دفاع پدر ۹ فرزند از «نون خ»

سیروس سپهری بازیگر سریال کمدی شبکه یک، از همکاری با سعید آقاخانی می‌گوید و به انتقادها درباره پرماجرا نبودن فصل چهارم پاسخ می‌دهد.

دفاع پدر ۹ فرزند از «نون خ»

 یکی از بازیگران بومی سریال «نون خ» که از فصل اول در این مجموعه حضور داشته، سیروس سپهری است. این بازیگر کرمانشاهی که سابقه فعالیت در تئاتر و شبکه استانی را دارد، با مجموعه «نون خ» و شخصیت «ادریس» شناخته شد و پس از آن در فصل‌های بعدی این سریال نیز ایفای نقش کرد. شخصیت او به عنوان فردی محافظه‌کار و پدری مهربان و خانواده دوست، در «نون خ 4» نسبت به فصول قبل، حضور پررنگ‌تری در قصه دارد. سیروس سپهری این روزها علاوه بر تلویزیون، روی صحنه تئاتر نیز حضور دارد و مشغول اجرای نمایش «معرکه در معرکه» به کارگردانی سیاوش طهمورث است. به بهانه «نون خ 4»، با سپهری گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

از همان ابتدا چطور شد که به گروه «نون خ» اضافه شدید؟

من از سال 57 تئاتر کار می‌کنم. تقریبا از سال 83 آمدیم ساکن تهران شدیم و کار را از صفر یا حتی زیر صفر شروع کردم چون شرایط تهران، رابطه‌ها و واسطه‌ها فرق می‌کند. حتی تصمیم گرفتم قید کار را بزنم تا این که به اصرار همسرم و تشویق ایشان ادامه دادم. مشغول بازی در یک تئاتر بودم که یکی از بچه‌ها گفت سعید آقاخانی یک سریال کُردی می‌سازد و به شهرستان‌ها رفته‌اند و دنبال بازیگر می‌گردند. من هم از طریق آقای مصطفی تنابنده، به پروژه اضافه شدم.

چون نتیجه خوب بود، کاراکتر «ادریس» ماندگار و در این فصل پررنگ‌تر شد؟

بله و این که سیاست جامعه تشویق به فرزندآوری بود، «ادریس» هم در این قصه فرزندان زیادی دارد. قبلا می‌گفتند «ادریس» و 9 بچه او و فرزندانش را نمی‌دیدیم، اما در این فصل یکی از فرزندانم مهندس کشاورزی و دیگری پرستار است. قصه به خانه و خانواده او ورود کرد و بالطبع شخصیت «ادریس» هم پررنگ شد.

به نظرتان پررنگ شدن حضور «ادریس» در قصه تاثیر مثبتی در «نون خ 4» داشته است؟

اجازه بدهید نظر خودم را نگویم و بازخورد مخاطبان را بگویم. جزو یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌ها شده است. اگر دقت کرده باشید این شخصیت را سال به سال پیرتر در نظر می‌گیرم، مثلا قبلا هنگام راه رفتن دست‌هایم را پشت سرم می‌گذاشتم، اما الان این طور نیست. به فنون و تکنیک بازیگری توجه می‌کنم. تاکید آقای آقاخانی روی «بازی» نکردن و «رئالیستی» بودن است. تماشاگر هم متوجه می‌شود کسی که بازی می‌کند، یک وصله است و تمام تلاش آقای آقاخانی هم در هدایت بازیگران این است که رئالیستی بازی کنید، این قصه یک قصه رئالیستیِ مردمی است و باید بازی رئالیستی داشته باشد.

جزئیات این شخصیت، مثلا تکیه کلام «مزارت گلباران» از همان ابتدا در فیلم نامه بود؟

مثلا در فصل دوم، خودِ آقای آقاخانی این جمله را می‌گفت: «کی بود که بهترین برنج‌ها رو درست می‌کرد؟»، یک‌بار من این را بداهه گفتم و آقای آقاخانی گفت چقدر این جمله به دهن «سیروس» بهتر می‌نشیند. یک جاهایی حتی اصلا نوشته نشده بود. تکرار زیاد یک چیز باعث لوس شدن آن می‌شود، امسال فکر کردیم چه چیزی به این شخصیت اضافه شود. آقای وفایی «مزارت گلباران» را یکی، دو جا استفاده کرده بود، دیدیم بعضی جاهای دیگر هم راه دارد از این تکیه‌کلام استفاده کنیم و این کار را کردیم.

آقای آقاخانی چقدر از پیشنهادها و ایده‌های بازیگران استقبال می‌کنند؟

زیاد. شما ایده بده، اگر به کار بچسبد می‌گوید استفاده کن، اگر نچسبد می‌گوید نه بگذار کنار. اگر اغراق نکنم، آقای آقاخانی متخصص‌ترین، درجه‌یک‌ترین و کاربلدترین آدم در کمدی موقعیت است. ما در صحنه گُنگ هستیم و با وجود این که فیلم نامه را خواندیم، اما نمی‌دانیم در صحنه چه می‌شود. یک بار شب بود و آقای آقاخانی تنها بود، دیدم مثل رهبر ارکستر دست‌هایش را این طرف و آن طرف می‌کند. پرسیدم آقا سعید فلان چیز را لازم ندارید، چای نمی‌خورید؟ گفت دارم دکوپاژ می‌کنم! یعنی از قبل می‌دانست فردا و پس فردا، چه اتفاقاتی خواهد افتاد. ما یک پلان را می‌گیریم بعد کات و شرایطش وجود ندارد پلان بعدی را بگیریم، به همین دلیل پلان مربوط به یک قسمت دیگر را می‌گیریم، اما مثلا چهار روز بعد، وقتی می‌خواهیم ادامه آن پلان را بگیریم، دقیقا ریتم، ضرباهنگ کار و همه چیز را به یاد دارد و می‌داند.

پس با این اوصاف تجربه همکاری با ایشان برای شما خوب بوده است.

بله، خیلی. این‌ها مربوط به بخش فنی کار است. از لحاظ اخلاقی و رفتاری هم طی این 5 سال که با ایشان آشنا شدم، حس می‌کنم خدا یک برادر دوم به من داده. این طور برایتان بگویم ایشان «نورالدین خانزاده» است. شخصیتی مهربان، دوست داشتنی، مردم‌دار و دلسوز.

نظرات و واکنش‌ها این انتقاد وجود دارد که «قصه» فصل چهار کمتر شده و انسجام داستان نسبت به قبل کمتر است، اما فصل‌های قبل پرماجراتر بود.

مردم همیشه لطف دارند و سعی می‌کنند نقاط قوت را بگویند، اما بعضی دوستان هم انتقاد می‌کنند. ما در فصل یک، تخمه را داشتیم و شاخ و برگ‌هایش، فصل دو زلزله و شاخ و برگ‌هایش، فصل سه معدن و شاخ و برگ هایش و این فصل هجوم گرگ‌ها به گله را داشتیم. نمی‌توانیم این را با یک قسمت جمع کنیم، باید نشان بدهیم گرگ‌ها آمدند اهالی تصمیم گرفتند شکارچی بیاید، یکی مخالف و دیگری موافق است، در کنار این، آدم‌های سودجویی را داریم که از موقعیت سوءاستفاده می‌کنند. به نظر من این فصل زیاده‌گویی نداشت، شاید یک جاهایی ریتم قصه کمی بالا و پایین شود، اما این که بگوییم اضافه‌گویی کردیم یا این که خدای ناکرده خواستیم به کار آب ببندیم، این طور نبوده. واقعا می‌گویم که سعید آقاخانی حتی از یک پلان هم به راحتی نمی‌گذرد.

بله موضوع همین است که ماجرای گرگ از یک جایی کمرنگ شد و ماجراهای فرعی بیشتر مطرح شدند.

ما اگر می‌خواستیم تا آخر به گرگ بپردازیم، می‌شد یک قصه هجوم گرگ‌ها. همیشه هر قصه‌ای شاخ و برگ‌هایی دارد و ما به مرور زمان به سمت شاخ و برگ‌ها رفتیم. در کنارش، حضور گرگ هم بود و حس می‌شد حتی با یک تک دیالوگ. گرگ به گله زده، مردم آن را فراموش می‌کنند و می‌روند سمت کینه دیرینه با ده بالا. من همیشه می‌گویم در «نون خ» هدف یکدستی و یکدلی مردم، گفت وگو کردن، با هم تصمیم گرفتن و به توافق رسیدن، در تمام این چهار فصل مستتر بوده و هدف هم همین است که مردم! باید منافع شخصی را کنار بگذاریم و به منافع جامعه و موقعیتی که در آن هستیم فکر کنیم.

منبع: خراسان
کد مطلب: ۳۶۷۱۴۰
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت