وقتی فارسی زبان رسمی دربار هند بود
زبان فارسی در کشورهای شرقی ایران به ویژه پاکستان و افغانستان و به ویژه هند جایگاه ویژهای دارد و مطالعه آثار این حضور طولانی تمرکز و دقت خاصی میطلبد.

مهدی رحیمپور، متولد ۱۳۵۹ در تبریز است و مقاطع تحصیلی خود را در همان شهر گذرانده است. دانش آموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی است و هم اکنون ۱۵ سال است که عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبهقاره است، با او درباره فعالیت گروه این گروه فرهنگستان و نکات مهم فعالیت آن به گفتگو نشستیم که بخش اول ان را در ادامه میخوانید:
گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبهقاره از کی در فرهنگستان تأسیس شد و چرا این نیاز وجود داشت که یک گروه جدا برای شبهقاره داشته باشیم؟
هدف اصلی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علاوه بر صیانت از زبان فارسی و اعتباربخشی به جایگاه آن، به نوعی سیاستگذاری در این حوزه نیز محسوب میشود. به عبارت دیگر، این نقل قول از دکتر حداد عادل است که مشابه نقش بانک مرکزی در نظام بانکی، فرهنگستان نیز همین وظیفه را در قبال زبان فارسی بر عهده دارد؛ یعنی سیاستگذاری در عرصه زبان که اصلیترین و محوریترین نقش آن به شمار میرود. بر پایه همین نقش، گروههای وابسته، طرحهایی را اجرا و اقداماتی را پیش میبرند که در راستای تحقق همین سیاستها قرار دارد.
در واقع، این محوریتی که گروه «زبان و ادب فارسی در شبهقاره» دارد و با اطمینان میتوانم بگویم تنها گروهی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که نام «زبان و ادب فارسی» به صراحت در عنوانش وجود دارد. اگر گروههای دیگر را ملاحظه بفرمائید، همگی به طور غیرمستقیم به زبان فارسی مرتبط هستند، با عناوینی مثل ادبیات تطبیقی، آموزش زبان فارسی، آسیای صغیر یا گویشها. تنها گروهی که به طور کامل نام «زبان و ادب فارسی» رو در عنوان خود دارد، گروه «دانشنامه زبان و ادبیات فارسی در شبهقاره» است که در سال ۱۳۷۲ با هدف شناسایی جایگاه زبان فارسی و تحقیق در زمینه زبان فارسی در هند و پاکستان تأسیس شد.
این ناظر به نقش زبان فارسی در شبه قاره است؟
بله. همانطور که مستحضرید، از قرن پنجم هجری و حتی احتمالاً پیش از آن، زبان فارسی به واسطه لشکرکشیهای پادشاهانی همچون سلطان محمود غزنوی به سرزمینهای هند و پاکستان، به ویژه از منطقه سند، وارد این قلمرو شد. از همان دوران، زبان فارسی جایگاهی بسیار ویژه یافت تا جایی که در مقطعی، زبان رسمی دربار بود. بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، دریافتیم که در قرن هفتم هجری، زبان فارسی زبان رسمی دربار بوده، مکاتبات اداری و سلطنتی تماماً به فارسی انجام میشده و حتی به تدریج در خانقاهها و سپس فضای عمومی جامعه نفوذ کرده است. این روند تا دورههای متأخر و همزمان با حضور انگلیسیها ادامه یافته است.
خلاصه آنکه زبان فارسی برای دستکم هزار سال در آن منطقه سلطنت میکرده است. البته این حضور با فراز و نشیبهایی همراه بوده؛ در برهههایی افول کرده و در مقاطعی—بهویژه در دوران اوج سبک هندی در عصر صفوی—در اوج قرار گرفته است.
این حضور دیرینه و قدرتمند زبان فارسی در شبهقاره باعث شد متولیان امر در فرهنگستان — که در آن زمان تنها دو یا سه سال از تأسیس آن میگذشت (فرهنگستان زبان و ادب فارسی کنونی در سال ۱۳۶۹ تأسیس و در سال ۱۳۷۲ رسمیت یافت) توجه ویژهای به این منطقه نشان دهند. گروه «زبان و ادب فارسی در شبهقاره» از نخستین گروههای علمی تشکیلشده در فرهنگستان بود که همین امر، اهمیت موضوع را نشان میدهد.
چه کسانی اینجا فعال بودند؟
در همین راستا، این گروه تشکیل و شورای مدخلگزینی برای آن تعریف شد که شامل افرادی همچون استاد منزوی (فهرستنگار برجسته)، محمد سلیم مظهر، محمد سلیم اختر، دکتر مهدی غروی و دکتر حاج سیدجوادی میشد.
لازم به توضیح میدانم در آن زمان — یعنی حدود سال ۱۳۷۳ — شرایط کتابخانهها و دسترسی به منابع به گونهای بود که امکان استفاده مستقیم از نسخ خطی بهراحتی فراهم نبود و این امر، انجام پژوهشهای میدانی و متنمحور را با دشواری مواجه میساخت. به تدریج، از اوایل تا اواسط دهه ۱۳۹۰، کتابخانهها از حالت بسته خارج شدند و دسترسی به نسخههای خطی تسهیل گردید. حتی شیوههای مدخلگزینی نیز متحول شد. با فراهمآوری نسخهها و همکاری ارزشمند همکارانمان در هند و نیز کتابخانههای هندی، رویکرد مدخلگزینی هم دگرگون شد. به گونهای که با انتشار تذکرهها و دستیابی به نسخ متعدد، امکان شناسایی و گزینش عناوین و شخصیتهای شایسته مدخلگزینی با دقت بیشتری فراهم آمد. از همان زمان، اهمیت زبان و ادبیات فارسی در شبهقاره بیشازپیش آشکار و برجسته شد.
با توجه به اولویتهای این گروه، مدخلگزینی عمدتاً بر اساس حوزههای مرتبط با زبان فارسی، شاعران، عُرفا و همچنین موضوعاتی نظیر هنر و معماری انجام میشد. به عبارت دیگر، افرادی که در حرفههایی همچون معماری، نقاشی و خوشنویسی فعال بودند نیز در میان مداخل جای داشتند.
با این حال، بیشترین اهمیت به شاعران و عرفا اختصاص مییافت، منابع موجود هم این امر را تأیید میکردند. تعداد شاعران و عرفایی که به زبان فارسی شعر سروده یا کتاب تألیف کردهاند، به مراتب بیشتر از تعداد خوشنویسان یا دیگر هنرمندان فعال در آن منطقه بوده است که احتمالاً به دلیل سابقه طولانیتر شعر فارسی از قرن پنجم هجری در شبهقاره و گستردگی بیشتر آن در مقایسه با هنرهایی مانند خوشنویسی است_ که با تأخیر بیشتری رواج یافته_ و طبیعتاً زمان کمتری را به خود اختصاص دادهاند.
در چه حوزههایی مدخل داریم؟ ادبیات را داریم، و هنر و عرفان و دیگر چه؟
جغرافیا و شهرهایی که زبان فارسی در آنجا رواج داشته، اُمرا و حاکمان محلی که حامی زبان فارسی بودند، و خدمات آنان به تاریخ و فرهنگ فارسی، از موضوعات عمده مورد بررسی این گروه بودهاند. با این حال، زبان و ادبیات فارسی و همچنین عرفان، بیشترین حجم پژوهشها را به خود اختصاص دادهاند.
در این سالها چه افرادی مدیر این گروه بوده اند؟ و چه کارهایی منتشر شده است؟
اکنون ۳۲ سال از تأسیس این گروه میگذرد. در این مدت، دو مدیر به صورت طولانیمدت مسئولیت آن را بر عهده داشتهاند: ابتدا آقای دکتر علیمحمّد موذنی، استاد دانشگاه تهران که دو جلد از مجموعه دانشنامه زبان فارسی در شبه قاره را منتشر کردند، و سپس از سال ۱۳۹۰ آقای دکتر محمدرضا نصیری که مدیریت گروه را عهدهدار شدند. در دوران ایشان، چهار جلد دیگر زیر نظرشان منتشر شد که در مجموع، تاکنون شش جلد به چاپ رسیده است. جلد ششم سال قبل منتشر شد.
هماکنون دو جلد دیگر (جلد هفتم و هشتم) در دست تهیه است. پیشبینی میشود تا پایان سال، مدخلهای این مجلدها تعریف، تألیف، ویرایش و کنترل منابع آنها انجام شود. بر اساس برنامهریزی کنونی، احتمالاً جلد هفتم در تابستان سال آینده منتشر خواهد شد.
پرسش دیگرم این است که مدخلهای تدوینشده در این دانشنامه به صورت کتاب و در قالب مجلدات چاپی منتشر میشوند. اما به نظر میرسد راهاندازی یک سامانه آنلاین برای ارائه دیجیتال این محتوا -مشابه آنچه در برخی دانشنامهها مانند دانشنامه جهان اسلام انجام شده- دسترسی به دادهها را تسهیل میکند و امکان بهروزرسانی، جستجوی پیشرفته و تعامل گستردهتر با محتوای دانشنامه را هم برای کاربران فراهم میکند. برای استفاده از فناوریهای روز فکری کردهاید؟
این پیشنهاد بسیار منطقی و ارزشمندی است، با توجه به گذشت زمان و افزایش دسترسی به منابع بیشتر و پیشرفتهای پژوهشی، بازبینی و بهروزرسانی مجلدات قدیمیتر -جلد اول و دوم مثلاً که ۳۰ سال پیش نوشته شدهاند- ضروری به نظر میرسد. همچنین، ارائه محتوای اصلاحشده و جدید در قالب دیجیتال (مانند PDF یا در قالب یک سامانه آنلاین تعاملی) میتواند دسترسی جهانی و پویایی محتوا را تضمین کند. ایجاد چنین سامانهای نه تنها امکان جستجوی پیشرفته و دستهبندی موضوعی را فراهم میآورد، بلکه قابلیت بهروزرسانی مستمر را نیز خواهد داشت. این طرح پیشنهادی اگر تصویب و اجرایی شود، بدون شک به منبعی معتبر و در دسترس برای پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان سراسر جهان تبدیل خواهد شد و نقش مؤثری در ترویج و پویایی زبان و ادبیات فارسی ایفا خواهد کرد.
از این منظر پرسیدم که ایجاد یک سامانه دانشنامه آنلاین با قابلیتهای گرافیکی و کاربرپسند، زحمات کشیده شده در فرهنگستان را بهتر نشان میدهد. میتواند به درک بهتر سیر تاریخی و تأثیر رویدادهایی مانند لشکرکشیهای سلطان محمود غزنوی یا نادرشاه بر گسترش زبان و فرهنگ فارسی در شبهقاره کمک کند. این سامانه میتواند نقشههایی داشته باشد که گسترش جغرافیایی زبان فارسی را در ادوار مختلف نشان میدهند؛ یا بهصورت خطوط زمانی و تایم لاینی باشد که وقایع کلیدی، حاکمان، و تحولات ادبی-فرهنگی را به صورت مصور و منسجم نمایش میدهند؛ پیوندهای میان مدخلها را بتواند برقرار بکند به شکلی که کاربر به راحتی بتواند بین موضوعات، اشخاص و رویدادهای مرتبط پیمایش کند؛ نمایش منابع و ارجاعات را به صورت پیوندشده و دستهبندیشده داشته باشد و قابلیت جستجوی پیشرفته بر اساس دورههای تاریخی، مناطق جغرافیایی، اشخاص و مفاهیم را به کاربر بدهد. در واقع دانشنامه را از حالت متن ثابت خارج کرده و آن را به ابزاری پویا برای آموزش و پژوهش تبدیل میکند.
کاملاً با نظر شما موافقم. البته ساختار رایج و استاندارد دانشنامهها بر پایه ترتیب الفبایی استوار است و این رویکرد، دسترسی سریع به مدخلها را — بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر تاریخی — فراهم میکند. آنچه شما به آن اشاره کردید، یعنی تهیه یک بررسی تاریخیِ منسجم از سیر نفوذ و گسترش زبان فارسی در شبهقاره، در واقع فراتر از چارچوب یک دانشنامه الفبایی قرار میگیرد و وظیفه دانشنامه نیست، میتواند به عنوان پروژهای مستقل و متممِ دانشنامه تعریف شود. این پیشنهاد نه تنها مکمل دانشنامه موجود خواهد بود، بلکه میتواند بهعنوان مرجعی معتبر برای محققان و علاقهمندان مورد استفاده قرار گیرد. میتوان آن را در قالب یک پروژه پژوهشی جداگانه تعریف و با استفاده از تجربه فرهنگستان و منابع بینظیر کتابخانه تخصصی شبهقاره پیش برد.
اما این کار نظارت علمی دانشنامه شبه قاره را میطلبد. چون دانشنامه یک سنجه و معیاری علمی است، و در دنیای امروز با وفور اطلاعات و اخبار زرد و بیپایه و اساس در رسانهها و فضای مجازی این دسترسی کمک میکند به تغذیه درست اذهان و بالارفتن دانش عمومی و بالتبع آن عزت نفس اجتماعی.
بله، قطعاً. دقت علمی و فرآیند کنترل دقیق مقالات در این گروه امتیاز برجستهای است، همچنین وجود همکاران متخصص که بهصورت ویژه مسئولیت بررسی صحت ارجاعات و درک دقیق متون را بر عهده دارند؛ اینکه مؤلف درست ارجاع داده؟ مطلب را درست درک کرده؟ این شامل بازبینیهای چندمرحلهای، ویرایش محتوایی و استنادی، و توجه به منابع چندزبانه (فارسی، اردو، انگلیسی) است. بنابراین از نظر علمی این گروه کاملاً توانایی و صلاحیت این را دارد که این کار را اجرا بکند، پیشنهاد خوبی است و میتوان آن را دنبال کرد.
دیدگاه