نکاتی درباره یلدا که کمتر شنیده‌ایم

خوشحالی از طلوع دوباره خورشید

«یلدا» برای همه ما شبی خاص و یکی از شیرین‌ترین جشن‌های این مرز و بوم است؛ جشنی که به مناسبت پایان پاییز و آمدن زمستان به‌عنوان طولانی‌ترین شب سال گرفته می‌شود و در آن خانواده‌ها دور هم جمع شده و همراه با غذاها، میوه‌ها و تنقلات مختلف به همراه سرگرمی‌هایی مانند موسیقی، شعرخوانی و حافظ‌خوانی، ساعاتی خوش را برای خود رقم می‌زنند اما باید گفت یلدا تنها به این دورهمی‌ها محدود نیست و مانند بسیاری از مناسبت‌ها و آداب و رسوم باستانی، فلسفه خاص خود را دارد و داستان‌ها، نکته‌ها و دانستنی‌های بسیاری را در خود گنجانده که تاکنون در مورد آنها صحبتی نشده یا اگر صحبتی هم شده آنقدر محدود بوده که کمتر به گوش ما رسیده است. در این مطلب، به برخی از این ناگفته‌ها و کمتر گفته‌شده‌ها اشاره داریم که خواندن آنها خالی از لطف نیست.

خوشحالی از طلوع دوباره خورشید

بزرگان و کهنسالان خانواده؛ نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز

در گذشته، آیین‌هایی به مناسبت شب «یلدا» برگزار می‌شده که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده بوده است تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی؛ روحیه آنان را تضعیف نکند؛ جشنی که کهنسالان و بزرگان خانواده به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز حتما باید در آن حضور می‌یافتند. همچنین در این جشن از خوراکی‌های فراوانی مانند انار، هندوانه، سنجد و... که به رنگ سرخ خورشید باشند، برای بیداری درازمدت‌شان استفاده می‌شد. سپس از ابتدای غروب به جشن و پایکوبی می‌پرداختند و حین بامداد تا طلوع منتظر آفتاب می‌نشستند و وقتی خورشید طلوع می‌کرد، به یکدیگر تبریک می‌گفتند و به سمت خانه‌هایشان می‌رفتند و آن روز را کاملاً استراحت می‌کردند.

دور کردن نیروهای اهریمنی با افروختن آتش

در برخی کتب و متون قدیمی در تعریف یلدا به این امر اشاره شده است که آن شب به غایت شوم و نامبارک است! به همین دلیل در این شب جشن‌هایی برپا می‌شد تا اهریمن از بین برود. در دوره ایران باستان، تاریکی نماینده نیروهای اهریمنی بود و چون در تاریکی طولانی‌ترین شب سال، نیروی اهریمنی بیشتر دوام دارد، این شب نزد آنان نحس به شمار می‌رفت و با آمدن شب آتش می‌افروختند تا هر آنچه از نیروهای اهریمنی و شیطانی وجود دارد، نیست و نابود شود. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خواندند که دعای شکرانه نعمت بوده است.

تولد مسیح در روز انقلاب زمستان

یکی دیگر از روایت‌هایی که راجع به شب یلدا وجود دارد، این است که حضرت «مسیح» نیز در روز انقلاب زمستان متولد شده است و به همین دلیل عید کریسمس و عید یلدا، هر دو در امتداد یکدیگر برگزار می‌شوند و مسیحی‌های ایران علاوه بر جشن شب یلدا، جشن کریسمس خود را نیز برگزار می‌کنند. در ایران باستان مردمان تا دم سحر و تولد خورشید بیدار می‌ماندند و وقتی خورشید طلوع می‌کرد، همه خیالشان راحت می‌شد که نور آمده است. این تولد مهر دلیلی شد برای نفوذ به تقویم یونانیان و رومیان و سپس تطابق آن با میلاد مسیح موعود؛ گرچه بسیاری از محققان اروپایی همزمانی میلاد مسیح با شب یلدا را رد کرده‌اند اما بسیاری نیز معتقدند فاصله چند‌روزه تولد مسیح از یلدا تنها به‌خاطر تطابق تقویم یونانی با رومی است.

میوه‌های «یلدا» نماد باروری و برکت

آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروری را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به شمار می‌روند. دلیل تأکید زیاد بر بودن میوه انار در سفره «یلدا»، به‌خاطر این است که در زمان‌های دور و قدیم همیشه انار را میوه مقدسی می‌دانستند و سعی می‌کردند که در تمامی اعیاد از انارهای قرمز بر سر سفره‌ها قرار دهند.

چرا «یلدا» را «چله» می‌گویند؟

«یلدا» به فاصله زمانی بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر یعنی آخرین روز پاییز، تا طلوع آفتاب در اول ماه‌ دی، یعنی نخستین روز زمستان گفته می‌شود. یکی از دلایلی که به شب «یلدا»، شب «چله» نیز می‌گویند این است که «چله» در واژه‌های باستانی به‌معنای زمستان است و با شروع زمستان، دوره چله بزرگ آغاز می‌شود. این دوره بلند از یک دی تا ۱۰ بهمن ماه ادامه دارد و چله کوچک نیز از ۱۰ تا ۳۰ بهمن ادامه دارد و این ایام را چله کوچک می‌نامند. «ابوریحان بیرونی» آن را «میلاد اکبر» می‌نامد که منظور از آن میلاد خورشید است. «بیرونی» در کتابش، از روز اول دی ماه، با عنوان خور نیز یاد کرده است. «مسعودی» در تاریخش آن را «خُره روز» آورده، و برخی منابع دیگر «خرم روز» ذکر کرده‌اند.

یلدا؛ فرصتی برای شکرگزاری برای نور

در زمان قدیم که مردم ایران کشاورزی می‌کردند، همواره به‌دنبال رصد حرکات ستارگان و خورشید بوده‌اند. مردم درک کرده بودند که وجود نور خورشید به نفع و سود کارهایشان از جمله کاشت و رشد محصولات بوده است و با رسیدن فصل پاییز که طی این اتفاق روزها کوتاه‌تر و شب‌ها بلندتر می‌شود، به‌خاطر کمبود نور خورشید محصولات به خوبی رشد نمی‌کردند. آنها با رسیدن آخرین روز پاییز (۳۰ آذر) به‌خاطر پایان شب‌های طولانی جشنی برپا و تلاش می‌کردند تا به‌نحوی شکرگزاری خود را برای نور بیشتر به جا بیاورند. در زمان قدیم به شب یلدا، شب زایش خورشید می‌گفتند؛ چرا که معتقد بودند در این روز خورشید دوباره از نو و قدرتمندتر از همیشه متولد می‌شود و تابش نور قوی‌تری را بر مردم به ارمغان می‌آورد.

«خورروز» روزی برای برابری انسان‌ها

ایرانیان باستان روز پس از شب یلدا را «خورروز» یعنی روز خورشید و «دی‌گان» می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و به تعبیر امروزی، تعطیل عمومی بود. «خورروز» در ایران روز برابری انسان‌ها بود. در این روز همگان ازجمله پادشاهان لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به‌نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت‌امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند. در این روز بیشتر از این‌رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند؛ چون آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمردند.

منبع: همشهری
کد مطلب: ۳۶۴۵۲۹
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت