«روز خداحافظی»؛ یک مدیتیشن سینمایی درباره مرگ و زندگی
داریوش رشادت، بازیگر فیلم «روز خداحافظی»، این اثر را فرصتی برای تامل درباره زیستن و فقدان میداند و میگوید: با خواندن فیلمنامه بارها گریستم. این فیلم کوتاه، بحران درونی شخصیتها را در بطن سکوت روایت میکند.

فیلم کوتاه «روز خداحافظی» به نویسندگی و کارگردانی فرزاد رنجبر و تهیهکنندگی سیدمحمدهادی آقاجانی در باشگاه فیلم رویاد وابسته به سازمان اوج و باشگاه فیلم سوره تولید شده است و در گروه سینمایی هنر و تجربه به نمایش درآمده است.
داریوش رشادت -بازیگر فیلم کوتاه «روز خداحافظی»- در گفتوگویی درباره مواجهه اولیهاش با فیلمنامه و جهان فیلم گفت: وقتی برای اولین بار متن را خواندم، حس نزدیکی عجیبی نسبت به آن داشتم. برخلاف تصور اولیهام که فکر میکردم فیلمنامه تخت و بیهیجان است، با نگاهی عمیقتر و به خصوص پس از گفتوگو با فرزاد رنجبر، کارگردان فیلم و دیدن فیلمهای نوری بیلگه جیلان، متوجه شدم تعلیق اثر نه در کنشهای بیرونی بلکه در بحرانهای درونی شخصیتها نهفته است؛ بحرانی که در بطن سکوت و فرسایش تدریجی جان میگیرد.
او با اشاره به فرآیند آمادگی جسمی برای این نقش توضیح داد: زمانی که پیشنهاد بازی در نقش «رضا» به من داده شد، ۷۰ کیلو وزن داشتم. اما برای نزدیک شدن به واقعیت جسمانی بیماران ALS، تصمیم گرفتم وزنم را تا حدود ۵۰ کیلو کاهش دهم. رژیم غذایی سخت، تمرینهای جسمی کنترل شده و نظارت پزشک بخشی از این مسیر دشوار بود. در نهایت به ۵۱-۵۲ کیلو رسیدم؛ وزنی که حتی راه رفتن را هم برایم سخت کرده بود. اما فکر میکنم این میزان از تعهد، برای شکل گیری باورپذیر نقش ضروری بود.
رشادت، دو وجه مکمل نقش خود در این فیلم را فیزیکی و روانی دانست و تاکید کرد: در حالی که حدود ۷۰ درصد نقش به واسطه فیزیک بدنی تعریف شده بود، اما دنیای درونی شخصیت، یعنی تنهایی، اضطراب و حس فقدان هم بخش مهمی از روایت را شکل میداد. ما با مردی مواجهیم که میداند زمان زیادی برای بودن کنار خانوادهاش باقی نمانده و این آگاهی، او را شکنندهتر از هر چیز دیگری میکند.
او شخصیت«رضا» را پدری تنها و نگران توصیف کرد و افزود: رضا مردی است که فرزندانش را از دست میدهد، همسری در کنارش نیست و با آیندهای مبهم مواجه است. این نقش برای من فقط بازی نبود؛ روایت مردی بود که رویاهایش با واقعیت مرگ در تقابل قرار گرفته بود. اگرچه زمان فیلم کوتاه اجازه پرداخت بیشتر به ابعاد روانی نقش را نمیداد، اما سعی کردم با تمام وجود در لحظه، زندگی شخصیت رضا را حس کنم و در مقابل قاب دوربین به تصویر درآورم.
رشادت همچنین به پیشینه آشناییاش با فرزاد رنجبر اشاره کرد و توضیح داد: حدود ۱۵ سال پیش، به واسطه دوستی با برادر فرزاد با او نیز آشنایی داشتم. از آن زمان آثارش را دنبال میکردم و میدانستم که فیلمهای فرزاد رنجبر شخصی، جدی و عمیقاند؛ آثاری که ریشه در ناخودآگاه، رویاها و ترسهای درونی او دارند. همین ویژگیها باعث شد همکاری با او برایم هیجان انگیز و ارزشمند باشد.
او درباره تاثیر بازی در این نقش بر نگرش شخصیاش نسبت به مرگ گفت: این تجربه مرا به تاملی عمیق درباره مرگ رساند. در دوران کرونا، بسیاری از عزیزانمان را از دست دادیم و مرگ از یک مفهوم دور، به یک واقعیت نزدیک بدل شد. نقش رضا هم همین حس را برایم تداعی کرد؛ پدری که میداند فرصت زیادی ندارد و دیگر شاهد بزرگ شدن فرزندانش نخواهد بود. این فقدان، از هر مرگی دردناکتر است.
رشادت یکی از سختترین لحظات بازی در فیلم را سکانسی در کنار دخترش دانست و گفت: در آن صحنه، کنار ساحل و بادبادک بازی دخترم، تمام چیزی که از زندگی باقی مانده بود، همان لحظه بود. در چشمانش اوج زندگی را میدیدم که هیچ تصوری از آنچه قرار است بیافتد نداشت. میدانستم این آخرین باری است که او را میبینم. در همان لحظه داشتم با او خداحافظی میکردم، میدانستم دیگر هیچ لحظهای از نوجوانی یا بزرگ شدنش را نخواهم دید. این تلخی و سختی برای من بسیار سنگین بود. همین درک، چنان تلخیای به لحظه میداد که اشک از چشمانم سرازیر شد. برای همزادپنداری با چنین لحظههایی در زمان خواندن فیلمنامه بارها و بارها گریستم.
بازیگر فیلم «روز خداحافظی» با اشاره به اکران این فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه اظهار کرد: فیلم خوب، مثل عطر است؛ نیازی به تبلیغ و اغراق آمیز ندارد. اما بیشک دیده شدن فیلمهای کوتاه نیازمند حمایت رسانهها، اکران در گروه هنر و تجربه و تقویت سیستم پخش داخلی و بینالمللی است. علاقمندم این فیلم در خارج از کشور هم دیده شود و کاش امکانات بیشتری برای پخش جهانی آثار کوتاه داشتیم. امیدوارم «روز خداحافظی» شانس دیده شدن در جشنوارههای خارج از کشور را هم پیدا کند، چون موضوع آن جهان شمول و انسانی است.
رشادت در پایان گفت: برای من، این فیلم شبیه به یک مدیتیشن کوتاه و پرمعناست؛ فرصتی برای تامل درباره زیستن، فقدان و ارزش لحظهها. این فیلم فرصتی برای آرامش، غم انگیز ولی پرمعنا، که مرگ را تا حدودی لمس میکند و شاید کمک کند تا ارزش زندگی و زیستن را بهتر درک کنیم. اگر بتواند مخاطب را به فکر وادارد یا احساسی از درک نسبت به مرگ و زندگی در او ایجاد کند، به نظرم رسالت خود را انجام داده است.
دیدگاه