شوخی تلخ وزارت ارشاد با آخرین اثر شفیعی کدکنی/ واکنش ها

دفتر پرحاشیه توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این روزها صدای بسیاری از اهالی قلم را درآورده است. بعد از آخرین تصمیم گیری این مجموعه درباره اعلام سامانه مردمی اعلام تخلفات در کتاب و متعاقب ان انتشار نامه پر از درد سیدمهدی شجاعی درباره ممیزی کتابش که حتی محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم با واکنش واداشت در تازه ترین اقدام، شوخی تلخی از محمدعلی مرادیان، مدیر کل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانه وزارت ارشاد درباره اعطای مجوز به مجموعه شعر جدید محمدرضا شفیعی کدکنی در رسانه های منتشر شد با تصریح بر این نکته که کتاب او را « به چند نفر از اهالی شعر» داده‌اند تا نظرشان را بدانند و بعد «درباره کتاب تصمیم‌گیری شود.»

شوخی تلخ وزارت ارشاد با آخرین اثر شفیعی کدکنی/ واکنش ها

این  اظهارنظر شوک آور درباره اثر کسی بیان شد که یکی از وزنه های سنگین ادبیات فارسی در سالهای اخیر به شمار می رود.

شفیعی کدکنی کیست؟

محمدرضا شفیعی کدکنی (زادهٔ ۱۹ مهر ۱۳۱۸/ ۱۹۳۹ در کدکن) فقیه، ادیب، نویسنده، پژوهشگر و شاعر با تخلص م. سرشک اهل ایران است.در بین اشعارش شعر "در کوچه باغ های نشابور" آوازه بیشتری دارد.

دکتر شفیعی از استادان بارز و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ به شمار می‌رود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز مقام والایی دارد و صاحب سبک و شیوه خاصی است که او را به عنوان شاعری پیشرو می‌شناسند.

شفیعی کدکنی را باید در زمره شاعران اجتماعی دانست. او در اشعار خود تصویری از جامعه ایرانی در دههٔ ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را بازتاب می‌دهد و با رمز و کنایه آن دوران را به خواننده نمایانده، دلبستگی و گرایش فراوان به آیین وفرهنگ ایرانی و بخصوص خراسان را نشان می‌دهد. او از اندک محققین تاریخ و ادب فارسی است که به تاریخ کرامیه پرداخته و کتابی منقح در این باب فراهم کرده‌ است.

 کتاب های دیگر او مثل موسیقی شعر، صور خیال، ادوار شعر فارسی، زمینه‌های اجتماعی شعر فارسی، از جامی تا روزگار ما امروزه از کتاب‌های کلاسیک نقد ادبی محسوب می‌شوند. او علاقه‌مند به شعر فارسی است و علاقهٔ او به عرفان و نقد ادبی هم از همین جا نشأت می گیرد.

 شفیعی کدکنی از سال ۱۳۴۸تا کنون استاد دانشگاه تهران است. بدیع‌الزمان فروزانفر زیر برگهٔ پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت او». شفیعی از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث، شاعر خراسانی، به‌شمار می‌رود و دلبستگی خود را به اشعار وی پنهان نمی‌کرد.

در مهر ۱۳۹۸ در هفتمین دورهٔ جشنوارهٔ بین المللی هنر برای صلح، «نشان عالی هنر برای صلح» به سببِ بیش از نیم قرن تلاش در اعتلای فرهنگ و ادب پارسی به محمدرضا شفیعی کدکنی اهداء شد.

طبیعی است که با چنین گذشته پرباری، شنیدن سخنان یک مقام وزارت ارشاد درباره متوقف ماندن اعطای مجوز به آخرین اثر این استاد بلندآوازه ادبیات فارسی تا چه اندازه خنده دار است.

توضیح دوباره وزارت ارشاد

آش آنقدر شور بعد که بعد از چند ساعت از اعلام نظر مرادیان، معاون فرهنگی وزارت ارشاد مجبور به ارائه توضحیاتی در این باره شد.

یاسر احمدوند در توئیتی نوشت: اصولاً ارشاد هیچ‌گونه ارزیابی کیفی و  علمی درباره آثار ندارد،‌ در هیچ حوزه‌ای نه در حوزه ادبیات و نه حوزه‌های دیگر و مسئولیت محتوایی و کیفی آثار بر عهده نویسنده است. ارشاد به مصوبه ۶۶۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان دبیرخانه هیئت نظارت عمل می‌کند،‌ اگر مواردی مغایر با آن مصوبه وجود داشته باشد، آن را تذکر می‌دهد که اصلاح شود. اما کیفیت آثار در هیچ زمینه‌ای مربوط به ارشاد نمی‌شود و نویسندگان خودشان مسئولیت کیفیت و ادعاها و مطالبی را که ارائه می‌کنند بر عهده دارند.

معاون فرهنگی ارشاد با بیان این‌که ارزیابی ادبی نسبت به آثار استاد شفیعی صورت نمی‌گیرد، افزوده است:‌ نه در مورد ایشان بلکه در مورد هیچ فرد دیگری، ارشاد جایگاه ارزیابی ادبی و کیفی ندارد. این شهبه ایجاد شده و لازم است پاسخ داده شود. هیچ محدودیتی در مورد انتشار آثار شفیعی کدکنی وجود ندارد. آثار ایشان هم مثل افراد دیگر ارزیابی ادبی و کیفی نمی‌شود. ایشان از مفاخر ما و چهره‌های عالی حوزه ادبیات هستند و به هیچ وجه آثارشان به عنوان یک اثر در سنجه داوری‌های ادبی در ارشاد قرار نمی‌گیرد.

واکنش ها

بعد از انتشار اظهارنظر مدیر کل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانه وزارت ارشاد، این خبر با واکنش های مختلفی روبرو شد. در همین زمینه علی ربیعی وزیر پیشین وزارت کار در یادداشتی  با عنوان « کدکنی هم ممیزی می‌شود؟» در کانال تلگرامی خود  نوشت: خبر ناباوارانه بود. «نامه‌ای به آسمان» کدکنی به داوری ارشادی‌ سپرده شد! می‌اندیشم اگر حافظ، سعدی، خیام و مولانا امروز می‌خواستند مجوز بگیرند چه می‌شد؟

پیش از این بسیار شنیده می‌شد چرا دیگر کمتر کسی در عرصه فرهنگ و ادبیات همچون شفیعی کدکنی‌ها به عرصه ظهور می‌رسد، امروز جواب این سوال را گرفتند. شفیعی کدکنی یادآور شعرا و ادبای چند نسل گذشته تا به امروز است. بزرگ شدن کدکنی نتیجه هیچ سیاست‌گذاری حمایتی،هدایتی و ارشادی و.... نبوده است. مفتخرشدن به انتشار کتاب کدکنی و سپاس و قدردانی از او،  رسم پاسداشت بزرگی است.

شفیعی کد کنی از ارشاد بسی  بزرگتر است.

آدرس ارشاد مشخص است : میدان بهارستان 

آدرس شفیعی کد کنی کجاست ؟

همان است که در شعر خود گفت:

طفلی به نام شادی دیریست گم شده است با چشمهای روشن براق 

با گیسویی بلند، به بالای آرزو

هر کس ازو نشانی دارد،

ما را کُنَد خبر

این هم نشانِ ما:

یک‌سو، خلیج فارس

سویِ دگر، خزر

 

عباس عبدی فعال سیاسی هم در واکنش به این خبر در شبکه اجتماعیایکس نوشت: پس از کدکنی نوبت به مولوی و حافظ و سعدی و ... هم خواهد رسید. ‌همین الان اگر نهج‌البلاغه را بدون انتساب به امام علی برای گرفتن مجوز بدهند، بعید است که مجاز شناخته شود.

محمدرضا جوادی یگانه استاد دانشگاه تهران هم اینگونه واکنش نشان داد: جای آن است که خون موج زند در دل لعل، زین تغبن که خزف می شکند بازارش

کامبیز نوروزی، حقوقدان و فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:

 این که مدیرکل توسعه کتاب و کتاب خوانی می‌گوید" کتاب شفیعی کدکنی را داده‌ایم چند نفر بخوانند تا مجوز بدهیم" نشان است از افول فزاینده فرهنگ و آزادی بیان در سیاستهای فرهنگی دولت.

یعنی که کتاب این مرد بزرگ و کم‌مانند اسیر و‌گرفتار نه یک نفر بلکه حلقه حصر ممیزها یا همان سانسورچی‌هاست.

 سانسور از لحاظ حقوقی کاملا مردود و نامشروع است اما اگر کسی هم بخواهد در مقام سانسورچی در مورد کتاب شخصیت کم‌مانند بزرگی مانند شفیعی کدکنی چیزی بگوید باید قدش لااقل به زانوی او برسد. چه کسی هست در این حلقه که جرأت چنین ادعایی باشد؟

سابقه نشان داده است کسی که از قبیله  فضل و علم و دانش است خود را به حلقه ممیزها وارد نکرده‌ و ارزش خود را مضمحل ننموده است.

قلندران حقیقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست

اشباه و نظایر همین‌ قوم بودند که سالها پیش حتی پخش مناجات آسمانی شجریان در ماه رمضان از تلویزیون ممنوع کردند. اما هنر خود عیان شود

کتاب شعر تازه شفیعی کدکنی به نام نامه‌ای به آسمان در وزارت ارشاد گیر کرده‌است. ارشادی‌ها به کار ممیزی‌اند. این مواجه با رفیع‌ترین قله‌های بی‌جانشین فرهنگ و ادب و هنر مصداق همان است که خواجه گفت

حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی

هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت

فرهنگ ایرانی البته در طول قرنهای‌ متمادی هیچگاه مقهور سیاست نبوده‌ است. پهلوانان فرهنگ و هنر و ادب پشت گردن‌کلفتهای بی‌هنر عرصه سیاست را در طول قرن‌های متمادی به زمین رسانده‌اند.

وزارت ارشاد چنان در کار ممیزی اوج گرفته است که با راه‌اندازی سامانه نظارت مردمی، فرهنگ سانسور و ممیزی را به میان مردم هم می‌خواهد بکشاند. این حد از گرایش به سانسور بی سابقه است.

 

 

 

کد مطلب: ۳۷۲۳۷۷
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

  • سیما ارسالی در

    خدا نکنه کسبی کوچکترین اشتباهی بکنه عبدی هاو......منتطرند

دیدگاه

تازه ها

یادداشت