داستان صوتی ساده دل نوشته گوستاو فلوبر قسمت دوم
«سادهدل» نوشتهی «گوستاو فلوبر» در پنج بخش به شرح زندگی کلفتی به نام فِلیسیته میپردازد.
نویسنده به شخصیت اول داستان یعنی فلیسیته برمیگردد تا از ویژگیهای او مخاطب را مطلع کند: « فلیسیته هر روز صبح زود از خواب برمیخاست تا نماز بگزارد و یکسره تا شب کار میکرد. سپس هنگامی که شام به پایان میرسید و ظرفها برچیده میشد و کلون در انداخته میشد، روی آتش بخاری را با خاکستر میپوشاند و جلوی بخاری تسبیح در دست میخوابید. در چانه زدن بر سر قیمتها هیچکس یکدندهتر از او نبود و از نظر پاکیزگی، برق قابلمههای او مایهی نومیدی همهی خدمتکاران دیگر بود»(همان:151) او پس از شرح کارآمدی کلفت به ویژگیهای ظاهری او معطوف میشود تا آن را هم برای خواننده شرح دهد: «همهی سال، دوشاندازی از کتان باسمهای که از پشت سنجاق میخورد، کلاه بندداری که مویش را میپوشاند، جورابهای ساقه بلند خاکستری، دامن قرمز رنگ، و روی ژاکتش پیشبند پیش سینهداری که پرستارها در بیمارستان میپوشند بر تن داشت. صورتش باریک و صدایش نازک بود. در بیست و پنج سالگی اغلب گمان میکردند چهل ساله است. به پنجاهسالگی که رسید، دیگر سن خاصی را نشان نمیداد. همیشه خاموش و راست قامت و بیشتاب بود و به عروسکهای چوبی کوکی میمانست.»
دیدگاه