داستان صوتی در این شهر دزد وجود ندارد قسمت آخر

سحرگاهان که سپیده می زد، «داماسو» به اتاق داخل شد. زنش آنا که فرزندی ۶ ماهه در شکم داشت، روی تخت نشسته بود. داماسو متوجه شد که همسرش تمام شب را در انتظار بازگشت او بیدار مانده است...

داستان صوتی در این شهر دزد وجود ندارد قسمت آخر
کد مطلب: ۳۵۴۴۶۶
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت