نیما یوشیج؛ روح نوپردازی که با دیگران نمیجوشید
ادبیات فارسی در صد سال گذشته تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. مبدع اصیلترین تغییرات در ادبیات معاصر ایران، نیما یوشیج بود که بهنوعی پساز قرنها دست به تغییراتی در فرم کلی شعر فارسی زد.
علی اسفندیاری، ملقب به نیما یوشیج، را بهعنوان پدر شعر نو در ادبیات فارسی به یاد میآورند. یوشیج انقلابی را در ادبیات فارسی به وجود آورد که پساز او نیز پیروان بسیاری پیدا کرد. او و پیروانش، بخشی از زیباترین اشعار ادبیات ایران را در صد سال گذشته خلق کردند.
زندگی نیما یوشیج
زندگی پرفرازونشیب نیما، همیشه با مشکلات عدیدهای نیز همراه بود. نیما شاعری بود که روح سرکشی داشت و این روح سرکش علاوهبر اشعار او، زندگی شخصیاش را نیز تحتشعاع قرار میداد.
نیما یوشیج در 21 آبان 1276 در روستای یوش، از توابع شهرستان نور متولد شد. پدرش که از مردمان اصیل مازندران بود، مردی گلهدار و کشاورز بود که فنون گلهداری، سوارکاری و کشاورزی را به فرزندانش نیز آموزش میداد.
نیما در روزگار کودکی، چندان اهل درس خواندن نبود. کودکی او به سرکشی در مدرسه و آمیزش با طبیعت سپری شد. او که تا 12سالگی در یوش زندگی میکرد، انس ویژهای با دشتها و جنگلهای مازندران پیدا کرده بود. در همین اثنا بود که به صلاحدید پدرش و برای تحصیل بههمراه خانواده به تهران مهاجرت کرد.
ورود نیما به تهران با دردسرهای زیادی همراه بود. تحمل شهر برای کودکی که به زندگی در طبیعت شمال ایران عادت کرده بود، بسیار سخت مینمود. به همین دلیل بود که نیما در تهران بهعنوان کودکی شرور و درسنخوان شناخته شد که در میان همه درسهای مدرسه، تنها و تنها به انشا و نقاشی اهمیت میداد. بااینحال، در همین دوره، با تشویق یکی از معلمانش، به شعر گفتن و یادگیری زبان فرانسه رو آورد.
پساز اتمام تحصیل، نیما بهعنوان کارمند به استخدام وزارت دارایی درآمد. در وزارت دارایی، بهسبب فاصلهای که میان عوالم معنوی و شغلش احساس میکرد، تبدیل به فردی مشاجرهگر و بدخو شد. چندینبار شغلش را در وزارت دارایی رها کرد و هربار با اصرار خانوادهاش دوباره به محل کارش بازگشت. بااینوجود در نهایت تصمیمش را گرفت و بعداز چند سال از این وزارتخانه استعفا کرد.
در سال 1300 نامش را -که تا پیش از آن «علی» بود- به نیما تغییر داد و نوشتههایش را نیز با همین نام منتشر کرد. او در همین سال منظومهای را با نام «قصه رنگپریده» منتشر کرد. بااینوجود با انتشار شعر افسانه بود که نام نیما بهعنوان شاعری نوپرداز در محافل ادبی ایران شنیده شد. هرچند که بسیاری از شاعران آن زمان که طرفدار سنتهای ادبی بودند از قبیل ملکالشعرا بهار و مهدی حمیدی شیرازی، به نقد اشعار نیما دست زدند، اما شعر نیما مسیر خودش را طی کرد و در نهایت تاثیری را که باید میگذاشت، گذاشت.
شهرت نام نیما، تاثیری بر زندگی شخصی او نداشت. نیما که علاوهبر فقر از بیکاری نیز آزردهخاطر بود، بارها تهران را به مقصد یوش ترک کرد و در نهایت باز هم به تهران بازگشت. روح نیما با کارهای معمول جامعه سازگار نبود و ازطرفی نیز کاری را که دوست داشته باشد پیدا نمیکرد. این بود که نیما برای سالها در فقر و بیکاری زندگی کرد.
در سال 1304 یکی از دوستان نیما دختری به نام عالیه جهانگیر را به نیما معرفی کرد. نیما و خانواده او چندینبار به خواستگاری عالیه رفتند و هربار با جواب رد عالیه روبهرو میشدند. بااینوجود در نهایت نیما و عالیه در اردیبهشت سال 1305 در خانه عالیه با یکدیگر ازدواج کردند و سالها بعد پسری به نام شراگیم بهعنوان ثمره این ازدواج به دنیا آمد.
زندگی مشترک نیما نیز بهدلیل خلقیات خاصی که او داشت بهدرستی پیش نمیرفت. نیما برای سالها بیکار بود و عالیه که معلم بود، علاوهبر کارهای خانه، هزینههای زندگی خود و همسرش را نیز تامین میکرد. نیما در طول چندین سال، چندباری را به استخدام مراکز مختلف درآمد و هربار بنابه دلایلی دست از کار کردن میکشید.
بههرحال با همه سختیهایی که وجود داشت، در نهایت با کمک نیما، در سالهای پایانی عمر، او و همسرش خانهای خریدند و برای مدتی در آن با آسایش زندگی کردند. در زمستان سال 1338، نیما بههمراه پسرش در سفری به یوش، دچار ذاتالریه شد و پساز بازگشت از یوش بهفاصله چند هفته از دنیا رفت.
آفاق شعر نیما
در میان همه شاعران قرن گذشته شاید بتوان برای نیما یوشیج جایگاه ویژهتری را متصور شد. جایگاه ویژه نیما نه صرفا بهدلیل کیفیت اشعار او، بلکه بهسبب نوآوری مهمی که در ادبیات فارسی داشت تعیین میشود. باوجوداینکه پربیراه نمینماید اگر ادعا کنیم که شعر نیمایی بیشتر به پایمردی افرادی مانند مهدی اخوانثالث دوام و قوام یافت، اما این نوع از شعر و بهشکل کلی همه انواع شعر نو در ایران، بهنوعی مدیون و مرهون حضور نیما است.
شاعران بسیار زیادی وجود دارند که پساز نیما شعر نوشتهاند و همه آنها یا به شکل مستقیم و یا به طریقی غیرمستقیم تحت تاثیر نیما بودهاند. نیما از آن دسته از شاعرانی است که میتوان بهنوعی ادعا کرد که همه شاعرانی که پساز او به نوشتن شعر رو آوردهاند، حداقل از منظرهایی تحت تاثیر اشعارش قرار داشتهاند.
روح نیما، روح نوپردازی بود و این نوپردازی در اشعار او بهسادگی قابل پیگیری است. باوجوداینکه نیما یوشیج اولین کسی نیود که وزن و قافیه را در شعر فارسی دچار تغییر کرد، اما او در این میان از همه همعصرانش مصرتر و درعینحال آگاهتر بود.
دیدگاه