ناگفته‌هایی از خط «ناخنی»/ ابداع‌گر این خط مجهول‌الهویه است

خط «ناخنی» یکی از گونه های نوآورانه خوشنویسی است که توسط ناصر جواهرپور خطاط پیشکسوت نستعلیق زنده نگاه داشته شده و به نسل های بعد رسیده است. این سبک از خوشنویسی که زیبا هم هست هیچگاه آنطور که باید موردتوجه قرار نگرفته است.

ناگفته‌هایی از خط «ناخنی»/ ابداع‌گر این خط مجهول‌الهویه است

هنرهای ایرانی و اصیل همه آن‌هایی نیستند که ما می‌شناسیم. آنچه ما می‌دانیم تنها قسمتی از تاریخ هنر کشورمان است که از جور تحریف و آفت فراموشی به دور مانده است. متاسفانه تاریخ‌نگاری در ایران آنطور که باید هنر را پوشش نداده است. هر اتفاق روایی و مکتوب عرصه هنر کشور تنها زمانی در قسمتی از تاریخ ثبت شده که اتفاقات و وقایع سیاسی اهمیت داشته‌اند. اگر توجه کنیم، خواهیم دید که در ادبیات و هنر ایران معمولا شعرا و مفاخری که با دربار و درباریان ارتباط داشته‌اند در تاریخ بیشتر از آن‌ها نام برده‌اند و نوشته‌اند. در مقابل شعرا و هنرمندانی که در میان مردم زندگی می‌کرده‌اند و از طبقه متوسط و عامه جامعه بودند یا به دور از مرکز می‌زیسته‌اند، اغلب هنرمندان گمنامی هستند که با وجود تاثیر بسیار بر عرصه فعالیت خود؛ و احیانا ایجاد سبک‌ها و گونه‌ها، همواره گمنام مانده‌اند.

خوشنویسی هم یکی از هنرهایی است که از این نادیده‌انگاری‌ها در طول تاریخ به دور نبوده است. شاید ظاهرا اینطور نباشد اما تاثیر سیاست و شرایط اجتماعی بر خوشنویسی ایران هم سایه انداخته است و طی این رویه است که بخشی از تاریخ این هنر و چند و چون جریانات مهم آن مکتوب نشده است.

تعداد خوشنویسان مهمی که در ارتقای این هنر نقش داشته‌اند کم نیست و اگر بگوییم در هیچ مقطعی برای شناسایی و معرفی آن‌ها تلاشی ازسوی مسئولان و البته انجمن خوشنویسان ایران صورت نگرفته، بی‌راه نیست. اینکه وزارت ارشاد و اداره‌های ارشاد استان‌ها در این مسائل به طور مستقیم ورود نمی‌کنند، اتفاقی معمول است اما اینکه انجمن خوشنویسان ایران در چند دهه اخیر جز برگزاری جلسات تشریفاتی و برگزاری چند کلاس آموزشی اکتفا کرده، جای بحث و سوال دارد.

گفته می‌شود اعضای انجمن خوشنویسان که همگی از استادان برجسته و کاربلد کشور هستند، افراد خارج از حیطه اجرایی این تشکل را به جمع خود راه نمی‌دهند و در نهایت هر خوشنویس صرفا می‌تواند یک عضو باشد! درنهایت انتقاد بر سر این است که انجمن خوشنویسان ایران جز انجام کارهای اداری و مدیریتی اعضا هیچگونه فعالیت اجرایی ندارد و به لحاظ میدانی نیز هیچ‌گاه به کشف استعدادها و استان هنر خوشنویسی نپرداخته است.

این مقدمه برای پرداختن به یکی از خط‌های بسیار زیبا اما مهجور است که آن را «ناخنی» می‌نامند. قلم و مرکب در این نوع خط کاربردی ندارد و آثار خلق شده بر اساس قواعد سبک ناخنی بدون رنگ هستند. شیوه کار به این صورت است که هنرمند خوشنویس با فشار دادن کاغذ در زوایای مختلف به خلق آثاری در قالب خط و خوشنویسی می‌پردازد. متاسفانه این سبک آن طور که باید حتی در میان هنرمندان و مخاطبانِ جدی هنر ایرانی نیز شناخته شده نیست.

تنها هنرمندی که در زمینه خط ناخنی فعالیت‌های جدی داشته و نامش در تاریخ ثبت شده، میرزا محمدولی کیمیاقلم است. سال‌ها می‌گذرد تا یکی از هنرمندان معاصر که سال‌هاست در کسوت استاد فعالیت می‌کند، پس از کیمیاقلم به سراغ خط ناخنی می‌رود و آن را به طور جدی دنبال می‌کند و به نسل‌های پس از خود نیز آموزش می‌هد. این هنرمند ناصر جواهرپور (استاد خوشنویسی) است که شاگرد مستقیم میرزا محمدولی کیمیاقلم بوده و چندین دهه در زمینه نگارش و آموزش خط نستعلیق فعالیت کرده است. او نستعلیق را نزد اساتیدی همچون سیدحسین و حسن میرخانی آموخته است.

 جواهرپور که حال ۷۹ سال سن دارد ،طی بیش از نیم قرن فعال هنری چندین نمایشگاه داخلی و خارجی برپا کرده و شاگردانی را تربیت کرده که حال اغلب آن‌ها درجه استادی دارند.

ناصر جواهرپور درباره چگونگی پرداختنش به خط فراموش شده ناخنی گفتگو کرد. او سال‌ها در عرصه آموزش نیز فعال بوده و طی سال‌های اخیر پس از سانحه رانندگی که داشته، خانه‌نشین شده است. در این گفتگو؛ او همچنین به بیان خاطراتی از استادش میرزا محمدولی میرزاقلم پرداخت که در هیچ کجا ثبت نشده است.

آقای جواهرپور از حال و احوالتان طی چند سال اخیر بگویید و اینکه آخرین اثری که خلق کرده‌اید مربوط به چه تاریخی است؟

من پس از تصادفی که چهارسال پیش داشتم شرایط جسمی‌ام به سمت و سویی رفت که دیگر نتوانستم خطاطی کنم. از آن زمان تاکنون خطاطی نکرده‌ام.

شما به جز فعالیت‌های جدی در حیطه نستعلیق به سراغ گونه‌ای نادر و عجیب رفته‌اید که حال هنر معاصر آن را با نام شما می‌شناسند. چرا اطلاعات زیاد و جامعی از سبک ناخنی در دست نیست.

اشکال کار این است که مسائل مهم برای نگهداری از هنرها و گونه‌هایی چون خوشنویسی و شیوه ناخنی رعایت نمی‌شود. این موارد زیاد هستند و باید مورد تحلیل قرار گیرند. یکی دیگر از موضوعات مهم این است که باید فعالیت‌ها گسترده شود و هنرمندان متعددی به آن بپردازند تا آثاری از این دست را زیاد ببینیم؛ که متاسفانه اینطور نیست. درباره خط ناخنی هم باید بگویم نسبت به ارزش‌ها و زیبایی‌هایی که دارد زیاد تولید نشده است؛ لذا مخاطبان هم کمتر آثاری از این دست را دیده‌اند. حالا فقط من نیستم که روی خط ناخنی کار کرده‌ام، خدا را شکر چند هنرمند دیگر هستند که روی این گونه تمرکز دارند و مشغول فعالیت هستند. اغلب آن‌ها شاگردان من هستند.

طی نیم قرن فعالیت شاگردانی را هم تربیت کرده‌اید. حال آن شاگردان در کنار شما هستند و حال و احوال‌تان را پیگیری می‌کنند؟

به هرحال بخشی از فعالیت‌های من مربوط به آموزش بوده است. درباره بخش دوم سوال هم باید بگویم نه متاسفانه! شاگردانم نه سراغ می‌گیرند و نه تماسی می‌گیرند. به هر حال استادان روی شاگردانشان حساب می‌کنند. یکی از شاگردانم که روی او خیلی حساب می‌کردم آقای علی علی بود. مدتهاست هرچه با ایشان تماس می‌گیرم پاسخ نمی‌دهند. دلیلش را نمی‌دانم. به هرحال باید ادامه داد و من هم همین کار را کرده‌ام و می‌کنم. یکی دیگر از شاگردانم آقای سرو است. مصطفی سرو. ایشان هم به طور کم و بیش مشغول به کار در زمینه خط ناخنی است، کم کار می‌کند. یعنی کسی مثل من هنوز وقت لازم را روی این هنر نگذاشته است..

 درست است که می‌گویید خوشنویسان دیگری هم روی خط ناخنی کار می‌کنند. اما مخاطبان جدی و آن‌هایی که خوشنویسی را دنبال می‌کنند شما را آخرین بازمانده خط ناخنی نسل‌های پیش از انقلاب می‌دانند.

از شما بابت حسن نظرتان ممنونم. اما واقعا نمی‌توان در چنین عرصه‌هایی سازماندهی شده عمل کرد و بر همین اساس حرف زد. در همین راستا باید بگویم نمی‌توان مرا آخرین بازمانده خط ناخنی به حساب آورد.

چرا نمی‌توان شما را آخرین بازمانده خط ناخنی دانست؟

درستش این است که بگوییم من ناصر جواهرپور احیاگر خط ناخنی هستم.

شما در مقطعی شاگرد مستقیم استاد کیمیاقلم بوده‌اید. شاید بهتر باشد که شما را تنها شاگرد بدون واسطه ایشان بدانیم. چه شد که به سراغ خط ناخنی رفتید؟ شما در زمینه نستعلیق زبان زد هستید و جزو استادان این سبک هستید.

بله حرفتان درست و خدا استاد کیمیاقلم را رحمت کند. همانطور که خودتان می‌دانید من سال‌ها روی خط نستعلیق کار کرده‌ام. واقعیت این است که اصلا قصد نداشتم به سراغ خط ناخنی بروم و آن را بیاموزم و ادامه دهم، اما طی اتفاقاتی در این مسیر قرار گرفتم و بنا به دلایلی خودم را ملزم دیدم مسیر و سبک استاد کیمیاقلم را دنبال کنم و ادامه بدهم.

آن زمان که استاد کیمیاقلم به رحمت خدا رفتند من برای ادای احترام و تسلیت به منزل ایشان رفتم. پسرهای ایشان تشریف داشتند و من هم با آن‌ها همدردی کردم و تسلیت گفتم. در ادامه سوال کردم که کدامیک از شما فرزندان استاد کیمیاقلم ادامه دهنده مسیر ایشان است و خط ناخنی می‌نویسد؟ آن‌ها در پاسخم گفتند هیچ کدام! من با تعجب پرسیدم واقعا چرا هیچ یک از شما سبک استاد را ادامه نداده‌اید؟! پس چه کسی باید این خط و سبک را زنده نگاه دارد؟! آن‌ها در پاسخ گفتند دلیلش این است که از خط ناخنی و خوشنویسی پولی درنمی‌آید! من واقعا ناراحت شدم. گفتم آنچه شما درباره‌اش صحبت می‌کنید و می‌گویید پولی از آن درنمی‌آید هنر مملکت ماست. گفتم این هنر ایرانی است و باید ادامه پیدا کند تا ترویج شود و از بین نرود. آن‌ها بازهم همان حرف‌های قبلی را تکرار کردند و گفتند نه وقتی این کار عایدی مالی ندارد ما هم سراغش نمی‌رویم.

شما با اینکه شاگرد استاد کیمیاقلم بودید اما قصد نداشتید مسیرش را ادامه دهید؟

من آن زمان که ایشان در قید حیات بودند به فکر این کار نیفتاده بودم. با خودم فکر می‌کردم هستند افرادی که خط ناخنی را ادامه دهند. به این قضیه مطمئن بودم. اما زمانی که پیگیر ماجرا شدم و دراینباره شروع به تحقیق کردم دیدم متاسفانه هیچکس نیست که روی این خط کار کند و آثاری را در این چهارچوب تولید نماید. این قضیه تلخ است.

از مواجه‌تان با استاد کیمیاقلم بگویید. متاسفانه یاد ایشان طی دهه‌های اخیر آنطور که باید زنده نگه داشته نشده و افراد کمی ایشان را می‌شناسند و از نحوه سبک و سیاق و فعالیت‌هایشان آگاهند.

سالها از آن روزها می‌گذرد. به هرحال پس از آنکه نسبت به استاد کیمیاقلم شناخت پیدا کردم، زمانی که نزدشان رفتم  از این سبک پرسیدم، پس از توضیح ناخنشان را به من نشان دادند. در ادامه گفتم یک خط برایم بنویسید. ایشان گفتند ناخنم فعلا آماده نیست و نمی‌توانم خط بنویسم. بعد یک مرغ کوچک برایم کشیدند. این اثر را حال پس از سال‌ها دارم و نگهش داشته‌ام. من آن روز اثر استاد کیمیاقلم را برداشتم. آن روز و حتی پس از آن اصلا فکر نمی‌کردم روزی قرار است این کار را دنبال کنم. چون به هرحال خودم مشغول بودم و نستعلیق می‌نوشتم. تمرکزم روی این خط بود. لازم بود که روی این خط وقت بگذارم؛ لذا تصور نمی‌کردم به سراغ خط ناخنی برومو این قضیه اصلا جزو برنامه‌هایم نبود. بعدا دیدم واقعا کسی نیست که خط ناخنی را زنده نگه دارد خودم دست به کار شدم. احساس کردم این مسئولیت بزرگ به گردن من است تا این خط را زنده نگه دارم و حالا هم پس از سال‌ها دارم درباره‌اش با شما صحبت می‌کنم. این احیا کردن اتفاقی بود که لزوم آن به شدت حس می‌شد؛ هرچند کسی در آن دوران به این قضیه فکر نمی‌کرد.

پس اگر شما نبودید خط ناخنی از بین رفته بود؟

بله فراموش می‌شد و احتمالا الان اثری از آن نبود و من و شما با حسرت درباره آن و منسوخ شدنش صحبت می‌کردیم.

در ادامه پس از تصیمات جدی شما، این روند چه رویه‌ای را طی کرد؟

من در ادامه شروع کردم به تمرین کردن تا در ادامه با تبحر بیشتری به خط ناخنی بپردازم و در این روند حرفی برای گفتن داشته باشم؛ لذا این روند تمرین و یادگیری بسیار برایم جدی بود. این مشق‌ها و تمرین‌ها حدودا دوسال طول کشید تا خط ناخنی اصطلاحا برای من جا افتاد. خلاصه این روند برای من همچنان جدی بود و کم کم کار کردم و قضیه برایم جدی‌تر شد.

این موضوع مربوط به حدود چهل و پنج سال پیش است که من حدود سی و چهار، پنج سال سن داشتم. از این مقطع به بعد خط ناخنی برایم مقوله‌ای بسیار جدی بود و اتفاقا چند نمایشگاه هم در این سبک و سیاق برگزار کردم.

پس از آن دو  سال و پس از آنکه خط ناخنی را فرا گرفته‌اید به تربیت شاگردان هم پرداختید؟

بله شاگردانی داشتم که خط ناخنی را فرا گرفته بودند. اتفاقا آثار آن‌ها راه هم در نمایشگاه‌هایی که برگزار کردم، پیش روی مخاطبان قرار دادم.

واکنش خوشنویسان و دیگر هنرمندان در آن مقطع به چنین کار نوآورانه‌ای چطور بود؟ به هرحال خودتان می‌دانید که استادان خوشنویسی نسبت به کلیت و جزییات مربوط به آن تعصباتی دارند که گاه افراطی است.

چرا به هرحال مقاومت‌ها و مخالفتی‌هایی وجود داشته است. در کل اغلب مخاطبان و هنرمندان و مسئولان از چنین کاری تعجب می‌کردند و هنوز هم گاه همینطور است. این تعجب معمولا وجود دارد و زمانی که خط نوشته می‌شود و درباره نحوه انجام آن توضیح می‌دهیم، برای مخاطبان جالب‌تر می‌شود و به آن توجه می‌کنند. به این دلیل که این خط با قلم و مرکب نوشته نمی‌شود کلا روال مختص به خود را دارد. هیچ خط دیگری با شیوه ناخنی نوشته نمی‌شود. این قضیه به خودی خود و در نوع خود جالب و منحصر به فرد است.

 خط ناخنی شاید از هر سبک دیگری خلاقانه‌تر است. متاسفانه اغلب مخاطبان در نهایت خروجی اثر را می‌بینند و از جزییات نگارش آن بی‌خبر هستند.

بله درست است. به هر جهت من شیوه خطاطی ناخنی را تا سال‌ها و دهه‌های بعد ادامه دادم. همانطور که گفتم چهارسالی است که اصلا خطاطی نمی‌کنم. علتش هم این است که تصادفی کردم و این اتفاق بهانه‌ای شد که من دیگر چیزی ننویسم و اثری خلق نکنم. البته خط ناخنی را گاهی کار می‌کنم و چیزی می‌نویسم.

اینکه هنوز آثاری با شیوه ناخنی خلق می‌کنید اتفاق خوشایندی است.

بله و ممنون.

انجمن خوشنویسان چقدر با شما همراه و همسو است؟

متاسفانه انجمن اهمیت زیادی برای این خط قائل نیست.

جدا از خوشنویسی و خط ناخنی، آیا مسئولان انجمن خوشنویسان ایران و البته وزارت ارشاد یا صندوق هنرمندان پیشکسوت یا غیره و غیره از شما سراغ می‌گیرند؟

نه متاسفانه.

در نهایت ابداع‌گر خط ناخنی کیست. فقط می‌دانیم که این خط در دور صفویه نوشته شده و ادامه پیدا کرده است.

مشخص نیست این خط را اولین بار چه کسی نوشته است. اما در موزه‌های دنیا آثاری داریم که مربوط به اواسط دوره صفویه هستند. با این حساب خط ناخنی متعلق به اواسط دوره صفویه است که در دوره قاجار هم به آن پرداخته شده و رونق داشته است. در ادامه و پس از دوره قاجاریه بود که خط ناخنی تقریبا فراموش شد.

استاد کیمیاقلم درباره قدمت و ریشه خط ناخنی به شما اطلاعات به شما نداد؟

یکبار من از ایشان پرسیدم که استاد شما این خط را از چه کسی یاد گرفته اید؟ گفتند من این خط را از یک درویش آموخته‌ام که احتمالا تکدی‌گری هم می‌کرده است. استاد کیمیاقلم می‌گفت این درویش در ازای پولی که از من دریافت کرد، برایم گلی کشید. وقتی آن درویش گل را کشید من از او سوال کردم که این چیست و چگونه آن را کشیدی؟ که ناخنش را به من نشان داد که یعنی با ناخنم آن را کشیده‌ام. استاد می‌گفت من خط ناخنی را از آن درویش یاد گرفتم و آن را در خطاطی ادامه دادم.

 از دیگر لازمه‌های خط ناخنی بگویید؛ به طور کلی هر هنری به واسطه ابزار و تکنیک‌هایی به نتیجه می‌رسد.

بله درست است. و دیگر لازمه خط ناخنی بلد بودن طراحی است. این طراحی خیلی مهم است؛ یعنی اگر فردی طراحی بلد نباشد، نمی‌تواند خط ناخنی را دنبال کند.

همین مورد و دیگر موضوعاتی که برایتان رخ داده و تجربه‌اش کرده‌اید، تا به امروز توسط خودتان یا دیگران مکتوب شده است؟

این اتفاق در رابطه با من تاحدودی رخ داده و گاه به ندرت برخی موضوعات را برای رسانه‌ها توضیح داده‌ام. اما یکی از فرزندان استاد سیاه قلم؛ آقا یوسف در این زمینه و درباره استاد و خط ناخنی کارهایی کرده است. ایشان پس از اتفاقات و ماجراهایی که در طول این مصاحبه مطرح کردم به سراغ خط ناخنی رفته است. حال تشویق‌های من بوده یا هرچه جای بسی خوشحالی است.

به عنوان آخرین سوال درباره حال جسمی‌تان طی این روزها بگویید. آیا نسبت به قبل بهبودی حاصل شده و خوب هستید.

از احوالپرسی شما بازهم ممنونم. باید بگویم خیر تغییرات زیادی رخ نداده اما خب با این حال بهترم.

منبع: ایلنا
کد مطلب: ۳۶۴۵۶۷
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت