها بود زیرا دوربین اولیه ما در گرمای شدید تابستان دچار مشکل میشد و لحظات نابی را از دست میدادیم. نهایتاً مجبور شدیم با فروش زمین، دوربین حرفهایتری تهیه کنیم.
خالدی درباره چالش ارتباط گرفتن با آدمها برای ساخت مستند توضیح داد: چالش اصلی دیگر، کار با افراد حاضر در فیلم، به ویژه آن پیرزن و پیرمرد روستایی و دیگر اهالی روستا بود. آنها قبلا تجربه همکاری با گروه فیلمبرداری را نداشتند و نگران امنیت لکلکها بودند درنتیجه ایجاد رابطه اخلاقی و مبتنی بر اعتماد با آنها زمانبر بود. همسرم که یکی از تهیهکنندگان فیلم بود، با من همراه شد و در دوران تحقیق بارها به دیدار آنها رفتیم تا این اعتماد و رابطه عمیق ایجاد شود. امروز آنها را بخشی از خانواده خود میدانم.

چالش فیلمبرداری از پرندگان بدون حضور مربی
وی ادامه داد: ما مربی حیوانات نداشتیم و فیلمبرداری از پرندگان وحشی مانند لکلک بدون حضور مربی حیوانات بسیار سخت بود. هدف ما ثبت همان لحظات ناب و واقعی تعامل میان اهالی روستا و لکلکها بود که خوشبختانه با توجه به بازخورد مخاطب بینالمللی، تا حد زیادی در این امر موفق شدهایم.
خالدی با اشاره به اهمیت جشنواره «سینماحقیقت» تصریح کرد: به نظر من، مستندسازی ایران در سالهای اخیر، بدون اغراق، پیشروتر از سینمای داستانی در جذب مخاطب بینالمللی، ارائه روایتهای نو و موفقیت در جشنوارهها بوده است. به طور مثال مستند «بالهای آوازخوان» نیز در جشنوارههای معتبری مانند بوسان جایزه بهترین فیلم مستند آسیا را دریافت کرد و در جشنواره بیافآی و زوریخ نامزد شد. رویدادهایی مانند «سینماحقیقت» میتوانند با تمرکز بر مستندهای مستقل و کمبودجه، بستری برای معرفی و تقویت بازار این فیلمها فراهم کنند.
این مستندساز با اشاره به لزوم تمرکز بر تبلیغات جشنواره «سینماحقیقت» گفت: اگرچه «سینماحقیقت» از اعتبار خوبی برخوردار است، اما به نظر میرسد در حوزه تبلیغات گسترده شهری، تلویزیونی و مجازی ظرفیت بیشتری برای فعالیت دارد. امسال نیز افزایش مخاطب از طریق تبلیغات هدفمند ضروری است.

چند پیشنهاد برای اکران مستند
خالدی در پایان با بیان چند پیشنهاد درباره اکران آثار مستند متذکر شد: پیشنهاد مشخص من این است که نهادهای متولی مانند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، میتوانند با فیلمسازان مستقل همکاری مشترکی داشته باشند و بستههای اکران ارائه دهند. مثلاً میتوان با ارائه بلیت ترکیبی، مخاطب را به تماشای همزمان یک فیلم داستانی و یک فیلم مستند تشویق کرد، یا تخفیفها و جوایزی مشابه آنچه برای فیلمهای داستانی در نظر گرفته میشود، برای مستندها هم در نظر گرفت. راهبرد دیگر، تعامل سازنده با نهادهای آموزشی مانند وزارت آموزش و پرورش و دانشگاهها است. میتوان قراردادهایی منعقد کرد که نمایش منظم هفتگی فیلمهای مستند در مدارس، دانشگاهها و ادارات را ممکن کند. حتی اگر این نمایشها با هزینه کم یا رایگان برای مخاطب باشد، اما حتماً باید حقالزحمه مناسبی به فیلمساز پرداخت شود. با تداوم این کار، مخاطب به تدریج به تماشای مستند عادت میکند و جنبه آموزشی مستند نیز تقویت میشود. من مطمئنم اکران مستند در این فضاها در درازمدت میتواند برای مخاطب به اندازه فیلم داستانی جذاب شود.
«بالهای آوازخوان» نخستین تجربه کارگردانی مستند بلند هیمن خالدی است و با روایتی موازی و درهمتنیده از زندگی سه زوج، مواجهه آنها با مسئله مهاجرت را به تصویر میکشد. لوکیشن فیلم، روستای درهتفی در مریوان کردستان است؛ جایی که انسانها و لکلکها در همزیستیای کمنظیر زندگی میکنند.
تهیهکنندگان این فیلم اینا تدژوا , زینا برویان و سرگل مرادی هستند و اثر بهصورت مشترک توسط گرجستان، بلژیک و ایران تولید شده است.
عوامل اصلی فیلم عبارتند از مشاور هنری و تدوین: لقمان سخنور، فیلمبردار: وریا عبدیانی، صدابردار: مهدی یگانه، صدابردار بخش دوم: ارسطو مفاخری، دستیار کارگردان و برنامهریز: صادق امیدبخش، طراحی صحنه: حمیده رسولی، مدیر تولید: ساکو ابراهیمی، صداگذاری: بهمن اردلان، موسیقی: ستار اورکی، طراحی پوستر: شعیب مکتبداری، مشاور رسانهای: گلاویژ نادری.
دیدگاه